عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

من سید نورالله شاهرخی، عضو هیأت علمی دانشگاه لرستان، دکترای حقوق خصوصی دوره‌ی روزانه‌ دانشگاه علامه طباطبایی تهران (رتبه‌ی 13 آزمون دکتری) ، کارشناسی ارشد حقوق خصوصی از همان دانشگاه (رتبه‌ی 21 آزمون ارشد)، پذیرفته شده‌ی نهایی آزمون قضاوت، مدرس دانشگاه و وکیل پایه یک دادگستری هستم. این وبلاگ در وهله‌ی اول برای ارتباط با دانشجویان و دوستانم و در وهله‌ی بعد برای ارتباط با هر کسی که علاقمند به مباحث مطروحه در وبلاگ باشد طراحی شده است. سؤالات حقوقی شما را در حد دانش محدودم پاسخ‌گو هستم و در زمینه‌های گوناگون علوم انسانی به‌خصوص ادبیات و آموزش زبان انگلیسی و نیز در صورت تمایل، تجارب شما از زندگی و دید شما به زندگی علاقمند به تبادل نظر هستم.

***
***

جهت تجمیع سؤالات درسی و حقوقی و در یکجا و اجتناب از قرار گرفتن مطالب غیر مرتبط در ذیل پُستهای وبلاگ ، خواهشمند است سؤالات درسی و / یا حقوقی خود را در قسمت اظهار نظرهای مطلبی تحت همین عنوان (که از قسمت طبقه بندی موضوعی در ذیل همین ستون هم قابل دسترسی است) بپرسید. به سؤالات درسی و / یا حقوقی که در ذیل پُستهای دیگر وبلاگ پرسیده شود در کمال احترام ، پاسخ نخواهم داد. ضمناً توجه داشته باشید که امکان پاسخگویی به سؤالات ، از طریق ایمیل وجود ندارد.

***
***
در خصوص انتشار مجدد مطالب این وبلاگ در جاهای دیگر لطفاً قبل از انتشار ، موضوع را با من در میان بگذارید و آدرس سایت یا مجله‌ای که قرار است مطلب در آن منتشر شود را برایم بفرستید؛ (نقل مطالب، بدون کسب اجازه‌ی قبلی ممنوع است!) قبلاً از همکاری شما متشکرم.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
۱۶
تیر
۹۴

  • أَفَمَنْ یَمْشِی مُکِبًّا عَلَىٰ وَجْهِهِ أَهْدَىٰ أَمَّنْ یَمْشِی سَوِیًّا عَلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ
  • آیا آن کسی که نگونسار و بر رخساره راه می‌رود راهیاب‌تر است, یا کسی که بر پا ایستاده و درست در راه راست گام بر می‌دارد؟
  • [[«مُکِبّاً»: نگونسار, بر رو افتاده .  «سَوِیّاً»: راست قامت, راست و درست . ]] 
  • سوره‌ی المُلْک :22.
  • سید نورالله شاهرخی
۱۶
تیر
۹۴

این مطلب نخستین بار در شنبه چهارم مرداد ۱۳۹۳ ساعت 6:1 با شماره پست : 481 از طریق وبلاگ قبلی من در بلاگفا منتشر شده بود.

+ رنگ سبز ، سرزمین های فلسطینی و رنگ سفید ، سرزمین های اسرائیلی را در حد فاصل سالهای 1946 تا 2010 نشان میدهد.

  • سید نورالله شاهرخی
۱۵
تیر
۹۴

  • إِنَّ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ کَبِیرٌ
  • کسانی که در نهان, از پروردگار خود می‌ترسند, آمرزش و پاداش بزرگ و فراوانی دارند . 
  •  [[«بِالْغَیْبِ»: در نهان .  دور از چشم مردمان .  بدون این که خدا را ببینند . ]] 
  • سوره‌ی مُلْک :12.
  • سید نورالله شاهرخی
۱۵
تیر
۹۴

این مطلب نخستین بار در شنبه بیست و هشتم تیر ۱۳۹۳ ساعت 5:3 با شماره پست : 470 از طریق وبلاگ قبلی من در بلاگفا منتشر شده بود.

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در اوصاف " سگ " می فرمایند:

متن عربی

طوبی لمن عیشه کعیش الکلب، ففیه عشرة خصال فینبغی ان یکون کلها للمؤمن

الاول: لیس له مقدار بین الخلق و هو حال المساکین

الثانی: ان یکون فقیرا لیس له مال و لا ملک و هو صفة المجردین

الثالث: لیس له مأوی معلوم و الارض کلها له بساط و هو من علامات المتوکلین

الرابع: ان یکون اکثر اوقاته جائعا و هم من دأب الصالحین

الخامس: إن ضربه صاحبه مأة جلدة لا یترک بابه و هو من علامات المریدین

السادس: لا ینام من الیل الا الیسیر و ذلک من اوصاف المحبین

السابع: انه یطرد و یجفی فیجیب و لا یحقد و ذلک من علامات الخاشعین

الثامن: رضی بما یدفع صاحبه من الاطعمة و هو حال القانعین

التاسع: اکثر عمله السکوت و ذلک من علامات الخائفین

العاشر: اذا مات لم یبق منه المیراث و هو حال الزاهدین

 ترجمه

  خوشا بحال کسی که زندگیش چون زندگی سگ باشد. در این حیوان ده خصلت است که مومن به داشتن آنها سزاوار است

اول: آنکه سگ را در میان مردمان قدری نیست و این حال مسکینان است.

دوم: آنکه مالی و ملکی ندارد و این همان صفت مجردین است - مجردین یعنی کسانی که به مقام تجرد نائل شده اند و از همه چیز و همه کس حتی خودفارغ شده اند

سوم: آنکه او را خانه و لانه ای معین نیست و همه زمین بساط اوست واین علامت متوکلان است.

چهارم: آنکه اغلب اوقات گرسنه است و این عادت صالحان است

پنجم: آنکه اگر صد تازیانه از صاحب خود بخورد در خانه او را رها نمی کند واین صفت مریدان است.

ششم: آنکه شب هنگام بجز اندکی نمی خوابد و این از اوصاف محبین است

هفتم: آنکه رانده می شود و جفا می بیند لکن چون بخوانندش بدون دلگیری باز می گردد و این از علامات خاشعین است

هشتم: آنکه به اضافه طعام صاحبش راضی است و این حال قانعین است

نهم: آنکه بیشتر اوقاتش خاموش است و این از علامات خائفین است

دهم : آنکه چون بمیرد میراثی بجای نگذارد و این حال زاهدان است

منابع:

کتاب نشان از بی نشانها ، چاپ هجدهم، ج اول، ص 310 ؛

کتاب دُرّ ثمین و ماء مَعین چاپ دوم صفحه 457 ، تالیف آیت الله سید مجتبی حسینی میر صادقی زنجانی ؛

 کتاب لئالی الاخبار ج 5 – ص 387- 388 ؛ و در نهایت 

کتاب تحریر المواعظ العددیة، ص: 5

  • سید نورالله شاهرخی
۱۵
تیر
۹۴

این مطلب نخستین بار در پنجشنبه دوم مرداد ۱۳۹۳ ساعت 21:56  با شماره پست : 465 از طریق وبلاگ قبلی من در بلاگفا منتشر شده بود.

ب نظرم این شعر ، در عین سادگی ، یکی از قله‌های ادبیات مقاومت است ؛ گر چه که فقط یک بیتش ب صورت مستقیم ب این قضیه ، مربوط می‌شود ؛ شاعرش علی فردوسی است.

یک ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺳﺎﺩﻩ ﻣﺮﺍ بی قرﺍﺭ ﮐﺮﺩ :: ﯾﺎﺑﺪ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﯾﮏ ﻏﺰﻝ ﺗﺎﺯﻩ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩ

ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﻣﯽ ﮔﺬشت ام ﻭ ﭘﺎی ام ﺑﻪ ﺳﻨﮓ ﺧﻮﺭﺩ :: ﺳﻨﮕﯽ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻭ ﺫﮐﺮ ﺩل ام ﺭﺍ ﺩﭼﺎﺭ ﮐﺮﺩ

ﺍﺯ ﺫﻫﻦ ﻣﻦ ﮔﺬﺷﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺳﻨﮓ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ :: آﯾﺎ ﭼﻪ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﮐﺮﺩ !

ﺑﺎ ﺳﻨﮓ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺟﻠﻮﯼ ﺳﯿﻞ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ :: ﻃﻐﯿﺎﻥ ﺭﻭﺩﻫﺎﯼ ﺭﻭﺍﻥ ﺭﺍ ﻣﻬﺎﺭ ﮐﺮﺩ

ﯾﺎ ﺳﻨﮓ ﺭﻭﯼ ﺳﻨﮓ ﻧﻬﺎﺩ ﻭ ﺍﺗﺎﻕ ﺳﺎﺧﺖ :: بی ﺳﺮﭘﻨﺎﻩ ﻫﺎ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﺍﺭ ﮐﺮﺩ

ﯾﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻧﻮﺷﺖ :: با ﺫﮐﺮ ﭼﻨﺪ ﻓﺎﺗﺤﻪ، ﺳﻨﮓ ﻣﺰﺍﺭ ﮐﺮﺩ

ﯾﺎ ﻣﺜﻞ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺷﯿﻄﻨﺖ :: زﺩ ﺷﯿﺸﻪ ﺍﯼ ﺷﮑﺴﺖ ﻭ ﺩﻭﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩ

ﺑﺎ ﺳﻨﮓ ﻣﻔﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺍﺻﻼ ﺑﻪ ﻟﻄﻒ ﺑﺨﺖ :: ﮔﻨﺠﺸﮏ ﻫﺎﯼ ﻣﻔﺖ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺷﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩ

ﯾﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺳﻨﮓ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﯿﻨﻪ ﺯﺩ :: ﺟﺎﻧﺐ ﺍﺯ ﺍﻭ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺪﺍﻥ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﮐﺮﺩ

ﯾﺎ ﺳﻨﮓ ﺭﻭﯼ ﯾﺦ ﺷﺪ ﻭ ﺍﻟﻘﺼﻪ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ :: در ﭘﯿﺶ ﭼﺸﻢ ﻧﺎﮐﺲ ﻭ ﮐﺲ ﺷﺮم ساﺭ ﮐﺮﺩ

ﻧﺎﮔﺎﻩ ﺑﯽ ﻣﻘﺪﻣﻪ ﺁﻣﺪ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﺳﻨﮓ :: این گونه ﮔﻔﺖ ﻭ ﺳﺨﺖ ﻣﺮﺍ بی قرار ﮐﺮﺩ:

ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺟﻮﺍﻥ ﻓﻠﺴﻄﯿﻨﯽ ﺍﻡ ﺑﺪﻩ :: با ﻣﻦ ﺑﺒﯿﻦ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺁن گه ﭼﻪ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩ!

هر چه هم که جوان باشی ، کودک باشی ، خام باشی و نپخته :

خودمانیم چه شجاعتی می‌خواهد ایستادن و سنگ انداختن در مقابل تانکی که ولو به دروغ و از سر تهدید فقط  ، لوله‌ی شلیکش را سمتت گرفته!






+ ب مناسبت روز جهانی قدس و ب امید آزادی این دومین مکان مقدس جهان اسلام.


  • سید نورالله شاهرخی
۱۴
تیر
۹۴

این مطلب نخستین بار در پنجشنبه بیست و ششم تیر ۱۳۹۳ ساعت 9:30 با شماره پست: 464 از طریق وبلاگ قبلی من در بلاگفا منتشر شده بود.

 

از سید محمد جواد عاملی ، فقیه بزرگ و صاحب کتاب شریف مفتاح الکرامة پرسیدند : افضل اعمال در شب قدر چیست ؟ فرمود : به اجماع علمای امامیه ، طلب علم است.

تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مُجمَل !

منبع : این لینک

+ این هم هدیه‌ی من ب شما ب مناسبت لیالی پر خیر و برکت قدر.

  • سید نورالله شاهرخی
۱۴
تیر
۹۴
این مطلب نخستین بار در دوشنبه بیست و یکم مهر ۱۳۹۳ ساعت 19:55با شماره پست: 601 از طریق وبلاگ قبلی من در بلاگفا منتشر شده بود.


ینی دیوونه‌ی حسی هستم ک تو صورت این بچه‌س ؛ اونم کِی ؟ شب قدر !

اونم کِی ؟ تو قسمت (بک یا الله) !!!!

ک قاعدتن همه‌ی بچه‌ها باید هفت پادشاهو خواب ببینن !!!!

این بچه اییییینقد سر زنده‌س !!!

چشاشو ببین تو رو خدا !!!!

تو بگو اگه یک دقیقه خوابیده باشه قبلش ها !!!!

 
  • سید نورالله شاهرخی
۱۴
تیر
۹۴

  • ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ ۖ کَانَتَا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَیْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ یُغْنِیَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَیْئًا وَ قِیلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِینَ
  • خداوند از میان کافران, زن نوح و زن لوط را مثل زده است .  آنان در حباله‌ی نکاح دو تن از بندگان خوب ما بودند و (با ساخت و پاخت با قوم خود, و گزارش اسرار و اخبار بدیشان) به آن دو خیانت کردند و آن دو نتوانستند در پیشگاه الهی کمترین کاری برای ایشان بکنند و (آنان را از عذاب خانمانسوز دنیوی, و سخت کمرشکن اخروی نجات دهند .  به هنگام مرگ توسّط فرشتگان بدیشان) گفته شد: به دوزخ درآئید همراه با همه‌ی کسانی که بدان در می‌آیند . 
  •  [[«إمْرَأَةَ»: در رسم‌الخطّ قرآنی با تاء کشیده نوشته شده است .  مفعولٌ‌به اوّل فعل (ضَرَبَ) و (مَثَلاً) مفعولٌ‌به دوم آن است .  «تَحْتَ»: این واژه, کنایه از تحت سرپرستی و زیر نکاح است .  «خَانَتَاهُمَا»: خیانت این دو همسرِ بدشگون, همکاری با دشمنان و گزارش اخبار و پخش اسرار خانواده و مؤمنان بود .  خیانت ایشان انحراف از جاده عفّت نبود .  زیرا هرگز همسر هیچ پیغمبری آلوده به بی‌عفّتی نشده است (نگا: نمونه, جلد 24, صفحه 301) .  «أُدْخُلاَ النَّارَ»: به هنگام مرگ, فرشتگان به بدان یا نیکان خبر ورود آتی ایشان به دوزخ یا به بهشت را می‌دهند (نگا: المصحف المیسّر) .  «فَلَمْ یُغْنِیا»: در آخرت همه رابطه‌های دنیوی جز رابطه ایدئولوژی گسیخته می‌گردد (نگا: بقره / 48 و 123, لقمان / 33, ممتحنه / 3, انفطار / 19) . ]] 
  • سوره‌ی تحریم :10.
  • سید نورالله شاهرخی
۱۴
تیر
۹۴

  • یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ عَلَیْهَا مَلَائِکَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ
  • ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتش دوزخی بر کنار دارید که افروزینه‌ی آن انسانها و سنگها است .  فرشتگانی بر آن گمارده شده‌اند که خشن و سختگیر, و زورمند و توانا هستند .  از خدا در آنچه بدیشان دستور داده است نافرمانی نمی‌کنند, و همان چیزی را انجام می‌دهند که بدان مأمور شده‌اند .  [[«قُوا»: مصون و محفوظ دارید .  «أَهْلِیکُمْ»: (نگا: مائده / 98) .  «وَقُودُ»: افروزینه (نگا: بقره / 24, آل‌عمران / 10) .  «غِلاظٌ»: جمع غَلیظ, خشن, تندخو .  «شِدَادٌ»: جمع شَدید, زورمند .  سختگیر .  توانا در انجام کارهای دشوار . ]]
  • سوره‌ی تحریم :6.
  • سید نورالله شاهرخی
۱۳
تیر
۹۴

 

نام درس

دانشگاه

20 ها

19 ها

افتاده

حقوق تجارت (1) - آقایان

آیت‌الله بروجردی

3 نفر

-

داشته

حقوق تجارت (1) - بانوان

آیت‌الله بروجردی

3 نفر

-

داشته


نکات :

1 – سطح نمرات :  خوب

2 – به دلیل دستور دانشگاه ، مبنی بر تعیین تکلیف دروس معرفی به استاد که نیاز به تسریع در امرِ اعلام نمراتِ مقطعِ کارشناسیِ دانشگاه آیت الله بروجردی داشت ، نمرات ، به محض ورود در سایت دانشگاه ، نهایی شد و امکان درخواست تجدیدنظر مقدور نمی باشد. خیالتان رااااحتِ راحت ؛ اگر زیاد نمره نداده باشم ، قطعاً و حتماً کم نمره نداده ام.

3 - به کسانی که در همه‌ی جلسات حاضر بودند با توجه ب یک واحدی بودنِ درس و تعدادِ جلساتِ کمترِ برگزاریِ کلاس ، نیم نمره اعطا شد ، نمره‌ی فعالیت‌ کلاسی نیز لحاظ شده است. 

4 : نمرات ، مقطوع و با رعایت تمامِ تخفیفاتِ ممکن و پس از تصحیحِ اوراق با دستِ باز و بالا و ارفاق وووو !!!!!! لحاظ شده است ؛ کسانی که علی‌رغم همه‌ی این موارد باز هم موفق به کسب نمره‌ی قبولی نشدند یا از نمره‌ی خود راضی نیستند و فکر می‌کنند باید نمره‌ی بیشتری کسب می‌کردند خودشان بدانند که در برگه‌ی امتحانی چه دسته‌گل‌هایی به آب سپرده‌اند !!!

  • سید نورالله شاهرخی
۱۳
تیر
۹۴

این مطلب رو می خواستم وختی از نمایشگاه کتاب برگشتم ب عنوان اولین مطلب بذارم ک با فجایعی !!!! ک بلاگفا بر سر ما آورد تا حالا ب تأخیر افتاد.

من چند ساله (شاید نزدیک ب هفت هست سال) ک هر سال نمایشگاه کتاب رو میرم ؛ نمایشگاه رو میشه برآیندی از وضعیت فرهنگی جامعه دونست ؛ و متأسفانه ، امسال چیزی ک عجیب چشمم رو گرفته بود شیوع استعمال سیگار بین قشری از دختران و بانوان بود ؛ شاید در یه فاصله ی دو روزه ک من اونجا بودم ب تعداد انگشتان دو دست مواردی از این قبیل رو مشاهده کردم ؛ بعد برگشتم شهر خودمون ؛ یه ماشینی دیدم ک یه زن و مرد توش بود یه بچه هم عقب نشسته بود ؛ ب نظر میرسید ک یه خونواده باشن قاعدتن ؛ اونوخت زنه داشت سیگار میکشید !!!! در حضور بچه !!! اونم نه توی پایتخت ! توی یه شهر کوچیکِ سنتیِ دور از مرکز !!!!!

حالا نمیخام از این مشاهدات معدود خودم نتیجه بگیرم ک بانوان جامعه ی ما ب اصطلاح ، همه « عملی » !!! شدن ؛ اما ب هر حال باید قبول کنیم زنگهای خطر مدتهاست ب صدا دراومده !!! توی یه خونواده ، مرد ، که سیگاری باشه زن میتونه بچه هاشو کنترل کنه ک دودی نشن ، اما زن ک سیگاری یا معتاد باشه خونواده از دست رفته عملن!!! ( یه قلم از آمار رو داشته باشید ، بقیه شو آخر نوشته میارم : از کل جامعه بالای 15 سال کشور، حدود 3 درصد زنان و حدود 25 درصد مردان سیگاری هستند ؛ قلیون رو البته بخایم اعتیاد حساب کنیم ک بر اساس تحقیقات علمی از سیگار بدتر هم هست  ، خانوما پا ب پای آقایون اومدن جلو : { بر اساس آمارها هر سرو قلیان معادل 70 تا 100 نخ سیگار است !!!! و دود 2 نخ سیگار در یک اتاق 10 برابر آلوده‌ترین نقاط شهر تهران است} بر این اساس دختران و پسران جامعه به یک اندازه و حدود 25 تا 30 درصد تجربه مصرف قلیان را دارند ، همون لینک قبل)

حالا در ادامه یه سری آمار قرار میدم ک نگران کننده س واقعن اما فعلن بگم ک شیوع سیگار و قلیون بین دانشجوای دختر ک قشر فرهیخته هستن مثلن ، هم نگران کننده س !

دلیل نوشت : شاید بعضیا این حرف ب نظرشون ساده کردن صورت مسأله برسه ، ولی من معتقدم اگر نگیم مهمترین ، لااقل یکی از مهمترین علل گرایش ب سیگار در بین دختران و زنان اینه ک میخان بگن ینی مام آره !!! مام هستیم !!! همین گرایشای فمنیستی و این مزخرفات !!! ک میخان بگن هررررر کاری مَردا بکنن مام میتونیم انجام بدیم ! الکی ک نیس !!! ینی اگه یه مرد احمقی پیدا بشه با سر شیرجه بره توی پِهِن و سرگینِ حیوان از اونطرف یه سری خانوم هم پیدا میشن ک فوری میگن مَردا چی فک کردن !! مام شیرجه میزنیم توی پِهِن !!!!!

نمیدونم دیدید این دخترای جوونی رو ک میخان بگن ینی ما خییییلی فشن هستیم ! ما خیلی روی بورس هستیم ! شروع میکنن از اون فحشای چارواداری ب هم میدن ک والا ما مَردا غلط کنیم یه اونجور حرفایی بزنیم ! از ادبیات مردونه استفاده میکنن ب خیال خودشون ک بگن ینی مام میتونیم از این کارا بکنیم ؛ لباسای شلخته و ناجور میپوشن ک ینی ما اینیم و این چیزا مهم نیس واسمون !!! چندش آور هستن اینطور تیپ هایی واقعن !!!

آمممما آمار نوشت : (روی لینکها اگر کلیک کنید ب متن اصلی خبر ، هدایت میشید ؛ قرمز رنگ ها ، لینک هستن ) 3 تا 5 درصد دختران در سالهای اول دانشگاه و 6 تا 8 درصد آنان در سالهای آخر تحصیل خود استعمال سیگار را آغاز می‌کنند.از سوی دیگر 28 درصد از دختران جوان قلیان می‌کشند. نزدیک به 400 هزار نفر از زنان و دختران ایرانی، عادت به پک زدن سیگار و قلیان دارند. (این لینک)

تعداد زنان سیگاری در 20 سال گذشته 60 درصد افزایش یافته و آمار زنانی که روزانه یک پاکت سیگار می‌کشند، سه برابر شده است. 

بر اساس آمار رسمی ، سن اعتیاد در زنان به 13 سال کاهش پیدا کرده !!!! 13 سال ها !!! شوخی نیس ! روزانه یک و نیم تُن مواد مخدر در کشور مصرف میشه !!!! یک و نیم تُن !!! هفتاد درصد زندانیان ما مربوط ب مواد مخدر هستن !!! در برخی آرایشگاه های زنانه شیشه توزیع میشه !!! طبق آمارها 67 درصد مبتلایان به اچ آی وی، 25 درصد قتل‌ها، 23 درصد خشونت‌ها، 40 درصد سرقت‌ها، 64 درصد زندانی‌ها و 51 درصد همسرکشی‌ها در کشورمان ناشی از سوءمصرف مواد مخدر بوده و خسارت‌ ناشی از مصرف موادمخدر در ایران سالانه بین 10 تا 20 هزار میلیارد تومان است .

بر این اساس همچنین کارگاه های تولید کننده شیشه نسبت به سال ۸۶، ۲۸۰ درصد رشد داشته است و مصرف نیم درصد مواد صنعتی نیز از سال ۸۴ به ۲۶ درصد در سال ۹۲ رسیده است و همچنین براساس گزارش سازمان ملل ایران به عنوان یکی از ۵ کشور اول مصرف کننده مخدر صنعتی شیشه شناخته شده است. از سوی دیگر در طول سال های ۸۴ و ۸۵ بیش از ۹۸ درصد مواد مخدر صنعتی وارداتی بوده اما اکنون اکثر مواد مخدر صنعتی در کشور تولیدی است و توسط قاچاقچیان صادر می شود.  (ینی نه تنها خودکفا شدیم ؛ بلکه الان از صادرکنندگان عمده ی مواد مخدر صنعتی هم هستیم !!!)

گزارش های رسمی بیانگر این است که تعداد زنان معتاد بین سال های ۸۶ تا ۹۲، ۷۳ درصد افزایش داشته است و مسئولین ستاد مبارزه با مواد مخدر نیز اعلام کردند تعداد زنانی که در اثر سوء مصرف مواد جان خود را از دست دادند سال گذشته نسبت به سال قبل آن ۱۵ درصد رشد داشته است و از سوی دیگر بیشترین زنان معتاد در رده سنی ۲۰ تا ۳۶ سال هستند که اغلب آنها از مواد مخدر تریاک، شیشه، الکل و کراک استفاده می کنند و همچنین از هفت هزار و ۳۷۷ زن زندانی در کشور ۶۰ درصد آنها به دلایل مرتبط با جرایم اعتیاد و مواد مخدر به زندان راه پیدا کرده اند که بیشتر آنها خود نیز از این مواد استفاده می کردند.

اعتیاد به مواد مخدر پس از تصادفات رانندگی، دومین عامل مرگ ومیر را در کشور به خود اختصاص داده است.

اینم داشته باشید : تفاوت یه ریه ی عملی !!!! با یه ریه ی سالمِ خدادادی !!! ( ما مثلن اشرف مخلوقات !!! چ بلاهایی ک ب سر خودمون نمیاریم !!!!) 

  • سید نورالله شاهرخی
۱۳
تیر
۹۴

تجربه‌ی ترم‌های متمادیِ تصحیحِ دقیقِ اوراق امتحانی واسه من یه نفر ب عینه ثابت کرده ک بجز برخی استثنائات در میون آقایون و بجز برخی استثنائات در میون خانوما ، وختی یه مطلب ، به طور یکسان واسه خانوما و آقایون بیان میشه و در شرائط مساوی از اونا خواسته میشه ب سؤالی در همون مورد پاسخ بدن یا مسأله‌ای رو بر اساس همون اطلاعات ، حل کنن ، آقایون از قوه‌ی تبیین و تحلیل بهتری در بیان مجدد همون مطلب یا در حل مسأله بر اساس اون مطلب ، برخوردار هستن ؛ این مسأله بخصوص در مواردی ک من برگه‌های مربوط ب سؤالات یک درس رو - ک مشترک بین آقایون و خانوما بوده - ، صحیح میکنم نمود بارز و عینی‌تری داره !!!!

رفع سوء تفاهم نوشت : بضی از خانوما فوری جبهه نگیرن لطفن ، نمیخام بگم همه‌ی اساتید بزرگوار دیگه در رشته‌ی حقوق همین نظر رو دارن ، نمیخام بگم در همه‌ی رشته‌ها یا همه‌ی کارای دیگه هم همین نتیجه‌گیری رو میشه کرد ( من چون در امور و رشته‌های دیگه سر رشته‌ای ندارم ، این نتیجه‌گیری‌ای ک اینجا عرض کردم رو ب هیچ چیز یا هیچ جای دیگه تسری نمیخام بدم ) ، این فقط یه نتیجه‌گیری خییییلی شخصی بود ک دوس داشتم با شمام در میون بذارم ؛ باور بفرمائید همین !

  • سید نورالله شاهرخی
۱۲
تیر
۹۴

+ برگه‌های هر دو کلاس ( آقایان و بانوان ، ب قول خودتون همون دخترا و پسرا ! ) ، ب همراه هم تصحیح میشن. تعداد ، بالاست.

تصحیح سؤال اول شروع شد (ساعت 18:40)

تصحیح سؤال اول تموم شد (ساعت 19:40)

تصحیح سؤال دوم تموم شد (ساعت 00:00 بامداد) !

تصحیح سؤال سوم شروع شد ( ساعت 05:20 بامداد )

تصحیح سؤال سوم تموم شد ( ساعت 06:20 بامداد )

تصحیح سؤال چهارم تموم شد ( ساعت 08:10 بامداد )

تصحیح سؤال آخر هم تموم شد (ساعت 09:30 بامداد)

مونده فقط جمع زدن نمرات و اعمال نمرات مربوط ب فعالیتای کلاسی ، ریز نمراتِ این درس ، با یاری خدا تا امروز عصر ، از طریق سایت دانشگاه و آمار کلی نمرات از طریق همین وبلاگ در دسترس خواهد بود.

  • سید نورالله شاهرخی
۱۲
تیر
۹۴

  • اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْمًا
  • خدا همان است که هفت آسمان را و همانند آن زمین را آفریده است .  فرمان (خدا) همواره در میان آنها جاری است (و تدبیر هدایت و رهبری او, لحظه‌ای از جهان بزرگ هستی برداشته نمی‌شود, این آفرینش عظیم بدان خاطر است) تا بدانید خداوند بر هر چیزی توانا است, و آگاهی او همه چیز را فرا گرفته است .  
  • [[«خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ مِنَ الأرْضِ مِثْلَهُنَّ»: هفت آسمان و به اندازه آن, زمین را آفریده است .  عدد هفت برای کثرت است, و در این صورت منظور از هفت آسمان و هفت زمین, تعداد بیشمار و خارج از اندازه کواکب آسمانی و کراتی مشابه زمین است .  (نگا: بقره / 29, اسراء / 44, مؤمنون / 86, فصّلت / 12) .  امّا اگر عدد هفت برای شماره محدود باشد, آنچه ما می‌بینیم و دانش بشر به آن احاطه دارد, همه مربوط به آسمان و زمین اوّل است, و ماورای این ثوابت و سیّارات, شش عالم دیگر وجود دارد که از دسترس علم ما بیرون است (نگا: صافّات / 6, فصّلت / 12, ملک / 5) .  «مِثْلَهُنَّ»: اشاره به زمینهای متعدّدی است که در عالم هستی وجود دارد .  تا آنجا که بعضی از دانشمندان ستاره‌شناس می‌گویند, تعداد کراتی که مشابه کره زمین بر گرد خورشیدها در پهنه هستی گردش می‌کنند حدّاقلّ سیصد میلیون کُره است (نگا: المراغی) .  «یَتَنَزَّلُ الأمْرُ بَیْنَهُنَّ»: فرمان خدا و قضا و قدر او در میان آنها جاری و حکمفرما است .  خدا است که حکم خود را درباره آنها به مرحله اجرا در می‌آورد و کار و بار جهان را می‌گرداند .  (نگا: سجده / 4) . ]] 
  • سوره‌ی طلاق :12.
  • سید نورالله شاهرخی
۱۲
تیر
۹۴

  • وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ ۚ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا
  • (هر کس تقوای الهی پیشه کند و از خدا بترسد ، خدا راه خروجی برای او قرار می‌دهد ) و به او از جائی که تصوّرش نمی‌کند روزی می‌رساند .  هر کس بر خداوند توکّل کند (و کار و بار خود را بدو واگذارد) خدا او را بسنده است .  خداوند فرمان خویش را به انجام می‌رساند و هر چه را بخواهد بدان دسترسی پیدا می‌کند .  خدا برای هر چیزی زمان و اندازه‌ای را قرار داده است .  [[«مِنْ حَیْثُ»: از جائی که, به گونه‌ای که .  «بَالِغُ أَمْرِهِ»: دستیابی دارد به هر چه بخواهد .  فرمان خود را به انجام می‌رساند .  «أَمْرِ»: کار, فرمان .  «قَدْراً»: مدّت و اجل, اندازه و مقدار . ]]
  • سوره‌ی طلاق :3
  • سید نورالله شاهرخی
۱۱
تیر
۹۴

نام درس

دانشگاه

20 ها

19 ها

افتاده

متون فقه (2)

آیت‌الله بروجردی

5 نفر

2 نفر

داشته

نکات :

1 – سطح نمرات :  رضایتبخش بود ؛ اینم بگم البته ک سؤالا ساده بود !

2 – به دلیل دستور دانشگاه ، مبنی بر تعیین تکلیف دروس معرفی به استاد که نیاز به تسریع در امرِ اعلام نمراتِ مقطعِ کارشناسیِ دانشگاه آیت الله بروجردی داشت ، نمرات ، به محض ورود در سایت دانشگاه ، نهایی شد و امکان درخواست تجدیدنظر مقدور نمی باشد. خیالتان رااااحتِ راحت ؛ اگر زیاد نمره نداده باشم ، قطعاً و حتماً کم نمره نداده ام.

3 - به کسانی که در همه‌ی جلسات حاضر بودند یک نمره اعطا شد ، نمره‌ی فعالیت‌ کلاسی نیز لحاظ شده است. 

4 : نمرات ، مقطوع و با رعایت تمامِ تخفیفاتِ ممکن و پس از تصحیحِ اوراق با دستِ باز و بالا و ارفاق وووو !!!!!! لحاظ شده است ؛ کسانی که علی‌رغم همه‌ی این موارد باز هم موفق به کسب نمره‌ی قبولی نشدند یا از نمره‌ی خود راضی نیستند و فکر می‌کنند باید نمره‌ی بیشتری کسب می‌کردند خودشان بدانند که در برگه‌ی امتحانی چه دسته‌گل‌هایی به آب سپرده‌اند !!!

  • سید نورالله شاهرخی
۱۱
تیر
۹۴
این مطلب نخستین بار در یکشنبه هشتم تیر ۱۳۹۳ ساعت 4:58 با شماره پست: 429 از طریق وبلاگ قبلی من در بلاگفا منتشر شده بود.

قال رسول‌الله : الصَّوْمُ فِی الْحَرِّ جِهَادٌ

بحار الأنوار ؛ ج 93 ؛ ص 257

روزه نوشت : خدایا می‌دانم که روزه‌ام جز گرسنگی و تشنگی چیزی نیست ؛ الهی من کجا و روزه داری کجا ؛ اما به احترام تو همین گرسنگی و تشنگی را بر خود هموار می‌کنم ؛ بارالها بپذیرم.

 
  • سید نورالله شاهرخی
۱۱
تیر
۹۴

این مطلب ، نخستین بار در  دوشنبه نهم تیر ۱۳۹۳ ساعت 6:1 با شماره پست: 430 از طریق وبلاگ قبلی من در بلاگفا منتشر شده بود.

پدربزرگی دارم متولد اواخر سال 1299 هجری شمسی ، چیزی نزدیک به 93 سالش می‌شود حالا ؛ این روزها با این مشغولیاتی که برای خودم درست کرده‌ام کمتر وقت می‌کنم به او سر بزنم ؛ دیشبی احوالش را از پدرم می‌پرسیدم ؛ گفتم روزه را چکار می‌کند ؟ گفت : روزه می‌گیرد ! پدرم می‌گفت حال عمومی‌اش خیلی از من هم حتی بهتر است.

منّت نوشت : یک لحظه با خودم فکر می‌‌کردم ما در این سن ، فکر می‌کنیم شق‌القمر کرده‌ایم که داریم روزه می‌گیریم ؛ و با خودمان این حدیث را زمزمه می‌کنیم که روزه‌داری در گرما جهاد در راه خداست ! آنوقت ایشان خییییلی راحت روزه می‌گیرد ، منت هم سر خدا نمی‌گذارد اصصصلاً !

فدا نوشت : دیشب همه‌ش با خودم فکر می‌کردم که چه خوب می‌شد اگر خدا قبول می‌کرد از عمر کسی بگیرد و به همان میزان بر عمر کسی بیفزاید ؛ آنوقت من حتماً از خدا می‌خواستم از عمر من کم کند و حتا یک دهم عمری که از من گرفته بر عمر ایشان اضافه کند ؛ 10 سال از عمر من کم کند مثلاً و یکسال بر عمر پدربزرگم اضافه کند ؛ راضی بودم ها .... از ته قلب ؛ حداقلش این بود که من ده سال کمتر معصیت می‌کردم و او یکسال بیشتر چشم و چراغ خانواده‌ی ما بود؛ معامله‌ای می‌شد بسسسیار پر سود ؛ به قول امروزی‌ها می‌شد یک بازی برد – برد !

امسال نوشت : ماشششالا ؛ امسال هم (ینی سال 94) ک از بابام پرسیدم ببینم پدربزرگم روزه میگیره یا نه ، گفتن ک بله ؛ روزه میگیره ! فکرشو بکنید در سن 94 سالگی ! ماشششالا !

  • سید نورالله شاهرخی
۱۰
تیر
۹۴

تصحیح سؤال اول تموم شد (ساعت 15:50)

تصحیح سؤال دوم تموم شد (ساعت 20:33)

تصحیح سؤال سوم شروع شد (ساعت 04:45 صبح)

تصحیح سؤال سوم تموم شد (ساعت 05:30 صبح)

تصحیح سؤال چهارم تموم شد (ساعت 06:40 صبح)

تصحیح سؤال آخر تموم شد (ساعت 09:20 صبح)

+ مونده فقط جمع زدن نمرات و اعمال نمرات مربوط ب فعالیتای کلاسی ، ریز نمراتِ این درس ، با یاری خدا تا امروز عصر ، از طریق سایت دانشگاه و آمار کلی نمرات از طریق همین وبلاگ در دسترس خواهد بود.

  • سید نورالله شاهرخی
۱۰
تیر
۹۴

  • یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ وَ أَوْلَادِکُمْ عَدُوًّا لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ ۚ وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ
  • ای مؤمنان! قطعاً بعضی از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند .  (شما را از راه خدا باز می‌دارند, و از عبادت و طاعت سست می‌گردانند) پس از ایشان خویشتن را بر حذر دارید .  اگر عفو کنید و چشم پوشی نمائید و ببخشید (خدا هم شما را مشمول عفو و مرحمت و مغفرت خود می‌نماید) چرا که خداوند بخشاینده‌ی مهربان است .
  •  [[«مِنْ»: برای تبعیض است .  «عَدُوّاً»: این واژه برای مفرد و مثنّی و جمع به کار می‌رود .  اسم (إِنَّ) است .  «إن تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا و تَغْفِرُوا»: (نگا: بقره / 109) .  این بخش از آیه, اشاره دارد به این که چه بسا همسران یا فرزندان که انسان را از مبرّات و خیرات منع و یا سست می‌کنند قصد سوء نداشته و بلکه از روی نادانی باشد, به هر حال باید کار بد ایشان را بخشید و نیّت سوء و قصد عداوت آنان را پخش نکرد, ولی به سخنانشان گوش نکرد و مواظب خود بود و محبّت ایشان انسان را از خدا پرستی و انجام خیرات و مبرات دور نسازد . ]]
  • سوره‌ی تغابن :14.
  • سید نورالله شاهرخی
۱۰
تیر
۹۴

  • یَوْمَ یَجْمَعُکُمْ لِیَوْمِ الْجَمْعِ ۖ ذَٰلِکَ یَوْمُ التَّغَابُنِ ۗ وَ مَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ یَعْمَلْ صَالِحًا یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئَاتِهِ وَ یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا ۚ ذَٰلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ 
  • زمانی, خداوند شما را در روز گردهمآئی (جملگی پیشینیان و پسینیان) جمع می‌آورد .  آن روز, روز زیانمندی (کافران, و سودمندی مؤمنان) است .  کسانی که به خدا ایمان بیاورند و کارهای شایسته بکنند .  خداوند بدیهای ایشان را می‌زداید, و آنان را به باغهای بهشتی داخل می‌گرداند که از زیر (کاخها و درختان) آن رودبارها جاری است, و در آنجا برای همیشه جاودانه می‌مانند .  این است رستگاری سترگ و پیروزی بزرگ .  
  • [[«یَوْمَ الْجَمْعِ»: روز گردهمآئی که قیامت است (نگا: هود / 103, واقعه / 50, یس / 32 و 53) .  «تَغَابُن»: زیانمند گشتن گروهی و سودمند شدن گروهی .  .  .  در جهان, دسته‌ای آخرت را به دنیا می‌فروشند, و در آخرت زیانخورده و متضرّر می‌گردند (نگا: بقره / 16 و 102, آل‌عمران / 77 و 177) .  و دسته‌ای دنیا را به آخرت می‌فروشند و در آخرت سود می‌برند و رضای خدا و بهشت را از آن خود می‌کنند (نگا: بقره / 207, نساء / 74, توبه / 111) .  فراموش کردن همدیگر .  چرا که در قیامت بر اثر هول و هراس آخرت, کسی به فکر کسی نیست, و هرکسی خود را می‌کوشد (نگا: حجّ / 2, معارج / 10, عبس / 33 - 37) . ]]
  • سوره‌ی تغابن:9
  • سید نورالله شاهرخی
۱۰
تیر
۹۴
این مطلب ، نخستین بار در دوشنبه ششم مرداد ۱۳۹۳ ساعت 2:21 با شماره پست: 484 از طریق وبلاگ قبلی من در بلاگفا منتشر شده بود.

 

من ب عنوان عضوی از این جامعه ، هر جا حس کنم مطلبی یا نکته‌ای هست ک بیانش بهتر از بیان نکردنش هست و در ترازوی هزینه-منفعتِ بیان یا عدم بیان ، کفه‌ی بیان مطلب ، سنگین‌تر ‌شود ، مطلب را بیان می‌کنم ، ولو ب مذاق بعضی خوش نیاید یا شنیدنش برای بعضی‌ها سخت باشد.

و اکنون ، آن مطلب این است :

ب عنوان یک عابر معمولی در خیابان و ب عنوان یک بازدیدکننده‌ی اکثراً خاموش در فضای مجازی ، متأسفانه حس می‌کنم روزه نگرفتن که هیچ ، حتا روزه خواری هم عادی شده ک هیچ ، چه بسا حتا ب مُد هم تبدیل شده !!!! اینجا ست ک آدم را می‌سوزاند ؛ برخی جوانان فخر می‌کنند بر هم و نشانه‌ی منور الفکری (روشنفکری) !!! می‌دانند ک روزه نگیرند یا اظهار کنند ک ما روزه دار نیستیم!!!

توجیهات هم متأسفانه فاقد کوچکترین منطق و نشان‌دهنده‌ی عمق نا آگاهی این عزیزان ، نسبت به مسائل دینی است :

اول – ما همین ک در حق کسی ظلم نمی‌کنیم ، کافی است !

خلاصه‌ی این توجیه این است :

ما در حق کسی ظلم نمی‌کنیم ؛ ب حق کسی تجاوز نمی‌کنیم ؛ مسلمانی از نظر ما این است ک کسی از ما رنجیده خاطر نباشد .

پاسخ :

بزرگوار درست است که در اسلام بر رعایت حق‌الناس ، تأکید شده اما حکم روزه ، نص صریح قرآن است و همان خدایی ک بر حفظ حقوق ناس ، تأکید کرده حکم روزه را هم مقرر کرده ؛ حقوق‌الناس از این جهت برای ما مهم است که مورد تأکید خدا است ؛ با همین استدلال ، حقوق الله هم باید برای ما مهم باشد ؛ من نمی‌دانم این چه استدلالی است ک گفته شود ما برخی از سخنان خدا را قبول داریم و عمل میکنیم (حقوق‌الناس) ؛ اما برخی دیگر را عمل نمی‌کنیم .

چه کسی ما را به عفو خدا این طور امیدوار کرده که با علم و آگاهی ، و از روی عمد ، احکام صریح اسلام را زیر پا می‌گذاریم ؟ چه کسی گفته حق الله ب همین راحتی و بدون توبه و کفاره بخشیده می‌شود؟

معیار مسلمانی همان است ک خود خدا گفته ؛ شما چرا حقوق الله را ب همین راحتی از دایره‌ی احکام اسلامی ، خارج می‌کنید ؟

دوم – برای فهمیدن حال فقرا ، ب آنان کمک کنیم ، نه اینکه خودمان گرسنگی بکشیم !

خلاصه‌ی این توجیه این است که :

اگر فلسفه‌ی روزه‌داری فهمیدن حال و روز فقرا است چ بهتر بجای اینکه خودمان را مثل آنها گرسنه کنیم ، ب آنها کمک کنیم تا سیر شوند !

پاسخ :

فوایدی ک از زبان معصومین در خصوص روزه بیان شده از قبیل حکمت است و نه علت ؛ حکمت حکم آن فایده‌ای است که ما فکر می‌کنیم ممکن است دلیل وضع کردن حکم شرعی باشد و بود و نبود آن حکمت ، تأثیری بر بود و نبود حکم شرعی ندارد ؛ در مقابل ، اما علت حکم ، آن دلیلی است ک بود و نبودش باعث بود و نبود حکم می‌شود ؛ مانند مست کننده بودن که شارع مقدس آن راعلت حرمت شراب قرار داده است ، یعنی فرموده شراب ، حرام است چون مست کننده است ؛ پس اگر مایعی مست کننده نباشد حرام نیست ؛ و هر چه مست کننده باشد حرام است ، ولو شراب هم نباشد ؛ این علت است ؛ آنچه که در خصوص روزه بیان شده از این قبیل نیست ؛ این چنین نیست که اگر کسی در روزه‌داریش حال فقرا را درک نکرد ، یا اصلا خودش فقیر بود ، یا با درک حال فقرا ، ب آنها کمک کرد ، حکم وجوب روزه از او برداشته شود !!! روزه همچنان بر این شخص واجب است ؛ چون خدا دستور داده و دستورش را هم مقید ب درک حال فقرا نکرده. شخص ، چه حال فقیر را درک کند و چه نکند باید روزه بگیرد. مضافاً ب اینکه خوب است بررسی شود واقعا چند نفر از اشخاصی که ب این بهانه روزه نمی‌گیرند فقرا را سیر می‌کنند !!!!

سوم – ما روزه داری‌مان چیزی جز گرسنگی و تشنگی نیست ، پس روزه نمی‌گیریم !

خلاصه‌ی این توجیه این است که :

معصوم فرموده : (چه بسا روزه‌دارانی که از روزه چیزی جز گرسنگی و تشنگی و تشنگی نصیبشان نمی‌شود) ؛ چون باید سایر اعضا و جوارح هم از گناه ، اجتناب کنند و ما چون نمی‌توانیم چنین باشیم پس این روزه‌داری به چه درد می‌خورَد مثلاً ؟

پاسخ :

از جواب مورد قبل ، جواب این هم روشن می‌شود ؛ سقف روزه این است که ما علاوه بر شکم ، سایر اعضا و جوارح‌مان هم روزه باشد ؛ اما اگر این سقف ، قابل وصول نیست ، به این معنا نیست که اجازه داریم از کف هم دست بکشیم ؛ معصوم فرموده لا صلاة الّا بحضور القلب ؛ بدون حضور قلب ، نماز نیست ؛ ما واقعاً در نماز حضور قلب داریم عایا ؟ برای ما نماز فرصتی است برای یافتن اشیای گمشده در گوشه کناره‌ی منزل !!! آیا می‌توان ب استناد این حدیث ، چنین گفت ک نماز بر ما واجب نیست ؟

این قبیل احادیث به این معنا ست که این عبادات ، بدون این شرایط (گناه نکردن سایر اعضا در روزه ؛ حضور قلب داشتن در نماز) آثار عمیق باطنی و معنوی خود را ندارند ؛ قبول ؛ اما تردید نیست که در صورت عدم وجود این شرایط هم حکم وجوب باقی است و تردید نیست که حتا در چنین شرایطی نماز و روزه ، فواید غیر قابل انکاری دارند ؛ حداقل این است که رابطه‌ی میان ربّ و عبد را برقرار نگه می‌دارند. امام ، منظورش این نبود که اگر روزه‌داری شما چیزی غیر از گرسنگی و تشنگی نیست ، یا در نماز ، حضور قلب ندارید ، پس روزه نگیرید یا نماز نخوانید ، از قضا دقیقاً برعکس ، منظور ایشان این است که سعی کنید ، علاوه بر ظاهر عبادات ، به متن و بطن این عبادات هم دسترسی پیدا کنید و روحیه‌ی بندگی را در خود ، تقویت کنید.

اسلام ایییینقدر که ما سخت می‌گیریم ، سخت نگرفته ؛ ما شرایط را بر خودمان آنقدر سخت می‌کنیم و معیارها را آنقدر بالا می‌گیریم که بعد از عهده‌ی آن برنمی‌آییم و سپس ب عنوان نتیجه تصمیم می‌گیریم ک از خیر اصل مسأله بگذریم و نماز و روزه را ترک کنیم.  

چهارم – روزه ، آن هم در این روزهای طولانی برای بدن ضرر دارد .

پاسخ :

گیریم همه‌ی پزشکانی که از فواید روزه‌داری می‌گویند دروغ محض می‌گویند ؛ همان خدایی که این بدن را به عنوان امانت به ما سپرده و مالک اصلی آن است ، به ما امر کرده از این امانت در این راه استفاده کنیم ؛ به ما چه مربوط که بگوییم : نه ، شما بی‌خود کردی ، چون مال تو که نزد من امانت است خراب می‌شود ، من اطاعت نمی‌کنم و روزه نمی‌گیرم !!!

مضافاً به اینکه در طول این 1400 سال اییییین همه آدم در گرمای طاقت فرسای عربستان روزه گرفته‌اند ما نشنیدیم کسی بگوید طرف از شدت روزه داری مُرد یا مجنون شد !!! علمای ما که همه معمولاً عمرهای طولانی از خدا می‌گیرند هیچوقت به این بهانه‌ها از زیر تکلیف ، شانه خالی نکردند و هیچوقت به خاطر این روزه‌داری‌ها جوانمرگ نشدند.

کاش برای اجرای دستور خدا هم به اندازه‌ی شادابی و طراوت پوستمان !!!! ارزش قائل بودیم !

مورد نوشت : مورد داشتیم طرف گفته

(چون من وختی روزه می‌گیرم توی خونه خُلقم تنگ میشه و ب شوهر و بچه‌م بد اخلاقی می‌کنم ، اونا بهم گفتن تو سعی کن اخلاقت خوب باشه ، نمیخا الان روزه بگیری ، زمستون بگیر ؛ منم دیگه روزه نگرفتم !!!!!)

ینی تا اییییییین حد واقعاً عایا ؟

جَوْ نوشت : بعضیا واقعاً جو گیر هستن !!! ینی الان اگه مُد بشه بخاطر لاغری رژیم بگیرن و 24 ساعت که هیچ ، 48 ساعت هم هیچی نخورن ، چون فشن هست ، این کارو می‌کنن ، ولی چون روزه‌داری آنفشن (دِمُده – از مد افتاده) هست ، حاضر نیستن روزه بگیرن !!!

سحری نوشت : گفت یکی روزه نمیگرفت سحرپا می‌شد تا خرخره میخورد بش گفتن تو که روزه نمیگیری چرا سحر پا میشی؟ گفت خو من که روزه نمیگیرم اگه سحری هم نخورم که پااااک کافرم !حالا حکایت بعضیاس ک نماز نمی‌خونن ، روزه می‌گیرن ! احتمالاً ب این دلیل ک لااقل دیگه کافر محسوب نشن !!!! البته اینم بگم حتا اگه کسی نمازم نخونه روزه رو باید بگیره ؛ حکم وجوب روزه ، ربطی ب حکم وجوب نماز نداره ها ..... گفته باشم ! ولی کلاً تفکرات اینطور آدمایی جالبه واسم ! خو همون خدایی ک روزه رو واجب کرده نمازم واجب کرده ! دو تا خدا ک نیستن ، یکی‌ان به خدا !

  • سید نورالله شاهرخی
۱۰
تیر
۹۴

 

نام درس

دانشگاه

20 ها

19 ها

افتاده

حقوق مدنی (4)

آیت‌الله بروجردی

3 نفر

-

داشته

نکات :

1 – سطح نمرات :  متوسط ؛ متوسطِ متوسط !

2 – به دلیل دستور دانشگاه ، مبنی بر تعیین تکلیف دروس معرفی به استاد که نیاز به تسریع در امرِ اعلام نمراتِ مقطعِ کارشناسیِ دانشگاه آیت الله بروجردی داشت ، نمرات ، به محض ورود در سایت دانشگاه ، نهایی شد و امکان درخواست تجدیدنظر مقدور نمی باشد. خیالتان رااااحتِ راحت ؛ اگر زیاد نمره نداده باشم ، قطعاً و حتماً کم نمره نداده ام.

3 - به کسانی که در همه‌ی جلسات حاضر بودند یک نمره اعطا شد ، نمره‌ی فعالیت‌ کلاسی – برای افراد معدودی ک داشتند ! - نیز لحاظ شده است. 

4 : نمرات ، مقطوع و با رعایت تمامِ تخفیفاتِ ممکن و پس از تصحیحِ اوراق با دستِ باز و بالا و ارفاق وووو !!!!!! لحاظ شده است ؛ کسانی که علی‌رغم همه‌ی این موارد باز هم موفق به کسب نمره‌ی قبولی نشدند یا از نمره‌ی خود راضی نیستند و فکر می‌کنند باید نمره‌ی بیشتری کسب می‌کردند خودشان بدانند که در برگه‌ی امتحانی چه دسته‌گل‌هایی به آب سپرده‌اند !!!

  • سید نورالله شاهرخی
۰۹
تیر
۹۴

ایجاد صفحه‌ی نظرخواهی به این منظور است تا در مواردی که به نظرم لازم می‌آید یا به نظرم جالب است نظر شما نسل جوان‌تر از خودم را بدانم و نظرات خودم را به اطلاع شما برسانم. باشد که از رهگذر این تضارب آراء، ایده‌ها و افکار جدید و جذابی رخ نماید.

انسان در مفاهیم دینی ما عالم اکبر است:

و تحسب أنّک جِرم صغیر

و فیک انطوى العالم الأکبر

{شعری منسوب به حضرت علی، از دیوان منسوب به ایشان، چاپ سنگی، قافیه‌ی "راء"}

به همین جهت من برای نظرات شما اهمیت فراوانی قائلم؛ هر کدام از شما برای من دنیایی هستید ناشناخته. و طبیعتاً من هم برای شما. این صفحه امکان آشنایی بیشتر من با شما و شما با من را فراهم می‌کند.

موضوعات این نظرخواهی مواردمختلفی است که ممکن است لزوماً ارتباطی با هم نداشته باشند و به تدریج بر روی وبلاگ قرار خواهم داد. شما می‌توانید درقسمت طبقه بندی موضوعی با کلیک روی تبادل نظر با شما راجع به موضوعات مختلف(یعنی اینجابه تمام موضوعات نظر خواهی دسترسی یابید، از نظر من در هر مورد مطلع شوید، نظر بازدیدکنندگان دیگر را ببینید و در ذیل هر موردی که به نظرتان جالب توجه می‌آید اظهار نظر بفرمایید. یا حداقل نظر خود را در مورد نظر من بنویسید.

  • سید نورالله شاهرخی
۰۹
تیر
۹۴

جهت تجمیع سؤالات درسی و حقوقی در یکجا و اجتناب از قرار گرفتن مطالب غیر مرتبط در ذیل پُستهای وبلاگ ، خواهشمند است سؤالات درسی و / یا حقوقی خود را در قسمت اظهار نظرهای ذیل همین مطلب بپرسید. ضمناً این مطلب از قسمت طبقه بندی موضوعی هم قابل دسترسی استبه سؤالات درسی و / یا حقوقی که در ذیل پُستهای دیگر وبلاگ پرسیده شود در کمال احترام ، پاسخ نخواهم داد.

لطفاً حتماً قبل از پرسیدن سؤال خود ، به نکان ذیل توجه فرمائید :

چند نکته :

    اول - ارائه‌ی پاسخ به سؤالی که ارسال می‌کنید ممکن است یک هفته به طول انجامد : سؤالات ، در نوبت پاسخگویی قرار خواهند گرفت و با توجه به مشغولیات متعددی که من دارم ، ارائه‌ی پاسخ به آنها حسب مورد ممکن است چند روز - گاه یک هفته و در موارد نادر تا ده روز حتی - به طول بینجامد ، اگر پاسخ را فوری میخواهید یا انتظار کشیدن برای دریافت پاسخ را خلاف شأن و شخصیت خودتان میدانید لطفاً سؤالات خود را با من در میان نگذارید.

  دوم - پاسخ من ممکن است اشتباه باشد : پاسخی که به سؤالات شما داده می‌شود در حدّ معلوماتِ ناقص و محدود من است و کااااااملاً محتمل است که پاسخ من اشتباه بوده یا با نظر سایر همکاران و اساتید بزرگوارم متفاوت باشد. این نکته را مدّ نظر داشته باشید. پاسخ من ، رافع مسؤولیت شما در جهت تحقیق بیشتر و بررسی جوانب امر نخواهد بود.

سوم - فقط در زمینه‌ی دروس حقوق خصوصی پاسخگو هستم : نظر به لزوم رعایت جنبه‌های تخصصی در پاسخ به سوالات ، از پاسخ ب هر نوع سؤال حقوقی در زمینه‌هایی غیر از حقوق خصوصی معذورم ؛ بنابراین سؤالات مربوط به حقوق جزا ، حقوق عمومی ، حقوق بین الملل و .... که من با آنها آشنایی ندارم را با من در میان نگذارید چون به خودم اجازه‌ی پاسخگویی به آنها را نمی‌دهم.

چهارم - از پاسخ دادن به سؤالات تمرینی و امتحانی معذورم : در برخی موارد ، اساتید محترم دانشگاه‌ها برای سنجش معلومات دانشجویان خود و نیز انجام فعالیت تمرینی ، سؤالاتی را برای دانشجویان کلاس‌های خود طرح می‌نمایند ؛ هدف از طرح چنین سؤالاتی این است که دانشجو با توجه به آموخته‌های خود ، به آن سؤال ، پاسخ دهد ؛ در چنین مواردی آنچه اهمیت دارد این است که دانشجو از طریق تفکر ، معلومات خود را محک بزند و به پاسخ برسد ؛ صحیح یا غلط بودن چنین پاسخی قطعاً در درجه‌ی دوم اولویت است ؛ با عنایت به ملاحظات فوق الذکر ، رویه‌ام بر این است که از پاسخ به سؤالات تمرینی اساتید دیگر  یا سؤالات امتحانی خودداری نمایم تا دانشجویان ، از طریق فعالیت علمی و ذهنی خود ، به پاسخ برسند. بنابراین از پاسخگویی ب این قبیل سؤالات معذورم. 

  پنجم - امکان رونویسی از کتاب‌ها در مقام پاسخگویی وجود ندارد : نظر به عدم امکان رونویسی از کتاب‌های حقوقی یا سایت‌ها ، در مواردی ک پاسخ سؤال ، قبلاً در یک کتاب یا سایت ، بیان شده ، مشخصات آن کتاب و یا آدرس آن سایت ، در پاسخ قرار داده خواهد شد.

ششم - هر روز فقط یک سؤال بپرسید : اگر سؤالی ک مطرح می‌فرمائید جنبه‌ی علمیِ محض ، دارد (یعنی مثلاً در خصوص منابع آزمون‌های حقوقی یا نحوه‌ی شرکت در آزمون‌های حقوقی نیست ؛ بلکه در بردارنده‌ی یک مطلبِ حقوقیِ محض است) لطفاً در هر وهله ، فقط یک سؤال را مطرح نموده و بین هر کدام از سؤالاتی ک مطرح میفرمائید حداقل 24 ساعت فاصله باشد ؛ علتش هم این است که من برای رعایت عدالت در پاسخگویی ، جز در خصوص برخی موارد استثنائی ، که در جای خود بیان شده‌اند ، به ترتیبِ وصول ، به کامنت‌ها پاسخ می‌دهم و این یعنی تا به کامنتِ قبلی پاسخ نداده باشم به کامنت بعدی پاسخ نمی‌دهم. در چنین شرائطی اگر یک کامنت ، حاوی چندین و چند سؤال علمی باشد که پاسخگویی ب هر کدام از آن سؤالات ، وقت زیادی می‌طلبد ، سایر بازدیدکنندگانی که کامنتی گذاشته‌اند باید برای دیدن پاسخ خود مدت مدیدی منتظر بمانند تا من به آن کامنتی ک حاوی چندین سؤال بوده پاسخ دهم ؛ ک ب نظرم این دور از عدالت است ؛ ب همین دلیل - همچنان‌که در اول این تذکر عرض کردم - ، اگر سؤالی ک مطرح می‌فرمائید جنبه‌ی علمیِ محض ، دارد لطفاً در هر وهله ، فقط یک سؤال را مطرح نموده و بین هر کدام از سؤالاتی ک مطرح میفرمائید حداقل 24 ساعت فاصله باشد.

هفتم -  آدرس کتابی که از آن نقل قول می‌کنید را ذکر کنید : اگر سؤال شما در خصوص متن مطالب یک کتاب است (مثلا قانون مدنی در نظم حقوقی کنونی) برای اینکه امکان پاسخگویی دقیق‌تر و سریع‌تر مهیا باشد حتماً آدرس دقیقِ آن مطلب در آن کتاب را ذکر کنید.

هشتم - کامنت‌های جدیدتر اول هستند : کامنت‌های جدیدتر در ابتدای کامنت‌ها ، و کامنت‌های قدیمی‌تر در پایانِ کامنت‌ها قرار دارند ؛ برای دیدن کامنت خود و پاسخ آن ، به پایانِ کامنت‌ها نروید.

نهم - ارسال سؤال به صورت خصوصی = عدم پاسخگویی من : در این بخش هیچ دلیلی برای ارسال سؤال ، به طور خصوصی وجود ندارد ، خصوصی ، یعنی خصوصی ، سؤال علمی هیچ جنبه‌ی خصوصی‌ای ندارد که مایل باشید کسی آن را نبیند ؛ متأسفانه نمیدانم به چه دلیل خیلی از ماها عادت کرده‌ایم همه‌ چیز را مخفیانه و محرمانه تلقی کنیم ! علاوه بر این بر اساس قوانین بلاگ (سایتی که من از خدمات آن استفاده می‌کنم) ، کامنت‌هایی که به طور خصوصی ارسال می‌شوند قابل پاسخگویی نیستند ؛ بنابراین با توجه به اینکه من - به دلائلی که در جای خود بیان شده - از طریق ایمیل پاسخگوی هیچ کامنتی نیستم ،  ارسال سؤال به طور خصوصی مساوی خواهد بود با عدم پاسخگویی مننتیجه اینکه اگر مایل به دریافت پاسخ هستید سؤال خود را خصوصی ارسال نکنید.

دهم - از پرسیدن سؤالات کلی و مبهم خودداری کنید. از پرسیدن سؤالاتی نظیر اینکه «از فلان صفحه تا فلان صفحه را متوجه نشدم، توضیح دهید» یا «فلان شماره‌ی فلان کتاب را متوجه نشدم، توضیح دهید» یا «فلان موضوع رو کلاً از اول تا آخر توضیح دهید» خودداری فرمائید. به این دلیل که اولاً ممکن است من آن مطلب را کاملاً و مفصل توضیح دهم بعد شما ببینید توضیحات من اصلاً ربطی به ابهام شما نداشته و ابهام شما همچنان به جای خود باقی است؛ ثانیاً برخی مطالب را که من در کلاس در حدود یکی دو جلسه‌ی یک تا دو ساعته توضیح می‌دهم واقعاً از نظر زمانی امکانپذیر نیست که در وبلاگ در پاسخ به یک سؤال بنویسم، بنابراین چنانچه سؤالی به این نحو طرح شده باشد متأسفانه امکان پاسخگویی به آن برای من وجود ندارد. سؤالات خود را واضح، روشن و جزئی شده بپرسید‌.

یازدهم - اعتراضات خود به نمرات امتحانی را اینجا ننویسیدبرای اینکه مطالب مربوط به نمرات در یک قسمت جمع شود و سایر مطالب در امان بماند! و نیز از پرسیدن سؤالات تکراری در این زمینه ممانعت به عمل آید به منظور اظهارنظر راجع به نمراتتان از قسمت اظهارنظر ذیل این مطلب استفاده کنید.

پیشنهادی، انتقادی، فحشی ، ناسزایی، هر مطلبی در زمینه‌ی نمرات کسب شده در امتحان داشتید فقط ذیل همان مطلب ، پاسخ‌گو خواهم بود.

  • سید نورالله شاهرخی
۰۹
تیر
۹۴

  • تصحیح اوراق شروع شد (ساعت 05:45 صبح)
  • تصحیح سؤال دوم شروع شد (ساعت 06:40)
  • تصحیح سؤال سوم شروع شد (ساعت 07:37)
  • تصحیح سؤال سوم تموم شد (ساعت 08:30) 
  • ب دلیل لزوم انجام پاره‌ای امور شخصی ، تصحیح اوراق ، برای ساعاتی ، متوقف خواهد شد.
  • تصحیح سؤال چهارم تمام شد (ساعت 12:40 ظهر)
  • تصحیح سؤال آخر شروع شد (ساعت 06:45 عصر)
  • تصحیح سؤال آخر تموم شد (ساعت 20:34)
  • مونده فقط جمع زدن نمرات و اعمال نمرات مربوط ب فعالیتای کلاسی ، ریز نمرات با یاری خدا تا پایان شب از طریق سایت دانشگاه و آمار کلی نمرات از طریق همین وبلاگ در دسترس خواهد بود.
  • سید نورالله شاهرخی
۰۹
تیر
۹۴


با تشکر از بازدیدکننده ی محترم که این تصویر رو در اختیار وبلاگ قرار دادن.

  • سید نورالله شاهرخی
۰۹
تیر
۹۴

مطلب ذیل قسمت اول سری مطالبی است تحت همین عنوان؛ برای مطالعه‌ی قسمت دوم این مطلب (نحوه‌ی مطالعه و منابع متون فقه) از این لینک استفاده کنید. ضمناً برای دیدن سایر مطالب مربوط به آزمون ارشد از این لینک و برای خواندن مطالب مربوط به سایر آزمون‌های حقوقی (از جمله شیوه‌ها و تکنیک‌های تست‌زنی) از این لینک (که ذیل طبقه‌بندی موضوعی هم قابل دسترسی است) استفاده کنید.

آیا کسانی که قصد شرکت در آزمون ارشد دانشگاه آزاد یا قبولی در دوره‌های پولی دانشگاه دولتی دارند هم این مطلب را بخوانند؟

کسانی که با قبولی در آزمون ارشد دانشگاه آزاد اسلامی یا دوره‌های شبانه‌ی دانشگاه دولتی هم احساس موفقیت می‌کنند نیازی به خواندن این مطلب و به زحمت انداختن خود برای عمل به توصیه‌های آن ندارند.

کسانی که هدف خود را قبولی در دانشگاه‌های معتبر شهر تهران قرار داده‌اند با یاری خدا از خواندن این مطلب پشیمان نخواهند شد.

آیا فقط داوطلبان مایل به شرکت در آزمون ارشد حقوق خصوصی باید این مطلب را بخوانند؟

توجه داشته باشید مطالبی که در پاسخ به این سوال متداول خدمت شما عرضه می‌شود بجز در قسمت مربوط به منابع آزمون که با توجه به تجربیات شخصی من فقط منابع آزمون ارشد حقوق خصوصی معرفی خواهد شد در سایر قسمت‌ها این قابلیت را دارد که مورد استفاده‌ی داوطلبان سایر گرایش‌ها و حتی سایر رشته‌ها هم قرار گیرد.

آیا منابعی که برای شرکت در آزمون معرفی می کنید جنبه ی رسمی دارند؟

منابعی که جهت شرکت در آزمون کارشناسی ارشد حقوق خصوصی معرفی می‌شود صرفاً ناشی از مطالعات شخصی و تجربیات من است و اصلا جنبه‌ی رسمی ندارد.

در ضمن بدیهی است من فقط منابعی را که مطالعه کرده‌ام به شما معرفی می‌کنم در این خصوص که ممکن است منابع دیگری هم باشد که منابع مفیدی باشد اطلاعی ندارم و طبیعتاً نمی توانم نفیاً یا اثباتاً در مورد آنها اظهار نظری بکنم.

آیا آزمون ارشد منابع از قبل معینی دارد که با خواندن آنها مطمئن باشم به همه‌ی سوالات پاسخ خواهم داد؟

متاسفانه خیر‍.

یکی از تفاوت‌های بارز آزمون ارشد و آزمون کارشناسی - که در نتیجه‌ی آن وارد دانشگاه شده‌اید – این است که آزمون ارشد منابع از قبل معینی ندارد. شما در دبیرستان کتاب‌های درسی مشخصی داشتید که اگر آنها را خوب مطالعه می‌کردید مطمئن بودید که سوالات کنکور  - ولو که مفهومی هم طرح شده باشد – در هر حال از جایی از همین کتاب‌های معدود درسی طرح خواهد شد. اما در آزمون ارشد موضوع بدین‌گونه نیست.

در  آزمون ارشد این سرفصل‌هاست که حرف آخر را می‌زند. شما این سرفصل‌ها را از هر کتابی مطالعه کنید – به شرط اینکه کتاب معتبری باشد – تفاوت زیادی ندارد. عمده‌ی مطالب در منابع متفاوت یکسان هستند. تفاوت اصلی در نحوه‌ی ارائه‌ی مطالب است.

فقط ممکن است در مورد مسائل اختلافی نظر طراحان سوال با هم متفاوت باشد که در این صورت شما قاعدتاً وقتی به آن سوال خاص پاسخ مثبت می‌دهید که بدانید طراح سوال کیست! که این هم ناممکن است چون سوالات متعدد از اساتید متفاوتی اخذ می‌شود و سپس به صورت رندوم (اتفاقی) در آزمون اصلی مورد استفاده قرار می‌گیرد به نحوی که خود استادی هم که سوالاتی را به سازمان سنجش ارائه کرده است نمی‌داند آیا در آزمون امسال از سوالات او استفاده می‌شود یا خیر؟ و اگر پاسخ مثبت است دقیقا کدام سوال مورد استفاده قرار خواهد گرفت؟

پس آن چیزی که از نظر منبع آزمون برای شما مهم است این است که همیشه درصدی برای سوالات سلیقه ای در نظر بگیرید که جواب ندادن به آنها بسیار به صرفه‌تر از پاسخ دادن به آنها است. البته همچنان که در ادامه خواهد آمد این وضعیت در مورد برخی دروس، کمرنگ‌تر است. زیرا در مورد برخی مواد امتحانی، وضعیت منابع، تقریباً مشخص است.

حاصل کلام اینکه سوال اصلی شما نباید این باشد که کدام کتاب، منبع آزمون است؛ زیرا در این صورت پاسخ من این خواهد بود که آزمون، منبع خاصی ندارد.

به عبارت دیگر نکته ی مهم این است که شما چقدر مطالعه داشته‌اید نه اینکه کدام کتاب را خوانده‌اید و این موضوعی بسیار مهم است که عمده‌ی داوطلبان نسبت به آن بی‌توجه هستند.عمدتاً کسانی که در دروس تخصصی در آزمون ارشد، درصدی بالای نود دارند کسانی هستند که تا حدی شانس آورده و در خصوص سوالات سلیقه‌ای نظری را انتخاب کرده‌اند که دست بر قضا نظر طراح آن سوال خاص بوده است.اما چگونه کمبود درصدی که ناشی از پاسخ ندادن به سوالات سلیقه ای است را جبران کنید؟

إن شاءالله در ادامه‌ی مطلب خواهم گفت.

آیا راهی میان‌بر وجود دارد تا بتوانیم به سرعت درصدهای خود را بالا ببریم؟

از همین حالا تا همیشه خیالتان را راحت کنم در مباحث علمی و کلاً در زندگی هیچ راه میان‌بری وجود ندارد. برخی می‌گویند ما فقط تست کار می‌کنیم و منابع را نمی‌خوانیم. به عبارت دیگر نظر اینان آن است که ما از طریق تست‌زنی، در واقع دو کار انجام می‌دهیم، هم مطالب را یاد می‌گیریم (آموزش) و هم با نحوه‌ی طرح سوالات آشنا می‌شویم.(استفاده از یک راه میان‌بر)

پاسخ من این است خودتان را گول نزنید، هیچ راه میان‌بری وجود ندارد، میان‌برها معمولاً به بی راهه می‌روند، از کجا می‌دانید پاسخ تستی که به شما در کتاب‌های تست عرضه شده – و عمدتاً از سوی اشخاص بی‌اطلاع و یا کم‌اطلاع و با اغراض تجاری تدوین شده – واقعاً پاسخ مورد نظر سازمان سنجش یا طراح سوال بوده است؟

مضافاً به اینکه تست‌زنی وسیله‌ی به آزمایش گذاشتن دانسته‌های قبلی است نه وسیله‌ی کسب معلومات!

ابتدا باید از طریق مطالعه، معلومات خود را بالا ببرید و سپس از طریق تست‌زنی، آن معلومات را بیازمایید. اگر کسب دانسته‌های شما از طریق تست باشد، در صورتی موفق خواهید بود که عیناً همان تست در آزمون تکرار شود، اگر سوالات یا پاسخ‌ها اندکی تغییر داده شود چون معلوماتتان به طور عمقی کسب نشده است به اشتباه خواهید افتاد.

در میان دروس آزمون کارشناسی ارشد، پاسخ به سؤالات کدام دزس از بقیه مهم‌تر است؟

بدون تردید، از این حیث، در رتبه‌ی اول زبان انگلیسی (اعم از عمومی و تخصصی) قرار دارد و سپس سؤالات درس متون فقه، واجد بیشترین اهمیت است.

چرا زبان انگلیسی از بقیه‌ی دروس، مهم‌تر است وقتی درس حقوق مدنی ضریب 3 دارد؟

دلایل متعددی دارد.

نخست، جهت رفع سوءتفاهمات رایج و شایع، باید مطلبی را بیان کنم و آن اینکه تاکید من بر یادگیری زبان انگلیسی خدای ناکرده به هیچ وجه به معنای کم‌اهمیتی یا بی‌اعتنایی به زبان عربی که زبان دین ما است و نیز یادگیری فقه اسلامی نبوده، نیست، و إن‌شاءالله نخواهد بود.

برچسب غرب‌زدگی یا رواج فرهنگ غرب‌زدگی به ما نچسبانید که نمی‌چسبد!

بعد اینکه چرا زبان انگلیسی علی‌رغم ضریب یک از بقیه‌ی درس‌ها مهم‌تر است؟

اولاً فراموش نکنید آزمون کارشناسی ارشد یک آزمون رقابتی است، و این بدان معنا است که تراز شما که در واقع، معیار مقایسه‌ی میان شما و دیگر داوطلبان است بسیار مهم‌تر از نمره‌ی شما است.

به زبان ساده یعنی اینکه آن درسی اهمیت تعیین‌کننده‌ای دارد که بقیه‌ی داوطلبان در آن ضعیف هستند و عمدتاً اصلاً سراغ آن نمی‌روند و ناگفته پیداست که بدون تردید، این درس، چیزی نیست جز زبان انگلیسی.

اگر بر فرض، حقوق مدنی چنین وضعیتی داشت در این صورت ما بر اهمیت همان درس (حقوق مدنی) تاکید می‌کردیم؛ ولی فعلاً این زبان انگلیسی است که چنین اهمیتی دارد.

از تجربه‌ی خودم برای شما بگویم؛ من سال اولی که در آزمون ارشد شرکت کردم رتبه‌ام با درصدهای خاصی – از جمله 92 درصد متون فقه - شد 281 کشوری؛ زبان انگلیسی صفر زده بودم. ظرف یکسال بعد هیچ درسی بجز زبان انگلیسی نمی‌خواندم. با خود می‌گفتم " من همین درصدا رو نگه دارم کافیه فقط زبان کار کنم" سال بعد با – تقریباً – همان درصدها و چه بسا اندکی کمتر – مثلاً متون فقه 87 درصد – و البته زبان انگلیسی 40 درصد رتبه‌ام شد 21 کشوری!

و این است تاثیر قاطع زبان!

ثانیاً: در آزمون دکتری هم دقیقاً وضعیت از همین قرار است. اگر بر فرض محال بتوانید بدون دانستن زبان انگلیسی وارد دوره‌ی کارشناسی‌ارشد شوید و از آن فارغ‌التحصیل شوید! با دکتری چه خواهید کرد؟

مستحضر هستید که مدرک کارشناسی‌ارشد دردی از دردهای شما را دوا نخواهد کرد – هم‌چنان‌که در مورد من هم همین‌طور بود – شما ناگزیر خواهید بود به فکر اخذ مدرک دکتری باشید و بدانید قبول شدن بدون زبان انگلیسی اگر در آزمون کتبی دکتری محال نبوده بلکه خیلی سخت باشد قطعاً قبولی در مصاحبه‌ی شفاهی آزمون دکتری، محال خواهد بود. احتمالاً فقط دوره‌های پولی را بتوانید بدون آشنایی با زبان انگلیسی قبول شوید. چون در آزمون شفاهی دکتری از شنا به زبان انگلیسی سوال پرسیده می‌شود و باید فی‌البداهه جواب بدهید.

ثالثاً: بر فرض که استراتژی خودتان را این‌طور انتخاب کنید که در آزمون ارشد زبان انگلیسی را صفر بزنید و در عوض بقیه‌ی درس‌ها را بالای هشتاد یا نود درصد بزنید.

این کاری است بسیار خطرناک! زیرا همان‌طور که قبلاً به شما گفتم درصدهای بالای هشتاد یا نود منوط به این خواهد بود که شما آنقدر شانس داشته باشید که پاسخ سؤالاتی که سلیقه‌ای و بر اساس نظر طراح، طرح شده‌اند را درست بدهید که این هم بسیار بعید است. و عقل سلیم در این است که سرنوشت آینده‌ی خود و یک‌سال تلاش مستمر را به چند سؤال سلیقه‌ای که معلوم نیست طراح سؤال کدام پاسخ در نظرش بوده است، گره نزنید.

رابعاً: انتخاب استراتژی فوق علاوه بر اینکه کار بسیار پر خطری است کار بسیار پر زحمت وطاقت فرسایی نیز هست. مثالی می‌زنم تا مقصودم واضح شود. ورزشکاری را در نظر بگیرید که قرار است کیلو‌های اضافه‌ای را کم کند (مثلا پانزده کیلو) و روز مسابقه سر وزن برسد. همچنان که احتمالاً بارها از زبان ورزشکاران این کاره – مثلا کشتی‌گیران شنیده‌اید- کم کردن کیلوهای اولیه – مثلاً تا سیزده کیلو – زیاد سخت نیست، اما دو سه کیلوی آخری شیره‌ی جان ورزش‌کار را می‌مکد تا کم شود، یعنی از یک کیلو تا سیزده کیلو ، کیلو کیلو ، کم می‌شود درحالیکه کیلوی چهاردهم و پانزدهم باید گرم گرم کم شود، یک شکنجه تمام عیار است . وضعیت ما شرکت‌کنندگان در آزمون‌ها ، اگر قصد داشته باشیم در درس‌ها، بالای هشتادوپنج ونود درصد بزنیم، به همین ترتیب است .

مثلا درسی مثل حقوق مدنی را به راحتی می‌توانید از صفر تا هفتاد برسانید، ولی رساندن هفتاد به هشتاد وپنج و تا نود وپنج واقعاً کار جناب فیل است وصبر و طاقتی می خواهد مافوق طاقت انسان‌های عادی. مضافاً به اینکه در این زمینه هر چه هم تلاش کنید مطمئن نخواهید بود که واقعا به هدف – تست زدن بالای نود –خواهید رسید، چون همچنان که خدمت شما عرض کردم ، یک سری از سوالات، همیشه سلیقه‌ای طرح می‌شود که پاسخ به آن‌ها بیشتر از آنکه مربوط به تلاش وکوشش باشد به شانس بستگی دارد.

توصیه‌ی من به شما این است به جای اینکه خودکشی کنید تا درصدهای هفتادِ دروس دیگر را به نود برسانید، درصد زبان خودتان را از صفر به پنجاه برسانید .

فراموش نکنید که رساندن درصد از صفر به پنجاه، راحت‌تر از رساندن درصد از هفتاد به نودوپنج است. و درضمن توجه داشته باشید سرمایه‌گذاری‌ای که از نظر وقت، روی انگلیسی می‌کنید فقط برای آزمون کارشناسی‌ارشد نیست، بلکه برای دروس کارشناسی‌ارشد ،پایان‌نامه‌ی کارشناسی‌ارشد ، آزمون کتبی دکترا، مصاحبه‌ی دکترا و پایان نامه‌ی دکتری نیز هست!

خامساً: حتی اگر استراتژی پیش گفته‌ی شما - زبان صفر،بقیه دروس، نود - درست جواب دهد و در یک دانشگاه معتبر قبول شوید، دروس دوره کارشناسی ارشد – که اضافه بر 4 واحد زبان تخصصی هر کدام یک کار تحقیقی هم در کنار خود دارند و برای انجام هر کار تحقیقی هم مجبور به مراجعه به منابع معتبر انگلیسی هستید- را چه خواهید کرد؟! در مقطع ارشد فرض بر این است که شما همه منابع موجود فارسی را خوانده‌اید و انجام کار تحقیقی بدون مراجعه به منابع معتبر انگلیسی ممکن نیست. بر فرض که با هر ترفندی که شده از سدّ دروس بگذرید، پایان‌نامه را بدون دانستن زبان چه خواهید کرد؟ پایان‌نامه‌ای که منبع انگلیسی نداشته باشد بعید است اجازه‌ی دفاع بگیرد. وضعیت امتحان دکتری را هم که از قبل برایتان تشریح کردم.

سادساً: حتی اگر هیچ‌یک از دلائل پیش‌گفته ،شما را قانع نکرده یک دلیل دیگر هم هست که شاید نظر شما را عوض کند.

زبان انگلیسی پنجره‌ی مابه دنیای خارج و وسیله‌ی مفا‌همه‌ی ما با عالم بیرون است. اگر قرار است فرهنگ خودرا به دنیا بشناسانیم و از فرهنگ مردمان دیگر اطلاع یافته، نظرات آنها را بشنویم، حسب دستور فرهنگ اسلامی ولو از طریق فضای مَجازی ،به سیر در آفاق و انفس بپردازیم هیچ چاره‌ای نداریم جز اینکه زبان انگلیسی را یاد بگیریم.

سابعاً: اگر هیچ‌کدام از دلائل پیش‌گفته شما را به صَرف وقت برای یادگیری زبان انگلیسی قانع نکرده است احتمالاً هیچ دلیل دیگری هم شما را قانع نخواهد کرد و این یعنی استدلال‌های من قدرت اقناع شما را ندارد. پس بهتر است بی‌خیال خواندن ادامه‌ی این مطلب شوید!

بر فرض که پذیرفتم زبان را در اولویت قرار دهم، چگونه شروع به یادگیری زبان انگلیسی کنم؟

چرا بر فرض؟ امیدوارم واقعاً به این نتیجه رسیده باشید.

در زبان انگلیسی ابتدا پایه‌ی گرامر شما باید تا حدی قوی باشد که بتوانید ساختار جملات را تشخیص دهید. مخصوصاً زمان‌‌ها و نحوه‌ی ترجمه‌ی هر زمان را بدانید.

مثلاً ترجمه‌ی جمله‌‌ی

1)              Ali is going to school.

با ترجمه‌ی جمله‌ی

2)              Ali is gone to school.

بسیار متفاوت است. ساختار دستور زبانی این جمله، تفاوتی عمیق در معنای آن ایجاد می‌کند که اگر ندانید درک مطلب را برای شما غیر ممکن خواهد ساخت.

جمله‌ی اول به این معنا است که علی خودش با اختیار به مدرسه می‌رود ولی جمله‌ی دوم به این معنا است که علی را به مدرسه می‌برند (احتمالاً چون اصلاً دل خوشی از مدرسه ندارد!) توسط چه کسی به مدرسه برده می‌شود؟ معلوم نیست. زیرا ساختار جمله، زمان حال مجهول است، و فاعل جمله‌ی مجهول مشخص نیست.

مثال فوق، یک مثال بسیار ساده بود در این زمینه که حتی اگر معنای تمام لغات موجود در جمله را بدانید، چنان‌چه با ساختار دستور زبانی جمله آشنا نباشید درک متن بسیار دشوار است. و مشکل این‌جاست که همین درک ناقص از متن، شما را در تست‌ها به غلط خواهد انداخت و همین اتفاق پیش می‌آید که بسیاری از ما تصور می‌کنیم در آزمون ارشد، زبان انگلیسی را خوب تست زده‌ایم اما در نتیجه‌ی مذکور در کارنامه، مقابل درس زبان، عدد منفی قرار گرفته است. (قلیل العلم خطر!)

به این دشواری اضافه کنید موردی را که در جمله، دو سه لغت هم وجود دارد که شما معنای آن را نمی‌دانید، در این صورت اگر ساختار دستور زبانی جمله را هم ندانید ترجمه‌ی آن جمله، امری نزدیک به محال است.

البته در خصوص اهمیت دستور زبان، افراط نباید کرد.

برخی‌ها را می‌بینم که تمام همّ و غمّ خود را روی یاد گرفتن دستور زبان، قرار داده‌اند و فرمول‌هایی عجیب و غریب جلوی خودشان قرار داده‌اند – مثلاً در مورد ساختار تفضیلی دوگانه:

The+صفت یا قید تفضیلی+  فاعل (فعل+)

The+ صفت یا قید تفضیلی+ فاعل (.....فعل+)

اینان چنان در ساختار غرق شده‌اند که اصولاً فراموش می‌کنند کلیت قضیه چه بود و اصولاً چرا زبان می‌خوانند، بعید می‌دانم خود انگلیسی‌زبان‌ها هم روی جزئیات گرامر خود این‌قدر مطالعه داشته باشند!

مثل خود ما فارسی‌زبان‌ها که به طور روزمره از دستور زبان فارسی استفاده می‌کنیم اما خیلی اوقات اگر کسی از ما بخواهد آن‌را فرموله کنیم قادر به انجام این‌کار نخواهیم بود.

کسانی که زیاد، وقت روی جزئیات دستور زبان بگذارند از چند جهت ضرر خواهند کرد:

اولاً: به سرعت خسته خواهند شد.

زیرا خواندن گرامر با آن جزئیات مطوّل و پیچیده کاری است بسیار دشوار.

ثانیاً: خیلی وقت‌گیر است.

زیرا حفظ کردن گرامر به نحوی که قادر باشید تست‌های مربوط به آن را بزنید نیاز به استمرار فراوان در کار دارد که ما قاعدتاً آن‌قدر وقت نداریم که همه‌ی زندگی خودمان را پای دستور زبان بگذاریم!

ثالثاً: اصلاً لذت‌بخش نیست!

و ادامه دادن کاری که که لذت‌بخش نیست محال است، به همین خاطر کسانی که شروع به خواندن گرامر می‌کنند چند ماه اول را خوب جلو می‌روند اما بعد رها می‌کنند چون آدم تا یک حدی می‌تواند با نفس خود مبارزه کند!

رابعاً: زیاد در درک متن، نتیجه‌بخش نیست.

زیرا همان‌طور که عرض کردم گرامر در همان حد پایه‌ای که به درک ساختار متن کمک کند کافی است. اگر اسلوب جمله را بدانید چه فرقی می‌کند که ندانید تفاوت  so با such چیست یا در چه مورد اسم غیر قابل جمع به کار می‌رود و در چه‌مورد اسم قابل جمع.

خامساً و مهم‌تر از همه: تأکید مفرط روی گرامر در آزمون هم نتیجه‌بخش نیست.

امروزه که همهٔ سؤالات درس متون حقوقی در مورد زبان انگلیسی تخصصی است، پاسخگویی به این سؤالات، ارتباط مستقیمی با دانستن جزئیات دستور زبان ندارد. در این بخش، دانستن دستور زبان در همان حد مهم است که برای معنا کردن جملات به کار بیاید. سابقاً هم که نیمی از سؤالات مربوط به زبان عمومی بود، سؤالات، عمدتاً متمرکز بر دایره‌ی واژگان بود  – برای تأیید ادعای من، می‌توانید به عنوان نمونه به صد سؤال آزمون دکتری سال 91 که من در آن شرکت داشتم، نگاهی بیندازید – و قسمتی از سؤالات زبان عمومی هم که متمرکز بر دستور زبان بود، از طریق دایره‌ی واژگان، و حس ششم – که در تست‌های زبان، نقش بیسار اساسی‌ای دارد – قابل پاسخگویی بود. آنچه باقی می‌ماند یک قسمت کوچک از سؤالات زبان عمومی میبود، که دستور زبان محض است؛ عیبی ندارد. به آنها می‌توانستیم پاسخ ندهیم. چون نمی‌ارزید که قبل از آزمون وقت بسیاری صرف جزئیات دستور زبان کنیم. چون در آزمون، درصد کمی از سؤالات را در اثر مطالعات خود در دستور زبان می‌توانستیم پاسخ دهیم.

حاصل مطلب در مورد دستور زبان اینکه ابتدا از دستور زبان شروع کنید، اما وقت زیادی صرف آن نکنید؛ خواندن جزئیات لازم نیست.

پس حتماً با دستور زبان شروع کنید اما حتماً همه‌ی وقت خود را صرف دستور زبان نکنید.

دستور زبان انگلیسی را چگونه یاد بگیرم؟

چون شما قصد دارید تا حدی که می‌توانید از وقت فشرده‌ی خود قبل از آزمون، حداکثر استفاده را بکنید من یادگرفتن دستور زبان از طریق کتاب را توصیه نمی‌کنم.

هم وقت‌گیر است، هم خسته‌کننده. توصیه‌ی من شرکت در کلاسی است فشرده با موضوع دستور زبان. قبل از شرکت در کلاس، مطمئن شوید موضوع کلاس، عمدتاً دستور زبان است و حداقل در یک بازه‌ی زمانی چند ماهه، مطالب مهم دستور زبان انگلیسی را یاد خواهید گرفت.

کلاس مکالمه را توصیه نمی‌کنم؛

چون از اسمش معلوم است هدف آن یاد دادن قواعد مکالمه است. کاری که زیاد به درد ما نمی‌خورد. شرکت در کلاس مکالمه بیشتر برای سیاست‌مداران، توریست‌ها و تاجران مؤثر است.

کلاس‌های طولانی را هم توصیه نمی‌کنم؛

برخی کلاس‌ها هستند که مدعی‌اند ظرف هیجده ترم سه‌ماهه! شما را به سطح کسانی خواهند رساند که زبان مادری آنها انگلیسی است. البته خیلی خوب است. ولی این‌طور کلاس‌هایی به درد مهدکودکی‌ها! می‌خورد که یک عمر در مقابل خود دارند نه ما که قرار است ظرف یکی دو سال آینده در آزمون ارشد شرکت کنیم.

اما به هر حال اگر درخواست شما این است که در زمینه‌ی دستور زبان انگلیسی کتابی به شما معرفی کنم پاسخ من این است که من چون خودم گرامر را از طریق کتاب یاد نگرفته ام مشاور خوبی در این زمینه نیستم. – من در یک دوره کلاس چند ماهه، گرامر را یاد گرفتم – اما در این زمینه مجموعه کتاب‌های grammar in use که از سطح مقدماتی تا پیشرفته چند کتاب دارد و کاری است از انتشارات دانشگاه کمبریج قابل توصیه است.

 برای عوض شدن فضا لینک قسمتی از نخستین دفترچه‌ی زبانم را قرار می‌دهم که مربوط به نخستین روزهای شروع به خواندن زبان است و موضوع آن ساختار جملات مجهول است: دانلود کنید.

یادش به‌خیر. قضیه برمی‌گردد به سال‌های 84 و 85 وقتی هنوز دانشجوی کارشناسی بودم. چند دفتر این‌چنینی دارم. نزدیک به هزار صفحه مطلب! آن روزها هنگام نوشتن آن مطالب وقتی همه با اعجاب و شگفتی به اینکه من چرا این‌همه وقت صرف زبان می‌کنم نگاه می‌کردند،...... آن روزها وقتی خودم هم به درستیِ کاری که می کردم اطمینان نداشتم، و چنان ناامید بودم که یک‌ماه آخر یعنی در حساس‌ترین روزها نه تنها زبان خواندن را کنار گذاشتم بلکه اصلاً درس نمی‌خواندم و خود را برای رفتن به خدمت نظام آماده می‌کردم ....آن روزهای سخت هیچ وقت به مخیله‌ام هم خطور نمی‌کرد که روزی همان تجربیات سخت و همان روزهای پر از دلهره، یأس و ناامیدی را با بقیه قسمت می‌کنم و برای اثبات سخنانم همین دفترهای زبانم را آپلود می‌کنم. فقط و فقط می‌توانم خدا را شکر کنم که این‌همه به من لطف داشت.

.....بگذریم....

قبلاً بابت اینکه در تصویر صفحاتی که آپلود کرده‌ام حاشیه‌ی  صفحات، حذف شده‌است عذرخواهی می‌کنم. به گیرنده دست نزنید، اشکال از فرستنده است!

بسیارخوب ،چگونه پس از یادگرفتن موضوعات کلیدی دستور زبان ، دایر‌ه‌ی واژگان خود را گسترده کنیم؟ چگونه کلمات را برای همیشه به خاطر بسپاریم؟ آیا کتاب خاصی را توصیه می‌کنید؟

مهم‌ترین نکته این است که به این نکته توجه داشته باشید که هیچ‌گاه شده که برای یادگیری کلمه‌ای از زبان فارسی مجبور به حفظ کردن معنای آن باشید؟ حداقل در مورد کلمات مورد استفاده در محاورات روزمره یا کلمات مورد استفاده در متون معمولی هیچ‌گاه چنین اتفاقی نمی افتد، دایره‌ای واژگان شما در زبان فارسی به راحتی به شصت هفتاد هزار واژه می رسد ، اما هیچ‌گاه شده برای یادآوری معنای واژه‌هایی از این دست به فرهنگ لغت فارسی مراجعه کنید؟ حتماً خیر؛ هیچ‌گاه فکر کرده‌اید چرا؟ هر پاسخی که به این سوال مهم بدهید در زبان‌آموزی شما نقشی حیاتی ایفا خواهد کرد.

پاسخ خیلی ساده است . چون آن‌قدر در طول روز ، بااین کلمات سر و کار دارید که هیچ‌گاه معنای آنها را فراموش نمی‌کنبد زبان فارسی از این حیث هیچ تفاوتی با زبان انگلیسی ندارد. بهترین راه سپردن معنای کلمات به حاطر این است که آن‌قدر با آنها دمخور باشید که هیچ‌گاه فراموشتان نشود.

از این حیث توصیه من سه چیز است اول : مطالعه‌ی مستمر ، دوم : مطالعه‌ی مستمر وسوم هم مطالعه‌ی مستمر !

بعضی اوقات درمورد خود من این قضیه به این شکل اتفاق می‌افتد که به جرات می‌توانم بگویم حجم مطالعات انگلیسی‌ام بیش از مطالعات فارسی است. اگر می‌خواهم بدانم هیولت(Hewlett)  و پاکارد(packard) که بودند و چه کردند یا منظور از سیلیکون ولی  (ValleySilicon چیست یا سرگذشت ناپلئون چگونه به انجام خود رسید یا آمریکایی‌ها در مورد رشادت ایرانی‌ها در جنگ تحمیلی چه نوشته‌اند و چه فکر می‌کنند ،یا بازتاب به زمین نشاندن پهپاد (پرنده‌ی هدایت‌پذیر از دور) آمریکایی RQ170 در رسانه‌های خارجی چه بوده یا متن اصلی رمان آرزوهای بزرگ (همان خانم هاویشام خودمان!) نوشته‌ی چارلز دیکنز چیست به جای مراجعه به متون فارسی زبان، به منابع دست اول مراجعه می‌کنم . به جای اینکه ببینم آیا بازتابی از به زمین نشاندن پهپاد، در رسانه‌های فارسی زبان ترجمه شده است یا خیر ،به سایت‌های مرجع در این زمینه مراجعه می‌کنم و واکنش آن‌ها را می‌خوانم . اگر در متنی دو سه کلمه را هم بلد نبودم هیچ ایرادی ندارد. اگر هنگام اتصال به اینترنت با پیغام خطا (error) شماره‌ی 768  مواجه می شوم که نمی‌دانم چگونه از پسِ حل کردن آن برآیم به جای تلفن زدن به دوست و آشنا و التماس کردن، متن پیغام خطا را در گوگل paste می‌کنم و مشکلم را از این طریق حل می‌کنم (باورنمی‌کنید چه مشکلات به ظاهر لاینحلی را با همین راه‌حل ساده حل کرده‌ام که اطرافیانم انگشت به دهان مانده‌اند- همیشه وقتی کسی ازمن سوال می‌پرسد چگونه به این سرعت در فهم کامپیوتر پیشرفت کردی، می‌گویم پیشرفت خاصی نکرده‌ام؛ فقط هر جا به مشکلی بر‌می‌خورم بااستفاده از اینترنت و البته سایت‌های مرجع انگلیسی زبان ،مشکلم را حل می‌کنم)

پس نکته‌ی مهم این است که با زبان انگلیسی زندگی کنید، به خاطر دایره‌ی واژگان و موفق شدن در آزمون ارشد به سراغ انگلیسی نروید ، آن را راه‌حلی بدانید برای حل مشکلات روزمره‌تان. خودتان را مجبور کنید برای دیدن پاسح هر سوالی به منابع دست اول رجوع کنید. باور نمی‌کنید که استفاده از این روش، چقدر شما را از همتایانتان جلو می‌اندازد.

به هرحال زبان انگلیسی باید زبانی باشد که به طور روزمره با آن سروکار دارید و این امر باعث می‌شود تا لغات را فراموش نکنید، اگر برای بار اول و دوم و سوم مجبور شدید برای دیدن لغت به فرهنگ لغت مراجعه کنید قطعا برای دفعات بعد، این موضوع تکرار نخواهد شد و شما معنای آن لغت را به یاد خواهید داشت. فقط درمطالعاتتان –که احتمالا بیشتر هم از طریق کتاب الکترونیکی (ایبوک) و مراجعه به سایت‌ها – صورت خواهد گرفت ،حتماً باید یک دیکشنری نرم‌افزاری هم درکنارتان باشد تا مجبور نباشید برای دیدن معنای هر لغت، کتاب‌های سنگین فرهنگ لغت را ورق ورق جستجو کنید تا به معنای لغت مورد نظر برسید. تحقیق کنید چه نرم‌افزاری کامل‌تر وجامع‌تر است؟ترجیحاً نرم‌افزاری را انتخاب کنید که حتی نیاز به تایپ کلمه هم نداشته باشد و صرفا با کلیک کردن روی کلمه، معنی لغت را در اختیارتان قرار دهد. ونیاز به تذکر نیست که بگویم حتماً باید از فرهنگ لغت انگلیسی به انگلیسی استفاده کنید، چون فرهنگ لغت‌های انگلیسی به انگلیسی ، علاوه بر اینکه معنا را با کلماتی ساده در اختیار شما قرار می‌دهند درمورد نقش دستوری کلمه در جمله هم اطلاعات مفیدی دراختیار شما قرار می‌دهند، مضافاً به اینکه استفاده از این نوع فرهنگ لغات ،خود نوعی تمرین زبان‌آموزی است.

مثلاً فرهنگ لغات آکسفورد، تمامی واژگان خود را - حدود180000 هزار واژه - با استفاده از سه‌هزار واژه‌ی پایه‌ای انگلیسی شرح داده است یعنی اگر شما آن سه‌هزار واژه‌ی پایه‌ای را بدانید قادر خواهید بود به راحتی معنای حدود 180000 واژه را به زبان انگلیسی بدانید . تصور کنید در فرهنگی انگلیسی به فارسی جلوی واژه‌ی انگلیسی TENT نوشته شده است "چادر" اما منظور کدام چادر است؟ چادر به معنای حجاب و پوشش بانوان یا به معنای خیمه؟ ولی درفرهنگ انگلیسی به انگلیسی جلوی واژه‌ی  TENT نوشته است:

SHELTER MADE OF NYLON CANVAS ETC THAT IS SUPPORTED BY POLES AND ROPES AND IS USED ESPECIALLY FOR CAMPING.

یعنی: پناهگاهی ساخته شده از پلاستیک، برزنت و غیره که به وسیله ستون‌ها و طناب بر پا داشته می‌شود و مخصوصا برای کمپینگ مورد استفاده قار می‌گیرد . واضح شد که منظور کدام چادر است؟

پس مهم‌ترین و اولین نکته این بود که خود را با زبان درگیر کنید، تن خود را به تن این غول بیابانی بزنید، هر چه دور بایستید بیشتر از غول می‌ترسید ،جلو بروید و با او گلاویز شوید ، دو سه دفعه هم زمین بخورید عیبی ندارد، بالاخره هر چه باشد شما با غول دست و پنجه نرم می‌کنید، یادگیری زبانی غیر از زبان مادری ، در سنین جوانی کم از درگیری با غول نیست؛ اگر زمین خوردید می‌گویند غول او را زمین زد.

نکته‌ی دوم این است که در یادگیری زبان لحظاتی بسیار حیاتی وجود دارد که شما را در اوج بحران، در اوج ناامیدی قرار می‌دهد. گاه با خودم فکر می‌کردم یعنی می‌شود؟ یعنی می‌شود وقتی متنی می‌خوانم در هر خط زیر ده کلمه خط نکشم؟ می‌شود در هر صفحه فقط پنج لغت را بلد نباشم؟ اصلا این همه وقتی که دارم صرف می‌کنم حیف نیست؟ گاه حودم هم شک می‌کردم، این بحرانی‌ترین لحظه است. اکثریت عظیمی که در یادگیری زبان ناموفق عمل کرده‌اند کسانی هستند که شروع کرده‌اند اما وقتی به این لحظه‌ی بحرانی رسیدند تسلیم شدند و عقب کشیدند و کار یادگیری را  نیمه کاره رها کردند و ممکن است حتی چند بار هم تا این مرحله آمده باشند اما سپس عقب کشیدند. و اقلیت اندکی که در یادگیری زبان موفق شدند، کسانی هستند که این لحظه‌ی بحرانی را رد کردند و از کنار آن گذشتند،درآن لحظه به خود بگویید هیچ عیبی ندارد، می‌دانم که دارم وقتم را تلف می‌کنم اما حتی اگر شده از روی لجبازی هم می‌خواهم وقتم را صرف این کار بکنم. بالاخره ده سال هم که شده این کار را باید انجام دهم. الان وقتی به همان متون حقوقی مراجعه می‌کنم که در ابتدا‌ی زبان آموزی مطالعه می‌کردم خنده‌ام می‌گیرد از آن همه لغات ساده وبدیهی‌ای که به عنوان لغات ناآشنا زیرشان خط کشیده بودم و در همان صفحه واقعاً بیشتر از پنج لغت ناآشنا برایم وجود ندارد. مطمئن باشید که شما هم موفق خواهید شد.

نکته‌ی سوم در مورد کتاب‌های آموزشی در زمینه‌‌‌ی افزایش دایره‌ی واژگان ، باید بگویم من یادگیری لغت از طریق متون آموزشی را توصیه نمی‌کنم ، چون این کتب شما را پاستوریزه بار می‌آورد! در متونی که به قصد آموزش تهیه شده‌اند فاکتورها و معیارهایی مدّ نظر قرار می‌گیرد که درسایر متون، آن فاکتورها لحاظ نمی‌شود. مثلاً در یک کتاب آموزش لغت سعی می‌شود در هر جمله فقط یک کلمه جدید برای زبان‌آموز وجود داشته باشد، یا در هر ریدینگ (reading ) مثلاً ده لغت جدید وجود داشته باشد تا زبان آموز بتواند فقط روی یادگیری لغات جدید تمرکز کند. یعنی در این کتب، شما با متنی نامتوازن روبرو هستید به این صورت که سعی شده قسمت عمده‌ی متن به صورت ساده بیان شود و قسمت کوچکی از متن دارای لغات جدید باشد. تا شما به اصطلاح، خسته ، دلزده و مایوس نشوید، و این یعنی باج دادن به زبان‌آموز، یعنی طوری با زبان‌آموز برخورد کنیم که پس نزند و یادگیری زبان را رها نکند.

البته این استدلال، دلسوزانه است اما یک ایراد بزرگ دارد وآن هم اینکه شما را نازک نارنجی بار می‌آورد به این معنا که به جایی می‌رسید که متون آموزشی را خوب بلدید، ولی وقتی یک متن معمولی زبان – یعنی متنی که به قصد آموزش زبان نوشته نشده، مثلاً یک کتاب در زمینه‌ی رشته‌ی خودتان، یا یک روزنامه – را جلوی شما می‌گذارند شما خیلی ناامید ومایوس می‌شوید، چون عادت کرده‌اید در هر متن، درهر پاراگراف مثلا یکی دو لغت جدید ببینید اما به یکباره با پاراگرافی مواجه می‌شوید که بیست لغت جدید برای شما دارد، در نتیجه‌ی این اتفاق شما فکر می‌کنید هر چه در قبل آموخته‌اید بی‌اثر بوده یا تمام زحمات شما بر باد رفته است یعنی متون آموزشی ، تصور نادرستی از واقعیت به شما می‌دهند.

این حالت به وضعیتی می‌ماند ‌که مثلا برای یک کشتی‌گیرِ 80 کیلو همیشه حریف تمرینی‌ای انتخاب شود که بیست کیلو از وزنش سبک‌تر است ، او همیشه با احساس قدرت با این حریف تمرینی برخورد می‌کند چون خود را قوی‌تر می‌بیند ، اما هنگامی که روز مسابقه با یک کشتی گیر هم وزن خود مصاف می‌دهد حس می‌کند که طرف مقابل از او خیلی قوی‌تر است،درحالی که چنین نیست، مشکل از آنجا ناشی شده که رقبای تمرینی این کشتی‌گیر ،همیشه ضعیف‌تراز او بوده‌اند.

وضعیت درمورد شما باید برعکس باشد ،یعنی شما به هنگام زبان‌آموزی (تمرین) همیشه باید با رقبای گردن کلفت سر و کله بزنید، یعنی با متونی درگیر باشید که به قصد آموزش تدوین نشده‌اند ، وقتی عادت کردید با این متون درگیر شوید در روز مسابقه (یعنی روز آزمون) که متنی جلوی شما می‌گذارند که به قصد آموزش تدوین نشده است، خیلی احساس ضعف نمی‌کنید، چون همیشه عادت داشته‌اید با متونی سر و کار داشته باشید که هدف از آنها آموزش نیست. پس حاصل کلام اینکه پیشنهاد من این است که لغات را از روی کتب آموزشی یاد نگیرید. متنی رابرای یادگیری انتخاب کنید که به موضوع آن علاقمند هستید، اگر به رمان علاقه دارید شروع کنید به خواندن یک رمان محبوب به زبان انگلیسی از نویسنده‌ی مورد علاقه‌تان؛ اگر به متون تخصصی رشته‌ی خودتان علاقمند هستید کتابی یا مقاله‌ای دراین زمینه پیدا کنید و شروع کنید به مطالعه‌‌ی آن، همان طور که قبلاً هم عرض کردم سعی کنید متن مورد انتخابتان به صورت دیجیتالی باشد که به راحتی بتوانید با استفاده از نرم‌افزار، معنی لغات آن را پیدا کنید و نیاز به جستجو کردن در کتابهای حجیم  فرهنگ لغت نداشته باشید.

البته کتاب‌های آموزشی‌ای مثل کتاب‌های 504 واژه‌ی ضروری برای تافل و متعاقب آن 601 واژه‌ی ضروری برای تافل یا مجموعه کتاب‌های vocabulary in use  دراین زمینه شهرتی به هم زده‌اند اما من چون هیچ‌یک از این کتب را کامل نخوانده‌ام و اصولا یادگیری لغتم از این طریق نبوده است ،علاقه‌ای به  توصیه کردن این کتاب‌ها هم ندارم.

 نکته‌ی چهارم در زمینه‌ی یادگیری واژگان، نرم افزارها و اپلیکیشن های مفیدی بخصوص برای گوشیهای تلفن هوشمند با سیستم اندروید وجود دارد که استفاده از آن را برای حفظ کردن لغات، توصیه می‌کنم. این نرم افزارها که از سیستم مرحله بندی در حفظ معنای لغات ، استفاده میکنند مکانیسم عملشان به این شکل است که هر لغت را در فواصل زمانی معین ، مکرراً از شما می‌پرسند و در صورتی که در هر بار پرسش به آن جواب صحیح بدهید آن را به مرحله‌ی بعد منتقل می‌کند تا زمانی که لغت به حافظه‌ی دائم شما منتقل شود که از نظر علمی ، احتمال فراموشی آن بسیار اندک است. (در سایت بازار ، - که سایتی مخصوص اپلیکیشن های گوشیهای تلفن هوشمند است - واژه ی «لایتنر» را سرچ کنید پیشنهادهای گوناگونی برای شما ارائه می شود) ؛ من البته در زمانی که برای ارشد میخواندم از نرم‌افزار نارسیس (narcis) ، استفاده میکردم که این نرم افزار هم بر اساس تکنیک لایتنر بود ؛ این نرم افزار که الان دیگر شرکت تولیدکننده ، تولید آن را به شکل ذیل متوقف کرده است به طور پیش‌فرض حدود سه هزار لغت در درون خود داشت که آنها را از شما می‌پرسید اما نکته‌ی مهم آن این بود که شما می‌توانستید به لغات آن اضافه کنید ، مخصوصا برای ما حقوقی‌ها، این امر، قابلیت مهمی است زیرا به ما این امکان را می‌دهد که لغات تخصصی رشته‌ی خودمان را هم وارد مجموعه لغات این نرم‌افزار کنیم تا این لغات به صورت مکرر ازما پرسیده شود ودر نهایت به حافظه‌ی دائم ما منتقل شود.















در تصویر فوق، که لینک آن در ابعاد اصلی از اینجا قابل مشاهده است می‌‌توانید صفحه‌ای از دفتر لغت مرا ببینید که برای کمک به استفاده از این نرم‌افزار تدوین کرده‌بودم به گونه‌ای که لغات مشابه را که معمولا آنها را با هم اشتباه می‌گرفتم درکنارهم قرار داده بودم و هر بار که یکی از لغات  توسط نرم ‌افزار ازمن پرسیده می‌شد من تمام لغات مشابه را هم دوره می‌کردم تا در معنای آن اشتباه نکنم و به محض دیدن لغت ،معنای صحیح آن به ذهنم بیاید . من از این نرم‌افزار خیلی استفاده کردم.

 در تصویر زیر هم می‌توانید ببینید که از این طریق چند لغت به حافظه دائم من منتقل شده است . ستون آخر این تصویر نشان دهنده‌ی لغاتی است که به حافظه‌ی دائم من منتقل شده است دقیقاً 4837 لغت.













متاسفانه پس از پذیرش در مقطع دکترا فرصت اینکه استفاده از نرم‌افزار را به صورت روزانه ادامه دهم نداشتم اما باورتان نمی‌شود لغاتی را که با استفاده از این نرم‌افزار به خاطر سپردم به محض دیدن در هر متنی، معانی‌شان در کسری از ثانیه در حافظه‌‌ام ظاهر می‌شود. برخی وقت‌ها خودم هم از این قدرت بی‌نظیر ذهن در به خاطر سپردن مطالب شگفت زده می‌شوم.

نکته‌ی پنجم که بسیار ضروری است  درزمینه‌ی فهم متون وافزایش دایره‌ی واژگان برآن تاکید کنم درخصوص معانی حروف اضافه (preposition) است؛ این حروف به طور خلاصه در فرهنگ لغات انگلیسی به صورت (prep) نشان داده می‌شوند. حروف اضافه (مثلin،on، of، as) به مثابه‌ی تسبیحی هستند که کلمات متشتت و پراکنده‌ی یک جمله را به هم وصل می‌کنند. فقط از طریق دانستن معنای صحیح این حروف است که می‌توانید بفهمید سایر کلمات جمله چگونه به هم مرتبط می‌شوند و معنای صحیح هر جمله چیست. ما از زمان دبیرستان یاد گرفته‌ایم هر حرف اضافه فقط یک معنا یا حداکثر دو معنا دارد که وقتی در هر جمله‌ای آن حرف اضافه را می‌بینیم سعی می‌کنیم با همان یکی دو معنا سر و ته جمله را به نحوی به هم بیاوریم و این گونه است که خیلی از جملاتِ دارای حرف اضافه به گونه‌ای ابتر ترجمه می‌شوند به این نمونه توجه کنید:

On arriving home I discovered they had gone.

 بنابر معلومات ما on معنی «بر روی» ، «روی»، «بر» واز این قبیل می‌دهد، حال با همین معنا سعی کنید جمله را ترجمه کنید «بر روی رسیدن به خانه من کشف کردم آنها رفته بودند» می‌بینید که جمله معنای درستی ندارد حتی اگر معنای همه کلمات جمله را هم بلد باشید، جمله به درستی معنا نخواهد شد، این امر به دلیل ندانستن معانی مختلف حرف اضافه ‌ی on است؛ on دراین جمله به معناب«به‌محض» و «فوراً» می‌باشد . یعنی به محض رسیدن به خانه متوجه شدم آنها رفته‌اند. به هنگام تدریس زبان انگلیسی معمولاً می‌بینم که ایراد اصلی، در عدم ترجمه‌ی صحیح جملات، به ترجمه نکردن یا درست ترجمه نکردن حروف اضافه بر‌می‌گردد. پیشنهاد می‌کنم معنای حروف اضافه را که تعداد معدودی هستند ومهم‌ترین آنها in، on، of، by،as وto  هستند یک‌بار برای همیشه یاد بگیرید و همیشه از فواید این کار بهره‌مند باشید .

بالاخره دربرخی موارد لازم است در برابر یک کلمه‌ی انگلیسی معادلی فارسی باشد تا حفظ کردن آن آسان‌تر مقدور شود. از میان فرهنگ‌های انگلیسی به فارسی کدامیک را توصیه می‌کنید؟

حرف شما صحیح است، داشتن یک فرهنگ انگلیسی به فارسی به‌روز و جامع، در برخی موارد، لازم است. پس از دیدن فرهنگ لغت‌های مختلف به این نتیجه رسیده‌ام که فرهنگ لغت هزاره از انتشارات فرهنگ معاصر ، جامع‌ترین و به روزترین فرهنگ لغت است که هم به صورت دو جلدی چاپ شده و هم به صورت تک جلدی،  خرید آن را به شما توصیه می‌کنم . اگر به هر علت موفق به خرید آن نشدید فرهنگ آریان‌پور هم مناسب است اما غیراز این دو فرهنگ لغت ، استفاده از فرهنگ‌های دیگر معمولاً بیشتر ازآنکه باعث راهنمایی شما شود، شما را سردرگم خواهد کرد.

برای پاسخ گویی به سوالات آزمون، تمرکز بر یادگیری زبان عمومی مهم‌تر است یا زبان تخصصی ؟

سابقاً که نیمی از سؤالات آزمون، مستقیماً متمرکز بر زبان عمومی بود پاسخ من این بود که قطعا زبان عمومی به چند دلیل:

اولاً اگر زبان عمومی شما قوی باشد هم قادر به پاسخگویی سوالات زبان عمومی خواهید بود و هم پاسخگویی به سوالات متون حقوقی، در حالی که عکس این قضیه صادق نیست. اگر فقط زبان حقوقی (تخصصی) شما قوی باشد مشکل است که بتوانید به سوالات عمومی پاسخ دهید.

 ثانیاً باوقت اندکی که برای پاسخگویی به  سوالات درجلسه آزمون دارید، پاسخگویی به سوالات کوتاه زبان عمومی بسیار به صرفه‌تر است تا خواندن ریدینگ‌های طولانی و پیچیده‌ی متون انگلیسی تخصصی. پس توصیه من این است که ابتدا سوالات زبان عمومی را پاسخ دهید و اگر وقت داشتید به سوالات متون تخصصی هم جواب دهید . اگر از پانزده سوال زبان عمومی به ده سوال پاسخ دهید و ازپانزده سوال تخصصی به حداقل هفت یا هشت سوال پاسخ دهید ان‌شاءا.... موفق به کسب نمره‌ی شصت درصد می‌شوید که بسیار عالی است و نتیجه درخشانی برای شما به حساب می‌آید.

البته توجه داشته باشید که در آزمون کارشناسی ارشدِ سنوات اخیر، پانزده سؤالِ بخشِ عمومی حذف شده و فقط درک مطلب‌های متون حقوقی به زبان انگلیسی مورد سؤال قرار می‌گیرند؛ بر فرض که در سنوات آینده هم این روند ادامه داشته باشد و زبان انگلیسی عمومی مورد سؤال قرار نگیرد باز هم به معنای کم اهمیتی زبان عمومی نیست؛ چرا که تا زبان عمومی شما قوی نباشد قادر به درک متون تخصصی حقوقی هم نخواهید بود؛ چون بسیاری از کلمات متون تخصصی، همان معانی‌ای را می‌دهد که در زبان عمومی مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ مثلا تصور کنید شخصِ غیر فارسی زبانی بخواهد کتب آقای کاتوزیان را بخواند، آیا می‌تواند بدون دانستن زبان فارسی عمومی چیزی از کتاب بفهمد؟ انگلیسی هم همینطور است.

برای آشنایی با متون تخصصی انگلیسی چه کتابی را توصیه می‌کنید؟ 

 از نظر من کتاب‌law made simple  و نیز کتاب انگلیسی تخصصی برای دانشجویان رشته‌ی حقوق از انتشارات سمت کتب مناسبی هستند. کتاب law text را توصیه نمی‌کنم چون به صورت مجموعه مقالاتی بی‌ارتباط باهم است و متون آن نسبتاً پیچیده است . به عبارت بهتر، کتاب، تالیفی نیست مجموعه‌ای است گردآوری شده از چند مقاله که ارتباطی با هم ندارند.

مطلب ذیل قسمت اول سری مطالبی است تحت همین عنوان؛ برای مطالعه‌ی قسمت دوم این مطلب (نحوه‌ی مطالعه و منابع متون فقه) از این لینک استفاده کنید. ضمناً برای دیدن سایر مطالب مربوط به آزمون ارشد از این لینک و برای خواندن مطالب مربوط به سایر آزمون‌های حقوقی (از جمله شیوه‌ها و تکنیک‌های تست‌زنی) از این لینک (که ذیل طبقه‌بندی موضوعی هم قابل دسترسی است) استفاده کنید.

  • سید نورالله شاهرخی
۰۸
تیر
۹۴

  • یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُلْهِکُمْ أَمْوَالُکُمْ وَ لَا أَوْلَادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ ۚ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذَٰلِکَ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ
  •  ای مؤمنان! اموالتان و اولادتان شما را از یاد خدا غافل نکند .  کسانی که چنین کنند (و اموال و اولادشان, آنان را سرگرم و به خود مشغول دارد) ایشان زیانکارند .  
  • [[«لا تُلْهِکُمْ»: شما را سرگرم و غافل نکند (نگا: نور / 37, حجر / 3) .  «ذِکْرِ اللهِ»: یاد خدا و عبادت و پرستش او .  اطاعت از خدا . ]] سوره‌ی منافقون : 9.
  • سید نورالله شاهرخی
۰۸
تیر
۹۴

حدس بزنید این تصویر ، چیه ؟

  • سید نورالله شاهرخی
۰۸
تیر
۹۴

 وَإِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُمْ ۖ وَإِنْ یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ ۖ کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ ۖ یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ ۚ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ ۚ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ ۖ أَنَّىٰ یُؤْفَکُونَ

هنگامی که ایشان را می‌بینی, پیکر, و سیمایشان تو را می‌گیرد و به شگفت می‌آورد (و به خود می‌گوئی: چه انسانهای باوقار و برازنده‌ای!) و هنگامی که به سخن درمی‌آیند (به علّت حلاوت کلامشان) به سخنانشان گوش فرا می‌دهی .  (با وجود این جذبه‌ی سیما و گیرائی گفتار) آنان انگار تخته‌هائی هستند که (بر دیوار) تکیه داده شده باشند (بی‌جان و بی‌ایمان, هیکلهای توخالی, درونهای بی‌نور و صفا, نقشهائی بر در و دیوارها) .  هر فریادی را بر ضدّ خود می‌پندارند و هر آوازی را به زیان خویش! آنان دشمنان بشمارند و از ایشان برحذر باش .  خدایشان بکُشاد! چگونه (از حق) برگردانده می‌شوند (و منحرف می‌گردند؟!) .  

[[«خُشُبٌ»: جمع خَشَب, تخته‌ها .  «مُسَنَّدَةٌ»: تکیه داده شده .  «صَیْحَةٍ»: فریاد .  آواز .  «قَاتَلَهُمُ اللهُ»: خدایشان بکُشاد! مراد از کشتن در اینجا, نفرین کردن و از رحمت محروم گرداندن است .  «أَنَّی یُؤْفَکُونَ»: (نگا: توبه / 30, عنکبوت / 61, زخرف / 87) . ]] سوره‌ی منافقون : 4

  • سید نورالله شاهرخی
۰۷
تیر
۹۴

  • سید نورالله شاهرخی
۰۷
تیر
۹۴

این آدرسِ پدرِ این وبلاگ !!!! در بلاگفا هست ؛ میتونید اون قسمت از مطالب من در بلاگفا ک ب فنا نرفته رو ببینید اینجا.

  • سید نورالله شاهرخی
۰۷
تیر
۹۴

توپ رو در کنید ؛ آغاز ب کار رسمی وبلاگ من در بلاگ از همین امروز و همین لحظه ....

بلاگفا ؟ 

ب خاطره ها پیوست !

+ مطالب بلاگفا رو ب تدریج (شاید ظرف سالها !) ب اینجا منتقل خواهم کرد ؛ کامنت های پستهای بلاگفا ، البته قابل انتقال نیس و بعنوان خاطره ، همونجا باقی میمونه. 

  • سید نورالله شاهرخی
۰۴
تیر
۹۴

در صورت تمایل ، تشریف ببرید اینجا و آخرین مطلب من در بلاگفا رو ببینید

  • سید نورالله شاهرخی
۰۱
تیر
۹۴

 

تصویر کتابخونه‌ی من، از سمت چپ به راست:

 

قفسه‌ی اول، کتب حقوقی فارسی هست.

 

قفسه‌ی دوم، کتب فقهی، فرهنگ لغات عربی و انگلیسی و کتب انگلیسی حقوقی و غیر حقوقی هست.

 

قفسه‌ی سوم، کتب مذهبی، تاریخی و ادبی هست.

 

قفسه‌ی چهارم، کتب سیاسی، مجلات سیاسی و فرهنگی و سینمایی هست.

 

+ وقتی که کتابی جلدش مندرس میشه بخصوص اون گوشه‌های جلد و صفحات اول کتاب که برمیگرده، بدم میاد. حسی از شلختگی و بی نظمی بهم میده. در کل و صرفنظر از بحث کتاب، بدم میاد از چنین حسی. در مورد کتاب هم که رخ بده دیگه واویلا. اصلاً یه توهین غیر قابل بخشش هست به کتاب از نظرم. 

 

+ دیگه اولین کاری که معمولاً بعد از خرید کتاب میکنم اینه که جلدشون میگیرم 😂 حتی اون کتابای جلد شومیزی نظیر کتب استاد کاتوزیان و شهیدی. اینه که یه همچین رنگین کمانی درست شده توی قفسه‌های کتابم 😂

 

+ این جلد پلاستیکی‌های آماده که الان هست قبلاً نبود یا اگرم بود من نمیدونستم.

 

+ توی ایام نمایشگاه کتاب تهران، هم هر شبکه‌ای از تلویزیون بزنم راجع به نمایشگاه حرف بزنه سریع عوضش میکنم که وسوسه نشم پا شم برم تهران نمایشگاه 😂

 

+ اون قفسه‌ی سوم هستا اون بالا، طبقه‌ی دومش. چند تا کتاب هم شکل هست. اونا تاریخ تمدن ویل دورانت هست. اونا رو با چندین و چند کتاب دیگه، پای پیاده از نمایشگاه کتاب تهران خریدم، کِشان کِشان و بدون هیچ چرخ دستی چیزی، از نمایشگاه حمل کردم، توی شلوغی خُرد کننده‌ی متروی تهران در ایام نمایشگاه کتاب، رسوندم ترمینال جنوب، آوردم با خودم خرم‌آباد. 😂 فک کنم کتابایی که خریده بودم و توی مترو و اینور اونو میکشیدم دنبال خودم با دست خالی، راحت یه چهل پنجاه کیلویی میشدن جمعاً. شایدم بیشتر حتی. 

 

+ پست هم بود توی نمایشگاه کتاب، میتونستم همون جا کتابا رو پست هم بکنم برای خونه و خودم سبُک برگردم خرم‌آباد، ولی بسکه کتابا رو دوس داشتم، دلم نیومد خودم بدون کتابا تنها برگردم خرم‌آباد و منتظر بشم پست کتابا رو بیاره. نمیتونستم کتابا رو حتی برای چند روز از خودم جدا کنم. مث کسی میشدم که روح در بدنش نیست. استرس میکُشتم تا کتابا بدستم برسن. 😂 دیگه با هرررر بدبختی بود کتابا رو رسوندم تا ترمینال جنوب و بعدم سوار اتوبوس شدم اومدم خرم‌آباد.

 

+ کلاً چیزی رو که دوس دارم، عشقم دیگه عشق نیست، به جنون تنه میزنه یه جورایی 😂

 

+ از یه جایی در اواخر دوره‌ی دکتری به بعد، تصمیم گرفتم دیگه بجز در موارد خیلی خیلی استثنایی، کتاب نخرم. الان همین کتابای موجودم، کارتن بشن، بار یه نیسان میشن، اگه با همون شدت قبل می‌خواستم کتاب بخرم تا الان یه تریلر هجده چرخ باید کتاب می‌داشتم 😂. توی اثاث کشی‌های احتمالی، آدم به فنا میره. 😂

 

+ اما از حق نگذرم در برخی موارد، غلبه بر نفس اماره و نخریدن کتابایی که می‌بینم کار بسیار دشواری هست. خیلی وختا دیگه کتاب فروشی که می‌بینم توی خیابونی جایی، رومو میکنم اون سمت، زیر لب سوت میزنم که ینی من اصن اینو ندیدم 😂. مث یه عاشقی که معشوق بداخلاقش رو دیده و دلش توی هول و ولاست و نفساش سنگین میاد و میره، ولی ضمناً هم نمیخاد دوباره به دام این معشوق بیفته هی زیر چشمی نگاه میکنه ولی میخاد خودشم بی تفاوت بگیره، منم با یه همچین وایبی با سلام و صلوات از کنار کتابفروشی رد میشم و میرم 😂

 

+ حالا تازه اینا که می‌بینید فقط کتب کاغذی و فیزیکی هست. غیر اینا یه هارد چهار تِرا بایت (چهار هزار گیگا بایت 😳😂) دارم همش ایبوک و کتاب الکترونیکی هست. فارسی و انگلیسی. پر از کتاب‌های عالی و کمیاب و نایاب در موضوعات مختلف ادبی، تاریخی، رمان، فلسفی، مذهبی، علمی وووو

 

+ یه فولدرش رو اختصاص دادم به کتاب‌هایی که اورژانسی هست و حتتتتتتماً باید بخونمشون. ینی هر وقت گاه به گاهی یه اسکرول میکنم توی اون فولدر، روحم پر میکشه برای خوندن تک تکشون. فقط همون فولدره ششصد هفتصد کتاب توشه. کل اون هاردی که دارم و مخصوص ایبوک هست، سر میزنه به تقریباً یک میلیون کتاب😳. وقتی اسم یه کتاب توی اون درایو سرچ میکنم ویندوز هنگ میکنه 😂

 

+ کلاً با مشغولیاتی که من دارم و حجمی که اون کتابا دارن تا قبل از مرگ که قطعاً نمی‌رسم حتی همه‌ی اون کتابای فولدر اورژانسی هاردم رو بخونم (99 درصدشون هم انگلیسی هست). دیگه امیدم اینه خدا توی جهنم یا اگر توفیق داشته باشم توی بهشت، یه فراغتی حاصل کنه بشینم کتابام رو بخونم 😂 

 

+ یه همچین عشق غیر قابل مهار و افسار گسیخته‌ای دارم من به کتاب 😂. 

 

بازم بگم یا بسه؟ 

  • سید نورالله شاهرخی
۱۹
خرداد
۹۴

این هم نقل قولیست از یک وبلاگ ، برای جناب آقای بلاگفا ک خیییییلی ریلکس‌تر است از آنچه تصورش رو بکنید ، کافیه سری بزنید اینجا ، در صفحه‌ی کاربری جناب آقای شیرازی (مدیریت محترم سایتِ معدومِ بلاگفا !!!! ) در سایت تویتر و ببینید ک در همین ایام مصیبت ، چطور مثلا از جمله در خصوص اینکه مدارس غیرانتفاعی توی ایران از والدین بچه‌ها پول زیادی میگیرن ابراز تأسف کرده یا از اینکه مهندسین نرم‌افزار هندی آدمای پر تلاشی هستن ابراز شادمانی کرده حتا !!!! مث اینکه کسی پدرت رو بکشه بَعْدَم خییییلی راحت بره بشینه توی خونشون و فوتبال ببینه و از باخت یا برد تیم محبوبش ناراحت یا خوشحال بشه ، یه همچین حسی دارم من نسبت ب این آقای شیرازی ِ بلاگفا !!!!



آغاز نقل قول : 

سلام آقای بلاگفا!


حال ما خوب نیست. خیلی حرف ها داریم که دوست داریم بگوئیم... مجالش نیست. خلاصه می کنیم...


ما هیچ نیازی به تغییر صفحه اول سایت نداشتیم؛ تصویر گلی که برای ابتدای سال 94 گذاشته بودی و بعد تصویر دست فرزند در دست پدر!


برای هر تغییر یکی دو هفته (با نمک و فلفل زیاد البته!) دسترسی ما قطع می شد.

فکر می کردیم این بار هم همان خبر است. اما نبود!


خودت به تاریخ آخرین پست ها نگاه کن. وبلاگهای نازنین ما دارد خاک می خورد. این وسط مشکل تو چیست واقعا به ما ربطی ندارد...


ما وبلاگهایمان را می خواهیم. وبلاگهایی که شاید سالها خانه مجازیمان بود. ارتباط هائی برای ما ایجاد کرد که خیلی هایش از حالت مجازی خارج شد.

ما وبلاگهایمان را می خواهیم. خانه هائی که شادی و غم را صاف و صادق حفظ و منتقل می کرد.


ما وبلاگهایمان را میخواهیم. کلی خاطره در دکوراسیونش چیده ایم.


عکس هایش را بگو... برای نداشتن گزینه ای به نام آپلود مستقل در سایت، ناز هزاران آپلود کننده را کشیدیم...


عکس هایمان دارد خاک میخورد. کلید را بدهید... ما هر روز خانه تکانی می کردیم؛ یک بند انگشت خاک نشسته روی گوشه کنار خانه ها.


آقای بلاگفا باورت می شود با اینکه وبلاگ جدیدی ساخته ام اما هر بار همزمان که بلاگ را باز میکنم تو را هم باز میکنم؟


آقای بلاگفا قبول کن که بد کردی. و باید تاوان بدهی.

مدتهاست دارم به تاوانت فکر میکنم...


به اینکه باید در ازای این اتفاق ناگوار غرامتی بپردازی.

و این غرامت چه می تواند باشد؟


عذرخواهی مثلا؟!


نه. این درد با عذرخواهی تو کم نمی شود. ما زا ب راه شده ایم. و این چیز کمی نیست. دوستانمان را از دست داده ایم و این اصلا اصلا بازیچه نیست. دوستانی که شماره ای از هم نداریم.... ایمیلی نداریم....


کمترین کاری که می توانی انجام دهی تا کمی دلمان تسلی پیدا کند اینست که شرایطش را فراهم کنی تا وبلاگمان را به هر جا که خواستیم منتقل کنیم.



شاید حتی بشود گفت یکی از نشانه های رشد و بلوغ تو همین امکان است... اینکه اجازه بدهی هر کس خواست برود؛ با همه بار و بندیلش.


هر کس ماند هم ، بایـــــــــد نهایت تلاشت را انجام بدهی تا راضی شود.... راضی.


یعنی آیا تو هم رشد را دوست داری؟!



بعدا نوشت: آمار وبلاگم شده: 

بازدید امروز 1 

بازدید دیروز 1


و اون یک نفر خودم هستم.... خودم!

چون حالا دیگه همه کسانی که نمی دونن بلاگفا به هم ریخته و توی این مدت هنوز هم وفادارانه میومدن سر می زدن مطمئن شدن که دیگه اون خونه صاحب نداره !


یه جورائی بوی مرگ میاد از وبلاگ های بلاگفا.

پایان نقل قول ....


  • سید نورالله شاهرخی
۱۶
خرداد
۹۴

خلاصه که نمی دانم چه بلایی قرار است سر بلاگفا بیاید؛ می ماند، از بین می رود. ولی اگر از بین برود، نه فقط وبلاگ هایش، که یک دنیا ارتباط مجازی، یک جهان ارتباطی از بین می رود؛ جهانی که ایجاد مجدد آن تقریباً ناممکن به نظر می رسد.
علی ای حال، با تمام این اوصاف، بعد از این همه مدت که منتظر ماندم و هی ننوشتم حرف هایم را، ..... اسباب اثاثیه کشیدم به این خانه. فعلاٌ به صاحبخانه گفته ام خانه را اجاره بدهد تا ببینیم وضعیت خانه کلنگی قبلی مان که صاحبش می خواست بکوبد و نوسازی اش کند انگار، ولی زده با خاک یکسانش کرده، به کجا خواهد رسید. درست شد که چه بهتر، نشد همینجا می مانیم؛ هر چند هیچ وقت هیچ وقت نه اینجا و نه هیچ جای دیگر، نمی تواند جهانی را که بلاگفا ساخته بود، برایمان بسازد.

مطلب فوق ، نقل قولی از یک وبلاگ ؛ ک تو گویی از بُنِ دلِ من سخن میگوید ....

  • سید نورالله شاهرخی
۲۲
ارديبهشت
۹۴

میخام از بلاگفا بیام بیرون و اسباب کشی کنم همین جا ؛ حس می‌کنم اونجا زیاد ب شأن مخاطبش احترام نمیذاره و با روز جلو نمیره ؛ اینجا یه ابزاری داره (تحت عنوان مهاجرت) واسه منتقل کردن مطالب از بلاگفا ؛ حدس میزنم چون فعلن بلاگفا مسدود هست امکان استفاده از اون هم نیس ؛ اگه بشه کل مطالبم رو از اونجا ور دارم بیام اینجا خییییییلی خوب میشه !

 امکاناتِ بخش مدیریتِ اینجا قابلِ قیاس نیس با اونجا ؛ یکیش اینه ک میشه توی خودِ بلاگ ، عکسا و فایلا رو آپلود کرد و لازم نیس توی یه سایتِ دیگه آدم آپلود کنه و لینکش رو بیاره توی وبلاگ ؛ میدونی همین چقد باعث صرفه‌جویی در وخت میشه ؟ آیا ؟ احیانن ؟

  • سید نورالله شاهرخی
۲۲
ارديبهشت
۹۴

  • سید نورالله شاهرخی
۲۲
ارديبهشت
۹۴

روش برخورد با فتنه ها
(اخلاقی، سیاسی)
قَال َ[علیه السلام] کُنْ فِی الْفِتْنَةِ کَابْنِ اللَّبُونِ لَا ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ.
حضرت امیر که درود خدا بر او، فرمود:

در فتنه ها چونان شتر دو ساله باش، نه پشتی دارد که سواری دهد و نه پستانی تا او را بدوشند.

  • سید نورالله شاهرخی
۱۰
فروردين
۹۴

برادره رفته خونه‌ی خواهره گفته اومدم مادرم رو وردارم ببرم خونه‌ی خودمون ، ی مدتی هم پیش ما باشه ، خواهره گفته اینجا نیس ، شاید خونه‌ی یکی دیگه - ینی یکی دیگه از خواهر برادرا - باشه ، تماس میگیرن یکی یکی خونه‌ی خواهر برادرا ، می‌بینن خونه‌ی هیشکدوم نیس !!!!! بعد این خواهر برادرا با هم قهر هم هستن ، هر کدوم ب خیال اینکه مادره خونه‌ی اون یکیه تخت گرفته نشسته !!! اینطوریه ک الان از آخرین باری ک مادر ، زنده رؤیت شده سه ماهه !!!! ک گذشته و بر اساس اطلاعاتِ مؤسسات آماری ، سه ماهه ک یارانه‌ش هم از حساب بانکیش درنیومده بیرون !!!!! الان تازه خواهر برادرا افتادن ب صرافت ، دارن بیمارستانا و پزشکی قانونی رو میگردن شاید توی اجساد گمنام ، نشانی از مادرِ مفقود‌الاثر پیدا کنن !!!!! آلزایمری چیزی هم نداشته مادره ، بنیه‌ی سالمی هم داشته ، حالا این بزرگواری ک اینو واسه ما تعریف کرد خانوم یکی از همون برادرا باشه.

نتیجه‌ی اخلاقی اول :بچه رو با هزااااار خون دل ، بزرگ کنی عصای روز تنگی و پیریت باشه مثلن !!!

نتیجه‌ی اخلاقی دوم :خواستم عنوان مطلبو بذارم « عجیب ، ولی واقعی » ، دیدم عنوان « عجیب » واسه این ماجرا  ، کم لطفیه واقعن ، این بود ک گذاشتم « غیر قابل باور » !

نتیجه‌ی اخلاقی سوم :سکوت ، سرشار از ناگفته‌هاست ؛ سکوت می‌کنم من.

  • سید نورالله شاهرخی