عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

من سیدنوراله شاهرخی، عضو هیأت علمی دانشگاه لرستان، دکترای حقوق خصوصی دوره‌ی روزانه‌ دانشگاه علامه طباطبایی تهران (رتبه‌ی 13 آزمون دکتری)، کارشناسی ارشد حقوق خصوصی از همان دانشگاه (رتبه‌ی 21 آزمون ارشد)، پذیرفته شده‌ی نهایی آزمون قضاوت و وکیل پایه یک دادگستری هستم.

تحصیلات ابتدایی تا متوسطه خود را در شهر خرم‌آباد گذراندم، در دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم‌آباد مشغول به تحصیل شده و با معدل 19.35 و به‌عنوان نفر برگزیده‌ی ورودی فارغ‌التحصیل شدم. در آزمون کارشناسی ارشد با رتبه‌ی 21 در دانشگاه علامه طباطبایی تهران (دوره‌ی روزانه بدون سهمیه) پذیرفته شده و با معدل 19.08 و به عنوان نفر اول ورودی فارغ‌التحصیل شدم. در این مقطع نمره‌ی رساله اینجانب نمره‌ی 20 (تحت راهنمایی شادروان حضرت استاد آقای دکتر کوروش کاویانی و مشاورت حضرت استاد آقای دکتر حبیب الله رحیمی) بود.

پس از گذراندن خدمت مقدس سربازی و اخذ پروانه وکالت دادگستری، با رتبه‌ی 13 در آزمون دکتری (دوره‌ی روزانه بدون سهمیه) پذیرفته شده و در دانشگاه علامه طباطبایی تهران مشغول به تحصیل شدم. در این مقطع تحصیلی نیز تز دکترای خود را تحت راهنمایی حضرت استاد آقای دکتر حبیب الله رحیمی و مشاورت حضرت استاد آقای دکتر ایرج بابایی با نمره‌ی 19 دفاع نموده و فارغ‌التحصیل شدم. از این رساله تا کنون مقالات علمی پژوهشی متعددی (در زمان نگارش این متن چهار مقاله) استخراج و به جامعه‌ی علمی کشور عرضه شده است، مقالات متعدد دیگری نیز بر همین مبنا در دست تألیف است که در آینده ارائه خواهد شد.

از سال 1391 شروع به تدریس در دانشگاه کردم و از آن زمان تا کنون بصورت پیوسته در دانشگاه‌های متعددی نظیر دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاه آیت الله بروجردی، دانشگاه لرستان، دانشگاه ملایر، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم‌آباد و بروجرد افتخار همکاری داشته‌ام. در نگارش و داوری رساله‌های کارشناسی ارشد متعددی هم به‌عنوان مشاور و داور همکاری داشته‌ام.

هم اکنون به عنوان عضو هیأت علمی گروه حقوق دانشگاه لرستان در کسوت معلمی، افتخار خدمت به جوانان این سرزمین را دارم.

***
***
در خصوص انتشار مجدد مطالب این وبلاگ در جاهای دیگر لطفاً قبل از انتشار ، موضوع را با من در میان بگذارید و آدرس سایت یا مجله‌ای که قرار است مطلب در آن منتشر شود را برایم بفرستید؛ (نقل مطالب، بدون کسب اجازه‌ی قبلی ممنوع است!)

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
۲۱
شهریور
۹۴


ظهری ، تلویزیون گزارشی پخش کرد در مورد مسجد الأقصی و جغرافیای اون ، یه آشنایی اجمالی ب دست می‌داد با این مکان مقدس ؛ آخرش اون گزارشگر عرب زبون بر طبقِ معمولِ گزارشای خبری بیان کرد ک داره از کجا گزارش میده ، گفت (مِن داخلِ مسجدِالأقصی ؛ القدس المُحْتَلّة) ، ینی از داخل مسجد الأقصی ، قدس اشغال شده ، و من نمیدونم چرا وختی ک گفت (القدس المحتلة) با اینکه تنها هم نبودم و سر سفره نشسته بودم اشک جَم شد توی چشام ، با خودم فِک کردم ک چقـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد بده ک یه قسمت از وجود انسان ، یه قسمت از عمممممق وجود انسان ، اشغال شده باشه و دست خودش نباشه ؛ کاش می‌شد کاری ...

+ فلسطین ، پاره‌ی تَنِ اسلام است ، فلسطین ، قسمتی از کشور ما و مردم فلسطین ، قسمتی از امت ماست.

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۰
شهریور
۹۴

  • إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذَابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ
  • در آن هنگام که (رستاخیز فرا می‌رسد و پیروان سرگشته از رهبران گمراه‌کننده می‌خواهند که رستگارشان سازند و) رهبران از پیروان خود بیزاری می‌جویند (و نسبت به آنان اظهار ناشناسی و بیگانگی می‌کنند) و عذاب را مشاهده می‌نمایند, و روابط (و پیوندهای مودّت و محبّتی که در دنیا میانشان بود) گسیخته می‌گردد (و دستشان از همه جا کوتاه می‌شود) .  [
  • [«تَبَرَّأَ»: بیزاری نمود .  «أُتُّبِعُوا»: پیروی شدند .  «إِتَّبَعُوا»: پیروی کردند .  «تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الأسْبَابُ»: پیوندها و روابطشان گسیخت .  «الأسْبَابُ»: جمع سَبَب, وسائل نجات . ]]
  • سوره‌ی بقرة : 166.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 25 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۰
شهریور
۹۴

  • وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ ۗ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ
  • و قطعاً شما را با برخی از (امور همچون) ترس و گرسنگی و زیان مالی و جانی و کمبود میوه‌ها, آزمایش می‌کنیم, و مژده بده به بردباران . 
  •  [[«لَنَبْلُوَنَّکُمْ»: بی‌گمان شما را می‌آزمائیم .  «الأَنفُسِ»: جانها .  کسان .  اشخاص . ]] 
  • سوره‌ی بقرة : 155.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 24 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۸
شهریور
۹۴

  • الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ ۖ وَ إِنَّ فَرِیقًا مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ
  •  آنان که بدیشان کتاب (آسمانی) داده‌ایم, او را (که محمّد نام و پیغمبر خاتم است, خوب) می‌شناسند, بدان گونه که پسران خود را می‌شناسند, و برخی از آنان بی‌گمان حق را (از جمله پیغمبری محمّد و قبلگی کعبه را) پنهان می‌دارند, در حالی که می‌دانند . 
  •  [[«یَعرفونَهُ»: او را می‌شناسند .  از او آگاهی دارند .  مرجع ضمیر (هُ) پیغمبر (است (نگا: جاثیه / 23) .  «فَرِیق»: فرقه .  دسته .  گروه .  «وَ هُمْ یَعْلَمُونَ»: و حال آن که آنان می‌دانند . ]] 
  • سوره‌ی بقرة : 146.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 23 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۸
شهریور
۹۴

خرید سهام شرکت توسط خودش، به موجب ماده ۱۹۸ لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب ۱۳۴۷ ممنوع است، با این حال با تصویب قانون رفع موانع تولید رقابت‌پذیر و ارتقای نظام مالی کشور مصوب اول اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ این ممنوعیت کلی برداشته شده و در مواردی مجوز خرید سهام شرکت سهامی توسط همان شرکت مقرر شده است.

*موضوع ماده ۱۹۸ لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب ۱۳۴۷ در حقوق شرکت ها در چه قالبی بازتعریف می شود؟

خرید سهام شرکت توسط همان شرکت را «بازخرید سهام» (Share Repurchase or Share Buyback)  می گویند. این سهام به دو دلیل ممکن است توسط شرکت بازخرید شود: یکی ابطال سهام بازخرید شده و کاهش سرمایه شرکت و دیگری نگهداری سهام بازخرید شده برای فروش مجدد در آینده.

سهام بازخرید شده به دلیل دوم را «سهام خزانه» (Treasury Stock) می گویند. به عبارت دیگر سهام خزانه سهامی از شرکت سهامی است که برای فروش درآینده توسط همان شرکت مجدداً خریداری و نگهداری می شود.

استفاده از اصطلاح خزانه ممکن است به این دلیل رایج شده باشد که در گذشته سهم بازخرید شده در خزانه شرکت نگهداری می شده است؛ ولی هم اکنون اعطای وصف خزانه به این گونه سهام با روش های حسابداری مرتبط با آن تطبیق ندارد؛ زیرا طبق استانداردهای حسابداری رایج، سهام خزانه یک دارایی محسوب نشده بلکه به عنوان یکی از اقلام کاهنده سرمایه یا حقوق صاحبان سهام در نظر گرفته می شود. به همین دلیل اصولاً سود و زیان تحقق یافته حاصل از خرید و فروش سهام خزانه نیز در صورت سود و زیان گزارش نمی شود و نتیجتاً اثر مالیاتی هم ندارد.

*ممنوعیت کلی بازخرید سهام مقرر ماده ۱۹۸ لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب ۱۳۴۷ به چه دلیلی وضع گردیده است؟

خرید سهام شرکت از سوی خود شرکت ممکن است مشکلاتی را هم برای طلبکاران و هم برای سهامداران ایجاد کند:

اول) از منظر طلبکاران:

خرید سهام شرکت از سوی خود شرکت، نقدینگی حاصل از فروش اولیه سهام یک شرکت (Share Capital) را که برای پرداخت مطالبات طلبکاران قابل استفاده و در دسترس است، کاهش می دهد. چنان چه سایر اموال شرکت برای پرداخت طلب طلبکاران ناکافی باشد، اوراق سهام بازخرید شده توسط خود شرکت هیچ ارزش مالی نخواهد داشت؛ زیرا صِرف ورقه سهام بدون وجود مابه ازای پرداختی برای صدور آن در حساب های شرکت در هیچ معنای قابل فهمی دارایی نمی باشد. لذا چنانچه شرکتی توانایی لازم برای بازپرداخت دیون خود را نداشته باشد قطعاً امکان فروش سهام خزانه خود برای خروج از توقف خود را نیز نخواهد داشت و ناگزیر ورشکسته اعلام می شود. دقیقاً به همین دلیل است که سهام خزانه الزاماً باید به صورت مجزا در صورت‌های مالی نشان داده شوند.

دوم) از منظر سهامداران:

الف: بازخرید سهام ممکن است خارج شدن از موضوع شرکت تلقی شود، بدین ترتیب نفوذ و اعتبار این عمل را با محدودیت های تنفیذ اعمال خارج از موضوع شرکت مواجه می سازد.

ب: امکان بازخرید سهام می تواند تنظیم بازار عرضه و تقاضای سهم شرکت را مورد تاثیر قرار دهد.

خرید سهام شرکت توسط خود شرکت به قیمتی بالاتر از نرخ بازاری آن، به سهامدارانی که سهامشان خریداری نشده، زیان می رساند.

همچنین شرکت به علت دسترسی داشتن به اطلاعات نهانی، ممکن است از جهل سهامداران نسبت به ارزش واقعی سهام شرکت سوء استفاده کرده و سهام ایشان را به قیمت کمتری از ارزش بازاری آن خریداری کند. نتیجتاً این بازخرید به زیان سهامدارانی که سهامشان خریداری شده و به سود سهامدارانی که سهامشان را به شرکت نفروخته اند؛ به ویژه سهامداران کنترل کننده تصمیمات اتخاذی اکثریت هیات مدیره از جمله همین تصمیم به بازخرید سهام، خواهد بود.

ج: بازخرید سهام می تواند نوعی کاهش پنهانی سرمایه محسوب گردد.

صَرف نقدینگی حاصل از فروش اولیه سهام یک شرکت (Share Capital) برای خرید دوباره همان سهام کاهش پنهانی سرمایه بدون برگزاری تشریفات مقرر برای کاهش سرمایه می‌باشد.

اهمیت این دلایل فوق‌الذکر به حدی است که گرایش جدی وجود دارد تا این ممنوعیت خرید سهام شرکت توسط خود شرکت مندرج در ماده ۱۹۸ لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب ۱۳۴۷؛ علی رغم عدم پیش بینی، نسبت به سایر انواع شرکت های تجاری مندرج در ماده ۲۰ قانون تجارت نیز تسری یابد.

*قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر و ارتقای نظام مالی کشور مصوب اول اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ در رابطه با بازخرید سهام چه مقرر کرده است؟

به موجب بند (ب) ماده ۲۸ قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر و ارتقای نظام مالی کشور مصوب اول اردیبهشت ماه ۱۳۹۴:

«شرکت های پذیرفته شده در بورس و بازارهای خارج از بورس بر اساس میزان سهام شناور خود در هر یک از بازارهای مذکور و بر اساس مقرراتی که با پیشنهاد سازمان بورس و اوراق بهادار به تصویب شورای عالی بورس و اوراق بهادار می رسد، می توانند تا سقف ده درصد (۱۰ %) از سهام خود را خریداری و تحت عنوان سهام خزانه در شرکت نگهداری کنند. مادامی که این سهام در اختیار شرکت است فاقد حق رأی می باشد.»

جهت اجرای بند (ب) ماده ۲۸ قانون رفع موانع تولید رقابت‌پذیر و ارتقای نظام مالی کشور آیین‌نامه خرید، نگهداری و عرضه سهام خزانه نیز در تاریخ ۱۵ تیرماه ۱۳۹۴ به تصویب شورای عالی بورس و اوراق بهادار رسید.

به موجب ماده ۲ این آیین‌نامه:

«شرکت‌های پذیرفته شده در بورس یا بازارهای خارج از بورس با رعایت این آیین‌نامه و مقررات مربوطه مجازند حداکثر تا سقف ده درصد (۱۰%) از سهام ثبت‌شده خود را خریداری و تحت عنوان سهام خزانه در شرکت نگهداری کنند. خرید سهام خزانه نباید سبب شود که سهام شناور آزاد شرکت (پس از اعمال سهام خزانه) بیش از ۵۰ درصد کاهش یابد».

«سهام شناور آزاد» بخشی از سهام ناشر است که دارندگان آن همواره آماده عرضه و فروش آن سهام می‌باشند و قصد ندارند با حفظ آن قسمت از سهام، در مدیریت ناشر مشارکت کنند.

بدین ترتیب به موارد مقرر قانونی سقوط حق رای سهام در مواد ۳۷، ۴۹، ۷۷، ۱۲۹ و ۱۶۸ لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب ۱۳۴۷ از این پس بند (ب) ماده ۲۸ قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر و ارتقای نظام مالی کشور مصوب اول اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ نیز باید اضافه گردد. بدیهی است با اسقاط قانونی حق رای هر میزان سهام، این تعداد از سهام مزبور از حیث حد نصاب، جزء سرمایه شرکت منظور نخواهد شد و در احتساب حد نصاب تشکیل مجامع عمومی، تعداد این گونه سهام از تعداد کل سهام شرکت کسر خواهد شد و در احتساب حد نصاب رسمیت جلسه و اکثریت لازم جهت معتبر بودن تصمیمات مجمع عمومی این تعداد سهام به‌حساب نخواهد آمد.

به همین جهت است که در ماده ۵ آیین‌نامه خرید، نگهداری و عرضه سهام خزانه مصوب ۱۵ تیرماه ۱۳۹۴ راجع به حقوق و محدودیت‌های سهام خزانه آمده است:

«ناشر نسبت به سهام خرانه خود فاقد حق رای در مجامع بوده و حق تقدم در خرید سهام جدید را ندارد و در زمان انحلال مستحق دریافت هیچ گونه دارایی نمی ‌باشد.

به سهام خزانه در موقع تقسیم سود، سودی تعلق نمی گیرد.

سهام خزانه در حدنصاب‌های مربوط به رسمیت و رأی‌گیری مجامع عمومی ناشر محاسبه نمی‌شود.

در فرایند افزایش سرمایه قبل از شروع پذیره‌نویسی ناشر باید فاقد هرگونه سهام خزانه باشد.»

*برای رفع این ممنوعیت توسط بند (ب) ماده ۲۸ قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر و ارتقای نظام مالی کشور مصوب اول اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ چه فوایدی قابل تصور است؟

هیات مدیره شرکت به دلایل متنوعی می‌تواند تصمیم به بازخرید سهام بگیرد. موارد ذیل می تواند عمده ترین این دلایل باشد:

تصمیمات بازخرید می تواند اطلاعاتی از سودهای آتی و میزان سودآوری را برای بازار افشا کند. هیات مدیره از سهام خزانه استفاده می کند تا نسبت به چشم انداز بهتر به سرمایه گذاران علامت دهد. اعلان بازخرید سهام معمولاً از سوی بازار و سرمایه گذاران علامت مثبتی تلقی می شود که بر قیمت سهام اثر افزاینده دارد.

هر گاه هیات مدیره احساس کند سهام شرکت به مبلغ کمتر از واقع معامله می گردد، باز خرید سهام موجب کاهش مقدار سهام شناور شرکت در بازار می شود. عرضه کمتر سهام شناور شرکت به همراه افزایش تقاضا برای خرید سهام شناور محدود آن شرکت، شکل گیری مجدد روند افزایشی قیمت برای سهام آن شرکت را ایجاد خواهد کرد. در واقع با تصمیم به بازخرید سهام و حفظ قیمت سهام شرکت نزدیک به ارزش واقعی آن، سهامداران شرکت منتفع می گردند.

تملک سهام خزانه علاوه بر اینکه کمک شایانی به نوسانات هیجانی می کند و باعث تعادل قیمت سهام می شود می تواند مانع از تصاحب خصمانه شرکت از سوی دیگران شود. در این صورت بازخرید سهم به عنوان ابزاری برای حفظ سهام کنترلی شرکت مورد استفاده قرار گرفته است.

در صورتی که شرکت از نقدینگی کافی برای پرداخت سود نقدی برخوردار نباشد، می‌تواند به‌جای سود نقدی از محل سهام خزانه، اقدام به اعطای سهام به‌جای پرداخت سود نقدی کند.

یکی از مهمترین دلایل بازخرید سهام، افزایش سود قابل تقسیم شرکت می باشد. هنگام محاسبه سود اختصاص یافته به هر سهام، تعداد سهام خزانه از کل تعداد سهام شرکت کسر شده و سود قابل تقسیم میان تعداد کمتر سهام باقیمانده توزیع می شود. در نتیجه به سهامداران میزان بیشتری از سود اختصاص می یابد که طبیعتاً افزایش رضایت آنها را به همراه خواهد داشت (مشایخ، شهناز و سادات نصیری، سپیده، مقاله سهام خزانه و مزایای استفاده از آن در بورس ها، فصلنامه پژوهش حسابداری، سال سوم، شماره ۱۲ ، بهار ۱۳۹۳، صص. ۱۱۲ – ۱۰۸).

بازخرید سهام در تسهیل انتشار اوراق مشارکت قابل تبدیل به سهام نیز می تواند موثر باشد. در واقع اگر شرکتی تمایل به انتشار اوراق مشارکت قابل تبدیل به سهام داشته باشد، می‌تواند هنگام تبدیل اوراق مشارکت منتشره به سهام، از سهام خزانه‌ خود استفاده کند.

*هم اکنون اعتبار اجرایی بند (ب) ماده ۲۸ قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر و ارتقای نظام مالی کشور مصوب اول اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ در ارتباط با ماده ۱۹۸ لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب ۱۳۴۷ چگونه تبیین می‌شود ؟

هم اکنون ممنوعیت بازخرید سهام مقرر در ماده ۱۹۸ لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب ۱۳۴۷ در مورد «شرکت های سهامی عام باقیمانده غیربورسی»، «کلیه شرکت های سهامی خاص» و «سایر انواع شرکت های تجاری»؛ در صورت قائل بودن به قابلیت تسری مفاد این ماده به سایر انواع شرکت های تجاری، همچنان معتبر خواهد بود؛ ولی در مورد «شرکت های سهامی عام پذیرفته شده در بورس» و « شرکت های سهامی عام پذیرفته شده در بازارهای خارج از بورس» ممنوعیت بازخرید سهام مقرر در ماده ۱۹۸ لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب ۱۳۴۷ به موجب بند (ب) ماده ۲۸ قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر و ارتقای نظام مالی کشور مصوب اول اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ و بر طبق شرایط مندرج در آیین‌نامه خرید، نگهداری و عرضه سهام خزانه مصوب ۱۵ تیرماه ۱۳۹۴ شورای عالی بورس و اوراق بهادار منتفی گردیده است.

اگرچه در «کمیت» همچنان این رفعِ ممنوعیتِ بازخریدِ سهامِ اخیر التصویب، «تخصیصی» بر «اصلِ» ممنوعیتِ بازخریدِ سهامِ مقدم التصویب محسوب می شود؛ ولی بی شک در «کیفیت» مهمترین شرکت های ایرانی مشمول این تخصیص گردیده اند.

منبع : این لینک

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۷
شهریور
۹۴

یکی از دوستام ک با هم توی آموزشیِ سربازی بودیم و رشته‌‌ی تحصیلیش کشاورزی یا همچین چیزی بود امسال میخوند واسه ارشد علوم سیاسی و راستش من اصصصصلن باور نمیکردم با اون ظرفیت اندک و این رشته‌ی تحصیلی غیر مرتبط ، ایشون حتا شبانه هم قبول شه ، حالا الان بهش پیامک دادم و خدا رو شکر روزانه‌ی دانشگاه آیت الله بروجردی قبول شده !!!!! تلاش ینی ایییییین ؛ مرحبا ! خیییییییلی خوشحالم واسش ؛ بعد جالبه کلاساش دقیقن افتادن توی روزی که منم همون روز اونجا تدریس می‌کنم ! لحححححظه شماری می‌کنم ک توی دانشگا ببینمش ؛ ایشالا موفق باشه همیشه.

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۷
شهریور
۹۴

  • وَ لَئِنْ أَتَیْتَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ بِکُلِّ آیَةٍ مَا تَبِعُوا قِبْلَتَکَ ۚ وَ مَا أَنْتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ ۚ وَ مَا بَعْضُهُمْ بِتَابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ ۚ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ۙ إِنَّکَ إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِینَ
  • و اگر هر نوع برهان و حجّتی برای آنان که کتاب بدیشان داده شده است (یعنی یهودیان و مسیحیان) بیاوری (و آن ادلّه و براهین را بر صدق تغییر قبله از بیت‌المقدّس به مسجدالحرام ارائه نمائی, تو را باور نمی‌دارند و) از قبله‌ی تو پیروی نمی‌نمایند, و تو (نیز که در پرتو وحی, قبله‌ی راستین ابراهیم را باز شناخته‌ای, دیگر) از قبله‌ی ایشان پیروی نخواهی کرد, و برخی از آنان هم از قبله‌ی برخی دیگر پیروی نمی‌نمایند (بلکه بر اثر تقلید کورکورانه, یهودیان به سوی مشرِق, و مسیحیان به جانب مغرب رو می‌کنند و آماده‌ی پذیرش دلیل و برهانی نیستند) و اگر از خواستها و آرزوهای ایشان پیروی کنی (و برای سازش با آنان رو به قبله‌ی ایشان شوی) بعد از آن که علم و دانائی به تو دست داده است (و به حقیقت امر آشنا گشته‌ای) در این صورت تو بی‌گمان از زمره‌ی ستمکاران خواهی بود (و حاشا که چنین کنی .  بلکه این اندرزی است برای مؤمنان که هرگز چنین نکنند, و کسی به خاطر کسی حق را رها نسازد و از باطل پیروی نکند) .  
  • [[«آیَةٍ»: حجّت .  دلیل .  «مِن بَعْدِ مَا جَآءَکَ مِنَ الْعِلْمِ», پس از آن که توسّط وحی از باطل آگاهی یافته‌ای و حق برای تو روشن شده است . ]]
  • سوره‌ی بقرة : 145.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 22 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۶
شهریور
۹۴

  • قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ مَا أُنْزِلَ إِلَیْنَا وَ مَا أُنْزِلَ إِلَىٰ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْبَاطِ وَ مَا أُوتِیَ مُوسَىٰ وَ عِیسَىٰ وَ مَا أُوتِیَ النَّبِیُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ
  • بگوئید: ایمان داریم به خدا و آنچه (به نام قرآن) بر ما نازل گشته, و آنچه بر ابراهیم, اسماعیل, اسحاق, یعقوب, و اسباط (یعنی نوادگان یعقوب) نازل شده است, و به آنچه برای موسی و عیسی آمده است, و به آنچه برای (همه‌ی) پیغمبران از طرف پروردگارشان آمده است .  میان هیچ یک از آنان جدائی نمی‌اندازیم (نه این که مثل یهودیان یا عیسویان, بعضیها را بپذیریم و بعضیها را نپذیریم .  بلکه همه‌ی پیغمبران را راهنمای بشریّت در عصر خود می‌دانیم و کتابهایشان را به طور اجمال می‌پذیریم) و ما تسلیم (فرمان) خدا هستیم .
  •  [[«أَسْبَاطِ»: جمع سِبط, نوادگان .  قبائل .  در اینجا مراد از اسباط, قبائل دوازده‌گانه بنی‌اسرائیل است که از نژاد یعقوب بودند (نگا: اعراف / 160) .  «لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ»: میان هیچ یک از آنان در این که پیغمبر بوده‌اند, فرقی نمی‌گذاریم .  جمله, حال برای ضمیر (نَا) در فعل (آمَنَّا) است .  «لَهُ»: مرجع ضمیر (ه) واژه (الله) است . ]] 
  • سوره‌ی بقرة : 136.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 21 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۶
شهریور
۹۴

برداشت اول :

یکی از اقوام ما توی یه اداره‌ای کار میکنه ، یکی از کارمندای اون اداره تعریف کرده واسش ک توی خونه بودم و پسرمم توی یه اتاق دیگه داشته فیلم میدیده ، بعد یه دفه دیدم اومده بیرون رفته توی اتاقی ، چمدون برداشته شروع کرده ب جمع کردن لباساش و چپوندنشون توی اون چمدون !!!!! بش گفتیم چیه ؟ چ خبره ؟ در جواب گفته میخام برم کردستان بابامو پیدا کنم !!!!!!!! پدره گفته حالا نمیدونم توی تلویزیون چی دیده و چی شده ک فک کرده من پدرش نیستم و باید بره کردستان واسه پیدا کردن باباش !!!!!

نتیجه‌ی اخلاقی: توی کودکی خییییییلی باید مواطب بچه‌ها بود ، در دوران کودکی ، مرز بین خیال و واقعیت خیییییلی خییییییلی باریکه ، بیشتر اوقاتم مرزی وجود نداره اصن ! خیال ، همون واقعیت و واقعیت ، همون خیاله !

برداشت دوم :

 یکی از اعضای خونواده تعریف کرد ک توی کوچه نشسته بوده منتظر ، بعد یه بابابزرگه با یه نوه نشسته بودن درِ  یه مغازه‌ای توی همون کوچه ، روی صندلی ، بابابزرگه سیگار دستش بوده ، بعد نوهه دراومده ب بابابزرگه گفته یه دفففه ، فقط یه دففففه‌ی دیگه ببینم سیگار دستته سیگارو ازت میگیرم میگیرم زیر پا لِهِش می‌کنم ، خودتم میگیرم میندازمت زیر پام لِهِت می‌کنم !!!!! بعد گفت پدربزرگه دستشو برده قایم کرده پشت صندلی سیگارش رو !!!

نتیجه‌ی اخلاقی : من حرفم نمیاد اصن ! نتیجه‌گیریش با خودتون !

+ زندگی ، همین زندگی روزمره‌ی ما سرشار از شگفتی‌هاس ، کافیه دقت کنیم ب جزئیاتش فقط !

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۵
شهریور
۹۴

  • وَ مَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِیمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ ۚ وَ لَقَدِ اصْطَفَیْنَاهُ فِی الدُّنْیَا ۖ وَ إِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ 
  • چه کسی از آئین ابراهیم رویگردان خواهد شد مگر آن (نادانی) که خود را خوار و کوچک داشته و (انسانیّت و عقل خویش را به بازیچه گیرد و ناچیز دارد؟) ما او را در این جهان برگزیدیم (و سمبل و رهبر دیگران کردیم) و او در جهان دیگر, از زمره‌ی شایستگان (مقرّب درگاه الهی) است . 
  •  [[«یَرْغَبُ عَنْ .  .  . »: بیزار می‌شود .  دوری می‌گزیند .  «مِلَّةِ»: دین .  آئین .  «سَفِهَ»: سبک شمرد .  خوار داشت .  به بازیچه گرفت .  «نَفْسَ»: خود .  «إصْطَفَیْنَا»: برگزیدیم .  «إصْطَفَیْنَاهُ»: او را برای پیغمبری برگزیدیم .  «الصَّالِحِینَ»: شایستگان .  بایستگان . ]] 
  • سوره‌ی بقرة : 130.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 20 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۵
شهریور
۹۴


یه مستندی نشون داد شبکه‌ی چار ، ب اسم بُدوار ، همین پرنده‌ای ک در تصویر می‌بینید ، نوعی از شاهین هست ، بومیِ منطقه‌ی سیستان هست ، در موردِ صید کردنِ این پرنده توسط مردم اون منطقه و فروشش ب قیمت گزاف ب شیخ نشینای حاشیه‌ی خلیج فارس ، بود؛ حالا کار ب ایناش ندارم ، کارم ب این ندارم ک تحت چ شرائطی و با چ لطائف الحیلی ، طیِ یه نقشه‌ی پیچیده ، شکارش میکردن.

وختی شکارش میکردن این حیوون رو ، باید واسه اینکه رام بشه یه فرآیندی طی می‌شد ک بحث من همین فرآیند هست.

می‌گفت که واسه اینکه پرنده خودشو هلاک نکنه باید توی دو سه روز اول چِشِش بسته باشه وگرنه انقد خودشو ب در و دیوار میزنه ک هم پر و بالش می‌شکنه هم خودش می‌میره بعد یه مدت ، بعد واسه اینکه چشاش بسته باشه ، چِش بندی چیزی نمیزدن بهش ، پلکِ چشاشو میدوختن تا سه روز !!!!!! بعد از سه روز یه کمی این دوخت رو شل میکنن ک یه نوری چیزی ببینه و بعد از یه هفته دیگه اهلی میشه !!!!

نتیجه‌ی اخلاقی یک : آزادی بضی وختا انقد ارزش داره ک آدم اگه از دستش بده انقد خودزنی کنه تا بمیره.

نتیجه‌ی اخلاقی دو : خدایا میدونم ک خیییییلی صبوری ، خیییییلی در مقابل مظالمی ک بر آفریده‌هات میره تحمل میکنی ، خیییییلی خوب میدونم ک اگه ستار العیوب نباشی و اگه قرار باشه در مقابل ظلم بنده‌هات واکنش نشون بدی من رو باید از صفحه‌ی زمین محو کنی ، اما خدا ازت میخام ک در مقابل مظالمی ک بر این زبون بسته‌ها ، بر این بیگناها (اعم از حیوان و انسان) میره عفو نکنی و ب سزای عمل برسونی این سنگدلا رو.

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۵
شهریور
۹۴

  • وَ لَنْ تَرْضَىٰ عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لَا النَّصَارَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ ۗ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَىٰ ۗ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِی جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ۙ مَا لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لَا نَصِیرٍ
  •  یهودیان و مسیحیان هرگز از تو خوشنود نخواهند شد, مگر این که از آئین (تحریف شده و خواستهای نادرست) ایشان پیروی کنی .  بگو: تنها هدایت الهی هدایت است .  و اگر از خواستها و آرزوهای ایشان پیروی کنی, بعد از آن که علم و آگاهی یافته‌ای (و با دریافت وحی الهی, یقین و اطمینان به تو دست داده است), هیچ سرپرست و یاوری از جانب خدا برای تو نخواهد بود (و خدا تو را کمک و یاری نخواهد کرد) .
  •  [[«مِلَّة‌َ»: دین .  «هُدَی»: هدایت .  رهنمود .  «مَالَکَ مِنَ اللهِ»: از سوی خدا برای تو نیست .  «وَلِیٍّ»: یاور .  مددکار .  در اینجا هر چند مخاطب مفرد و شخص رسول است, ولی در اصل خطاب متوجّه امّت محمّدی در هر عصر و زمانی است . ]] 
  • 2:120
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 19 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۵
شهریور
۹۴

  • وَ قَالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصَارَىٰ عَلَىٰ شَیْءٍ وَ قَالَتِ النَّصَارَىٰ لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلَىٰ شَیْءٍ وَ هُمْ یَتْلُونَ الْکِتَابَ ۗ کَذَٰلِکَ قَالَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ ۚ فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِیمَا کَانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ
  • (جای شگفت است که آنان همان گونه که با اسلام دشمنی می‌ورزند, با یکدیگر نیز دشمنی دارند) و یهودیان می‌گویند: مسیحیان دارای حق و حقیقتی نبوده و بر چیزی بند نیستند, و مسیحیان نیز می‌گویند: یهودیان دارای حق و حقیقتی نبوده و بر چیزی بند نیستند .  در حالی که هر دو دسته کتاب می‌خوانند (و به گمان خود به کتابهای آسمانی خویش استدلال می‌جویند!) .  و افراد نادان (مشرکی که از تورات و انجیل بی‌خبرند) نیز سخنی همانند سخن آنان را می‌گویند .  پس خدا در روز قیامت میانشان درباره‌ی آنچه با یکدیگر اختلاف دارند, داوری خواهد کرد . 
  •  [[«یَتْلُونَ»: می‌خوانند .  «قَالَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ»: مراد بت‌پرستان و مشرکان عرب است .  .  «یَحْکُمُ»: قضاوت و داوری می‌کند . ]] 
  • سوره‌ی بقرة : 113.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 18 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۳
شهریور
۹۴

برنامه‌ی تدریس من در ترم آینده‌ی دانشگاه لرستان ب شرح ذیل ، تغییر کرد ؛ تبریک ب اون بزرگوارانی ک سعادت نداشتم در خدمتشون باشم و تسلیت ب عزیزانی ک بر اساس برنامه‌ی تغییر یافته ، مجبورن یک ترم ، منو و سختگیریهامو تحمل کنن !

ردیف

نام درس

روز و ساعت

جنسیت

کلاس

1

حقوق مدنی 6

چهارشنبه 9 الی 12

مشترک

223

2

متون حقوقی 1

چهارشنبه 13 الی 15

مشترک

223

3

آیین دادرسی مدنی (3)

چهارشنبه 15 الی 17

مشترک

223

5

آیین دادرسی مدنی(2)

چهارشنبه 17 الی 19

مشترک

223


*******

با استعانت از ذات مقدس حضرت باری تعالی و ضمن تبریک به دانشجویان محترم بابت نزدیک شدن به شروع سال تحصیلی جدید، برنامه‌ی تدریس نیمسال اول سال تحصیلی 95 – 94 را به شرح فوق اعلام می‌نمایم؛ در این زمینه چند نکته قابل ذکر است:

اولاً  این برنامه بر اساس اطلاعات فعلی است که در دسترس من قرار دارد؛‌ معنای این سخن این است که این برنامه قطعی نیست و امکان تغییر در برنامه‌ی ذیل نامحتمل به نظر نمی‌رسد.

ثانیاً ضمن تشکر از دانشجویان محترمی که از طریق وبلاگ، ابراز تمایل می‌نمایند تدریس درس خاصی به من واگذار شود در این زمینه دو نکته را لازم به توضیح می‌بینم:

نکته‌ی اول اینکه برنامه‌ریزی درسی از وظایف خاص مدیریت محترم گروه است که با توجه به ظرفیت‌ها، امکانات و درخواست دانشجویان، انجام می‌شود، این امر بدان معنا است که چنین اختیاری برای مدرسان، پیش‌بینی نشده است که پس از طراحی برنامه تقاضا نمایند کلاس خاصی برای ایشان ارائه گردد، لذا ضمن تشکر مجدد از نظر لطف دانشجویان، اجابت چنین درخواستی یا انجام چنین تقاضایی از مدیر گروه برای من ناممکن است.

نکته‌ی دوم اینکه همه‌ی اساتید محترم دانشگاه، نورچشم و عزیز هستند و تفاوتی نمی‌کند درسی خاص را با چه استادی بگذرانید؛ در هر حال، درس با هر استادی هم که ارائه شود زحمت اصلی به عهده‌ی دانشجو است؛ در ضمن اینکه درس خاصی با من ارائه نشده را به فال نیک بگیرید؛ حداقل برای یک ترم هم که شده از دست سخت‌گیری‌های من راحت هستید!

پانوشت (1): بدین وسیله به دانشجویان محترمی که بر خلاف میلشان مجبورند در ترم بعد، وجود مرا تحمل کنند و تلاش‌های احتمالی‌شان برای اینکه من در خدمتشان نباشم ممکن است (گفتم ممکن است؛ توجه داشته باشید) ره به جایی نبرد! این ضایعه‌ی دردناک را صمیمانه تسلیت عرض نموده، از خدا برای آنان صبر جمیل و اجر جزیل، مسئلت می‌نمایم و امیدوارم بتوانم در شادی‌هایشان جبران کنم!!!

پانوشت (2): نیز از طریق همین تریبون به دانشجویان محترمی که این سعادت نصیبشان شده که من ترم بعد در خدمتشان نباشم (و حداقل یه ترم هم که شده نفس راحتی بکشن!!!!) صمیمانه تبریک عرض نموده و آرزو دارم خداوند این نعمت را از آن‌ها سلب نکند!!

پانوشت (3): هر گونه تغییر احتمالی بعدی به محض قطعی شدن (و البته به محض دسترسی به شبکه‌ی جهانی اون‌تِرنت!) از همین طریق، اطلاع‌رسانی خواهد شد. 

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۳
شهریور
۹۴

  • وَدَّ کَثِیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إِیمَانِکُمْ کُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ ۖ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّىٰ یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
  • بسیاری از اهل کتاب, از روی رشک و حسدی که در وجودشان ریشه دوانده است, آرزو دارند اگر بشود شما را بعد از پذیرش ایمان بازگردانند (به جانب کفر و به حال سابقی که داشتید!) با این که حقّانیّت (اسلام و درستی راهی که برگزیده‌اید, از روی خود کتابهای آسمانیشان) برایشان کاملاً روشن گشته است .  پس گذشت نمائید و چشم‌پوشی کنید تا خدا فرمان دهد (که در برابرشان چه کار کنید) .  بی‌گمان خداوند بر هر چیزی توانا است .  
  • [[«وَدَّ»: دوست داشت .  آرزو کرد .  «کُفَّاراً»: حال ضمیر مفعولی (کُمْ) در (یَرُدُّونَکُم) یا مفعول دوم است .  «حَسَداً»: مفعولٌ‌له است .  «تَبَیَّنَ»: روشن گردید .  «أُعْفُوا»: عفو کنید و عقوبت نکنید .  «إصْفَحُوا»: ببخشید و سرزنش نکنید . ]] 
  • سوره‌ی بقرة : 109.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 17 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۱
شهریور
۹۴

  • وَ اتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّیَاطِینُ عَلَىٰ مُلْکِ سُلَیْمَانَ ۖ وَ مَا کَفَرَ سُلَیْمَانُ وَ لَٰکِنَّ الشَّیَاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ مَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَ مَارُوتَ ۚ وَ مَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّىٰ یَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَکْفُرْ ۖ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ ۚ وَ مَا هُمْ بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَ یَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ وَ لَا یَنْفَعُهُمْ ۚ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ ۚ وَ لَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ ۚ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ
  • و [یهودیان] از آنچه شیاطین در زمان پادشاهی سلیمان [از علم سحر بر مردم می خواندند] پیروی کردند .  و [سلیمان دست به سحر نیالود تا کافر شود, بنابراین] سلیمان کافر نشد, ولی شیاطین که به مردم سحر می آموختند, کافر شدند .  و [نیز یهودیان] از آنچه بر دو فرشته هاروت و ماروت در شهر بابل نازل شد [پیروی کردند], و حال آنکه آن دو فرشته به هیچ کس نمی آموختند مگر آنکه می گفتند: ما فقط مایه آزمایشیم [و علم سحر را برای مبارزه با ساحران و باطل کردن سحرشان به تو تعلیم می دهیم], پس [با به کار گرفتن آن در مواردی که ممنوع و حرام است] کافر مشو .  اما آنان از آن دو فرشته مطالبی [از سحر] می آموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایی می انداختند; در حالی که آنان به وسیله آن سحر جز به اذن خدا قدرت آسیب رساندن به کسی را نداشتند; و همواره چیزی را می آموختند که به آنان آسیب می رسانید و سودی نمی بخشید; و یقیناً [یهود] می دانستند که هر کس خریدار سحر باشد, در آخرت هیچ بهره ای ندارد .  و همانا بدچیزی است آنچه خود را به آن فروختند اگر معرفت می داشتند .
  • سوره‌ی بقرة : 106.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 16 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۰
شهریور
۹۴

  • وَ لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَیْکَ آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ ۖ وَ مَا یَکْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ
  •  بی‌گمان ما آیه‌های روشنی (به وسیله‌ی جبرئیل بر قلب تو القاء کردیم و) برای تو فرستادیم (که جویندگان راه حق, در برابر آنها سرتعظیم فرود می‌آورند) و جز بیرون روندگان (از دائره‌ی قانون فطرت و دشمنان حق و حقیقت) کسی بدانها کفر نمی‌ورزد .  
  • [[«آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ»: آیه‌های واضح و روشن .  «الْفَاسِقُونَ»: بیرون روندگان از ربقه شریعت(ربقه‌ی شریعت = رشته و رسنِ اطاعت از شریعت) .  کافران (نگا: آل‌عمران / 82 و 110, مائده / 47, توبه / 67, نور / 4 و 55, احقاف / 35, حشر / 19) . ]] 
  • سوره‌ی بقرة : 99.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 15 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۰۹
شهریور
۹۴

  • وَ لَمَّا جَاءَهُمْ کِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَ کَانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِینَ کَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ ۚ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْکَافِرِینَ
  • و هنگامی که از طرف خداوند کتابی (به نام قرآن توسّط پیغمبر اسلام) به آنان رسید که تصدیق‌کننده‌ی چیزهائی (همچون توحید و اصول دین و مقاصد آن) بود که با خود (از تورات) داشتند, و (از روی تورات) آن را شناختند و (به صدق محتوایش) پی بردند, ولی (به سبب حسادت و عناد) بدان کفر ورزیدند (زیرا, پیغمبری آن را آورده بود که از بنی‌اسرائیل نبود .  گرچه) قبلاً (هنگامی که با مشرکان به جنگ و یا نزاع لفظی برمی‌خاستند, می‌گفتند که خدا ایشان را با فرستادن آخرین پیامبری که کتابشان بدان نوید داده است, یاری خواهد داد و) امید فتح و پیروزی بر کافران را داشتند .  پس لعنت خداوند بر کافران (چون ایشان) باد .  
  • [[«کِتَابٌ»: مراد قرآن است .  «یَسْتَفْتِحُونَ»: طلب فتح و پیروزی می‌کردند .  «فَلَمَّا جَآءَهُم مَّا .  .  . »: مراد از (مَا) و ضمیر (هِ) در (کَفَرُوا بِهِ) محمّد است .  برخی مرجع آن دو را (کتاب) یعنی قرآن دانسته‌اند .  «عَرَفُوا»: شناختند .  آگاهی یافتند . ]]
  • سوره‌ی بقرة: 89.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 14 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۰۹
شهریور
۹۴

  • وَ لَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ وَ قَفَّیْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ ۖ وَ آتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَ أَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ ۗ أَفَکُلَّمَا جَاءَکُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَىٰ أَنْفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِیقًا کَذَّبْتُمْ وَ فَرِیقًا تَقْتُلُونَ 
  • (ای گروه یهودیان! به یاد بیاورید آن گاه را که) ما به موسی کتاب (تورات) دادیم و در پی وی پیغمبرانی فرستادیم, و (از جمله‌ی آنان) به عیسی پسر مریم معجزه‌ها و دلائل روشن بخشیدیم و او را به وسیله‌ی روح‌القدس (که جبرئیل است) تأیید نمودیم و نیرویش دادیم .  آیا (جز این است که) هر زمان پیغمبری (از اینان) برخلاف میل و آرزوی نفس شما چیزی را آورد, گردن افراختید (و خود را بزرگتر از آن دانستید که از او پیروی کنید, و به این هم بسنده نکردید) بلکه عدّه‌ای را تکذیب نمودید و دروغگو خواندید, و جمعی را کشتید .  
  • [[«قَفَّیْنَا»: پیاپی آوردیم .  به دنبال یکدیگر و پشت سر همدیگر آوردیم .  از ماده (قفو) است (نگا: مؤمنون / 44) .  «الْبَیِّنَاتِ»: معجزات روشن (نگا: آل‌عمران / 49) .  «أَیَّدْنَاهُ»: او را تقویت و تأیید کردیم .  از ماده (أیْد) به معنی قوّت و قدرت .  «لا تَهْوِی»: نمی‌خواست .  دوست نمی‌داشت .  «إسْتَکْبَرْتُمْ»: بزرگی فروختید .  خویشتن را بزرگتر از آن دیدید که حق را بپذیرید و در برابر آن کرنش کنید .  «فَرِیقاً»: دسته‌ای .  گروهی .  مفعول مقدّم برای افعال (کَذَّبْتُمْ) و (تَقْتُلُونَ) است . ]] 
  • سوره‌ی بقرة: 87.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 13 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۰۸
شهریور
۹۴

بازدیدکننده‌ی محترم (هومن) لطف کردن و در پیِ درخواست من ، کتاب‌های کتابخونه‌ی خودشون رو با همه‌ی ما ب اشتراک گذاشتن ؛ از ایشون بسیار ممنونم. بخصوص اینکه در مورد هر تصویر ، توضیحات مفیدی هم ارائه کردن ک می‌تونید در ذیل هر تصویر ، اون توضیحات رو ببینید. (توضیحاتِ مربوط به هر تصویر ، ذیلِ اون تصویر اومده)

آغاز مطلب

در صورت تمایل ، برای دیدن این تصویر در ابعاد بزرگتر ، اینجا را کلیک کنید.

این کتاب‌هایی هست که من بیشتر واسه زبان می‌خونم، علی‌الخصوص واسه اخذ مدرک آیلتس، کتاب‌های متون حقوقی هم علاوه بر اونا دارم، اما سعی می‌کنم واسه متون حقوقی بیشتر، متن آزاد از اینترنت بگیرم و خودم ترجمه کنم، اون کتاب oxford law هم دیکشنری انگلیسی به انگلیس متون تخصصی هست، کتاب خوبیه، اونایی هم که از 1 تا 9 شماره دارن مجموعه کتاب‌های آزمون‌های آیلتس هستن که بفهمیم تو آزمون چطور و از کجا سؤال میارن طراح‌های سؤالات، اون آخری‌هام 504 واژه و وُرد اِسکیل هستن واسه لغت اون وُرد اسکیل‌ها خوبن.

در صورت تمایل ، برای دیدن این تصویر در ابعاد بزرگتر ، اینجا را کلیک کنید.

این کتاب‌ها خودشون گویای همه چی هستن و نیازی به توصیف و تشریح ندارن، اینا کتاب‌هایی هستن که بخشی از زندگی من هستن، و من عاشقشونم.

در صورت تمایل ، برای دیدن این تصویر در ابعاد بزرگتر ، اینجا را کلیک کنید.

این مجموعه آرامش بخش منه، علی‌الخصوص سه جلد گامی به سوی عدالت اثر استاد بزرگوار علم حقوق ، با خوندن کتاب‌های این استاد بزرگوار آدم میره به یه حال و هوای دیگه.

در صورت تمایل ، برای دیدن این تصویر در ابعاد بزرگتر ، اینجا را کلیک کنید.

این پنج جلد اثر جاودان این استاد ارجمند (استاد محمد جعفر جعفری لنگرودی) و حاصل تلاش چندین ساله ایشونه و بسیار کاربردی و عالی، اون وسط هم دو جلد از مکاسب که مربوط به بحث بیع اثر شیخ انصاری دامت برکاته (هر چند که این لفظ رو برای مجتهد یا فقیهی که در قید حیات هست به کار می‌برن اما به نظر من این اشخاص هیچ وقت نمی‌میرن چرا که یادشون همیشه زنده‌ست) که البته متن مکاسب به همراهِ ترجمه و شرح برگرفته از دروسِ حوزویِ آیت الله پایانی (این مجموعه‌ای که من دو جلد ازش رو دارم)مجموعا 16 جلد هست و در آخر هم 14 جلد شرح لمعه اثر شهید ثانی و ترجمه دکتر شیروانی نیاز به توصیف نداره.

پایان مطلب

+  چند نفر دیگه از بازدیدکنندگان محترم هم منت گذاشتن و تصاویری از کتابخونه‌ی خودشون رو ارسال کردن که در موقع مناسب ، در وبلاگ قرار خواهم داد ، اگر بازدیدکننده‌ی محترمی دیگه‌ای هم هست که دوست داره تصویری از کتابخونه‌ی خودش رو با ما ب اشتراک بذاره ، من استقبال می‌کنم.

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۰۸
شهریور
۹۴

  • وَ قَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّامًا مَعْدُودَةً ۚ قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْدًا فَلَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ ۖ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ
  • می‌گویند: (هر چند هم گناهکار باشیم) آتش جز چند روز معدودی گریبانگیرمان نمی‌گردد! بگو: آیا از جانب خدا پیمان گرفته‌اید و (چون) خدا هرگز خلاف وعده‌اش عمل نمی‌نماید (اطمینان یافته‌اید)؟ یا این که چیزی به خدا نسبت می‌دهید که از آن بی‌خبرید (و دروغی بیش نیست)؟
  • [[«لَن تَمَسَّنَا»: هرگز به ما نمی‌رسد .  «أَیَّاماً مَّعْدُودَةً»: چند روز قابل شمار .  مدّت کمی . ]]
  • They have said, "Hell fire will never harm us except for just a few days . " (Muhammad), ask them, "Have you made such agreements with God Who never breaks any of His agreements or you just ascribe to Him that which you do not know
  • سوره‌ی بقرة : 80.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 12 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۰۷
شهریور
۹۴


+ یه استاد داشتیم توی دوره‌ی دبیرستان ، حرف جالبی فرمودن ؛ فرمودن این جمله‌ی (استعمال دخانیات ، اکیداً ممنوع) همه‌ی کلماتش عربی هست ، ولی اگه بذاریش جلوی عرب زبونا ، هیچ عرب زبونی معناش رو متوجه نمیشه ! ینی ما فارس‌زبونا ، کلماتِ عربی رو مالِ خودمون کردیم و ب شیوه‌ی خودمون از اونا استفاده می‌کنیم ؛ حالا این نکته رو همینطوری گفتم ؛ پیامِ اصلیِ این پست ، همینه ک (سیگار نکشید !)

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۰۶
شهریور
۹۴

یه کسی هست توی محله‌‌ای ک ما زندگی می‌کنیم ک اندکی روان‌پریش هست ، یا شایدم ما روان‌پریش هستیم ک همه رو با مقیاس خودمون اندازه می‌گیریم و ب هر کی مث ما نباشه خییییلی راحت میگیم روان‌پریش ، یا شایدم ما از نظر ایشون روان‌پریش هستیم ؛ ب هر حال .... حالا کارایی ک میکنه بماند ، اما بیشتر وختا توی یه پارک کوچیک ک نزدیک خونه‌ی ما هست ، گذرون میکنه ، تلاش مردم محل واسه اینکه نیروی انتظامی‌ای بهزیستی‌ای چیزی بیاد جَمِش کنه هم بنا ب دلائل مختلف ، ب جایی نرسیده ، زمستونا یه پتو مینداخت روی سرِ خودش و یه چوب دستی هم دستش بود ک احتیاجاتِ مختلفِ خودش رو باهاش برطرف میکرده لابد.

حالا اینا منظورِ نظر من نیس ، صرفن گفتم یه اطلاعات مقدماتی ب دست بیارین از پیش‌زمینه‌ی این موضوع. چیزی ک الان میخام بگم رو قبلن در موردش شنیده بودم ولی تا امروز خودم ندیدم ، باورم نشد ؛ واسه اینکه با مردم کمتر تعامل داشته باشه و شایدم کمتر مزاحمش بشن یا کمتر مزاحم مردم بشه ، یه کارتن کرده بود تویِ سرِ خودش و نشسته بود لبِ دیواره‌ی کنار رودخونه و پاهاشو از دیواره آویزون کرده بود پائین ، تصویرِ عجیبِ سوررئالیستی3 و مالیخولیایی‌ای بود ، تصویر مردی ک نشسته لب رود ، با یه کارتن توی سرش ! از اون تصویرا ک سالوادور دالی4 ، لابد میتونست یه نقاشیِ معرکه‌ی سوررئال دراره ازش ! با خودم فک کردم چقد کارِ ظریفی انجام داده ، کارتن کرده توی سر خودش تا از دستِ مردمِ این زمونه راحت بگیره و یاد این شعر مولانا افتادم که :

دی شیخ با چراغ همی گشت گِردِ شهر :: کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست1

حالا این بنده خدا لابد زیاد گشته و پیدا نکرده و ناامید شده و ترجیح داده دیگه توی همون تاریکیِ کارتونی ک تویِ سَرِ خودش میکنه زندگی کنه !!!! من ک یه جورایی حق میدم ب این بزرگوار. و فوری این بیت اومد توی ذهنم که : 

گفتند یافت می‌نشود گشته‌ایم ما :: گفت آنکه یافت می‌نشود آنم آرزوست2




1 و 2 - مولوی ؛ دیوان شمس ؛ غزلیات ؛ غزل شماره‌ی 441.

3 - "سور"(sur) در لغت به معنی "روی" و "رئال"(Real) به معنای "حقیقت" است. بنابراین سوررئالیسم به معنای "ورای واقعیت" یا "آن سوی واقعیت" است. سوررئالیسم مکتبی است "هنری و ادبی" که در فاصله جنگ‌های اول و دوم جهانی در "اروپا" شکل گرفت. زادگاه این مکتب کشور "فرانسه" بود. سوررئالیسم، در واقع عصیانی است در برابر تمدن غرب؛ چرا که اعضای این مکتب کسانی بودند که دوران نوجوانی آنها با جنگ جهانی اول مصادف شده بود. از نظر این افراد، تمدنی که عامل ایجاد جنگ و ویرانی است به هیچ وجه قابل اعتماد نبود. به همبن سبب، این نوجوانان با انقلابی فکری و هنری در قالب مکتب سوررئالیسم، اعتراض خود را به این تمدن و جهان صرفا "مادی" نشان دادند. مکتب سوررئالیسم توجه ویژه‌ای به قوای روحی انسان دارد. سوررئالیست‌ها می‌کوشیدند با کمک این نیروها، شرایط نابسامان زندگی خود را تغییر دهند. به عقیده آنها اگر نیروهای پنهان روح انسان آزاد گردد، دستیابی به یک زندگی بهتر چندان دور از انتظار نخواهد بود. آنها زندگی بر مبنای عقل را ناکار آمد می‌دانستند. سوررئالیست‌ها برای گریز از جهان واقعی به واقعیتی دیگر پناه بردند که در ورای واقعیت‌های ظاهری وجود داشت. این جنبش همه ارزش‌های انسانی را نفی نمی‌کرد، بلکه در پی یافتن ارزش‌های تازه‌ای بود که بتواند زندگی بهتری را به ارمغان آورد. آنها این واقعیت مطلق را در آزادسازی ذهن از همه قیود یافتند.

4 - سالوادور دالی خالق‌ نقاشی سورئالیسم‌ یکی از پیشگامان‌ هنر سورئالیسم‌ در دنیا است‌. نقاشیهای معروف‌سالوادور دالی نشان‌ دهنده‌ سبک‌ سورئالیسم‌ یافرا واقعی میباشد.

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۰۶
شهریور
۹۴

  • ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذَٰلِکَ فَهِیَ کَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً ۚ وَ إِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ ۚ وَ إِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ ۚ وَ إِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ ۗ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ
  • پس از آن, دلهای شما سخت شد, همچون سنگ یا سخت‌تر از سنگ .  و پاره‌ای از سنگها است که از آن نهرها می‌جوشد, و پاره‌ای از آنها است که می‌شکافد و آب از آن بیرون می‌آید, و پاره‌ای از آنها است که از ترس خدا فرو می‌ریزد .  و خدا از آنچه می‌کنید بی‌خبر نیست .  
  • [[«قَسَتْ»: سخت شد .  «الْحِجَارَةِ»: سنگ .  «أَشَدُ قَسْوَةً»: سفت‌تر و سخت‌تر .  واژه (أَشَدُّ) مرفوع است چون عطف بر (کَالْحِجَارَةِ) است که در محلّ رفع است; زیرا خبر (هِیَ) است .  (قَسْوَةً) منصوب است چون تمییز است .  «لَمَا» در هر سه مورد آیه, از لام تأکید و مای موصول فراهم آمده است و (مَا) مرفوع است چون خبر (إِنَّ) است .  «یَشَّقَّقُ»: از هم شکافته می‌شود .  از باب تفعّل است . ]]
  •  Thereafter, your hearts turned as hard as rocks or even harder for some rocks give way to the streams to flow .  Water comes out of some rocks when they are torn apart and others tumble down in awe before God .  God does not ignore what you do
  •   سوره‌ی بقرة : 74.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 11 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۰۶
شهریور
۹۴


از سرِ کُشته‌ی‌ خود می‌گذرد همچون باد :: چه توان کرد که عُمر است و شتابی دارد

این بیت حسسسس عجیبی داره واسه من ؛ اگر ما بودیم  و همین یک بیت از حافظ ب ما رسیده بود کافی بود ک ب خاطر همین یک بیت ، او رو جزوِ بزرگانِ ادبیاتِ این سرزمین بدونیم.

از نظر آوایی :

ببینید این شعر ، داره معشوقی رو تصویر می‌کنه ک عاشقِ خودش رو کُشته و حالا بی اعتنا و دامن‌کِشان از سرِ جنازه‌ی او می‌گذره ؛ مثل یک نسیم ؛ حالا مصرعِ دوم رو آهنگین در ذهن خودتون بخونید ، با وزن (فَعَلاتُن فَعَلاتُن فَعَلاتُن فَعَلُن) ، اصلن خودِ این وزن ، مث نسیم میمونه ، نسیمِ خنک ، ک آروم از کنارِ آدم میگذره و دل و جججونش رو صفا میده ، و جالبه این نسیم ، اینجا ، معشوقی هست ک عاشقِ خودش رو کُشته و داره از کنار او میگذره ، مفهوم ، چقد ظالمانه‌س و آوا چقد لطیف ، و همین تضاد ، چقد زیبا و دلنشینه.

از نظر مفهومی :

معنای اول :

این بیت میتونه در وصف خودِ عُمر باشه ، ارزشمندترین داراییِ ما ، ک آروم ، مث باد ، از کنار میگذره و ما رو هر لحظه ب مرگ و پایان فرصت‌ها نزدیک‌تر میکنه. ما در واقع ، کُشته‌ی عمر هستیم.

معنای دوم :

همون معنایی ک در قسمت آوایی گفتم ؛ معشوقی ک عاشق خودش رو کُشته و حالا بی اعتنا و دامن‌کِشان از کنار او رد میشه ؛ معشوق ، در واقع ، به منزله‌ی جان و به مثابهِ عُمرِ عاشق هست و همونقد واسش عزیزه ؛ مثل عمر ، با همون سرعت و لطافت در حالیکه ما رو هر لحظه ب مرگ نزدیک میکنه از کنار ما رد میشه و ما چاره‌ای بجز قبول این واقعیت نداریم.

****

شعر حافظ ، همه بیت الغزل معرفت است :: آفرین بر نَفَسِ دلکش و لطف سخنش

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۰۵
شهریور
۹۴

  • إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالنَّصَارَىٰ وَالصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ
  • کسانی که ایمان داشتند (پیش از این به پیغمبران, و آنان که به محمّد باور دارند) و یهودیان, و مسیحیان, و ستاره‌پرستان و فرشته‌پرستان, هر که به خدا و روز قیامت ایمان داشته و کردار نیک انجام داده باشد, چنین افرادی پاداششان در پیشگاه خدا محفوظ بوده و ترسی بر آنان نیست و غم و اندوهی بدیشان دست نخواهد داد .  
  • [[«الَّذِینَ هَادُوا»: کسانی که یهودی شده‌اند .  مراد یهودیان و پیروان موسی است .  «النَّصَارَی»: مسیحیان .  «الصَّابِئِینَ»: ستاره‌پرستان .  خورشیدپرستان .  آنان که از هر دین و آئینی قسمتی را برگرفته‌اند .  این آیه بیانگر رستگاری همه این گروهها نیست .  بلکه می‌رساند که ایمان در انحصار نژاد و گروه خاصّی نمی‌باشد .  هر که دین اسلام را بپذیرد و اوامر و نواهی آن را مراعات دارد, اهل نجات است (نگا: نساء / 150 و 151, أنفال / 38, بیّنه / 6) . ]]
  • However, those who have become believers (the Muslims), and the Jews, the Christians and the Sabaeans who believe in God and the Day of Judgment and strive righteously will receive their reward from the Lord and will have nothing to fear nor will they be grieved 
  • سوره‌ی بقره :62.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 10 از قرآن ، به خط عثمان طه است. 
  • نکته‌ی تفسیری (از تفسیر نمونه ؛ ذیل همین آیه) : 

آیا پیروان همه‌ی ادیان اهل نجات هستند ؟ 

ﺑﻌﻀﻰ ﺍﺯ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺟﻮﻳﺎﻥ ﺁﻳﻪ ﻓﻮﻕ ﺭﺍ ﺩﺳﺘﺎﻭﻳﺰﻯ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻓﻜﺎﺭ ﻧﺎﺩﺭﺳﺘﻰ ﺍﺯ ﻗﺒﻴﻞ ﺻﻠﺢ ﻛﻞ ﻭ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﭘﻴﺮﻭﺍﻥ ﻫﺮ ﻣﺬﻫﺒﻰ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﻣﺬﻫﺐ ﺧﻮﺩ ﻋﻤﻞ ﻛﻨﻨﺪ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﺑﻨﺎ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻟﺎﺯم ﻧﻴﺴﺖ ﻳﻬﻮﺩ ﻭ ﻧﺼﺎﺭﻯ ﻭ ﭘﻴﺮﻭﺍﻥ ﺍﺩﻳﺎﻥ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺳﻠﺎم ﺭﺍ ﭘﺬﻳﺮﺍ ﺷﻮﻧﺪ، ﻫﻤﻴﻦ ﻗﺪﺭ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺁﺧﺮﺕ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺢ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﻫﻨﺪ ﻛﺎﻓﻰ ﺍﺳﺖ.

ﭘﺎﺳﺦ: ﺑﻪ ﺧﻮﺑﻰ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻴﻢ ﻛﻪ ﺁﻳﺎﺕ ﻗﺮﺁﻥ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ، ﻗﺮﺁﻥ ﺩﺭ ﺁﻳﻪ 85 ﺳﻮﺭﻩ ﺁﻝ ﻋﻤﺮﺍﻥ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ: ﻭَ ﻣَﻦْ ﻳَﺒْﺘَﻎِ ﻏَﻴْﺮَ ﺍﻟْﺈِﺳْﻠﺎمِ ﺩِﻳﻨﺎً ﻓَﻠَﻦْ ﻳُﻘْﺒَﻞَ ﻣِﻨْﻪُ:" ﻫﺮ ﻛﺲ ﺩﻳﻨﻰ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺍﺳﻠﺎم ﺑﺮﺍﻯ ﺧﻮﺩ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻛﻨﺪ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ".

ﺑﻌﻠﺎﻭﻩ ﺁﻳﺎﺕ ﻗﺮﺁﻥ ﭘﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺩﻋﻮﺕ ﻳﻬﻮﺩ ﻭ ﻧﺼﺎﺭﻯ ﻭ ﭘﻴﺮﻭﺍﻥ ﺳﺎﻳﺮ ﺍﺩﻳﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﺍﻳﻦ ﺁﺋﻴﻦ ﺟﺪﻳﺪ ﺍﮔﺮ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻓﻮﻕ ﺻﺤﻴﺢ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎ ﺑﺨﺶ ﻋﻈﻴﻤﻰ ﺍﺯ ﺁﻳﺎﺕ ﻗﺮﺁﻥ ﺗﻀﺎﺩ ﺻﺮﻳﺢ ﺩﺍﺭﺩ، ﺑﻨﺎ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﻌﻨﻰ ﻭﺍﻗﻌﻰ ﺁﻳﻪ ﺭﻓﺖ.

ﺩﺭ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺩﻭ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺭﻭﺷﻨﺘﺮ ﻭ ﻣﻨﺎﺳﺒﺘﺮ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻰ ﺭﺳﺪ.

1- ﺍﮔﺮ ﻳﻬﻮﺩ ﻭ ﻧﺼﺎﺭﻯ ﻭ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻣﺤﺘﻮﺍﻯ ﻛﺘﺐ ﺧﻮﺩ ﻋﻤﻞ ﻛﻨﻨﺪ ﻣﺴﻠﻤﺎ ﺑﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﺳﻠﺎم ﺹ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﻧﺪ ﭼﺮﺍ ﻛﻪ ﺑﺸﺎﺭﺕ ﻇﻬﻮﺭ ﺍﻭ ﺑﺎ ﺫﻛﺮ ﺻﻔﺎﺕ ﻭ ﻋﻠﺎﺋﻢ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺐ ﺁﺳﻤﺎﻧﻰ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ.

ﻣﺜﻠﺎ ﻗﺮﺁﻥ ﺩﺭ ﺁﻳﻪ 68 ﺳﻮﺭﻩ ﻣﺎﺋﺪﻩ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ: ﻗُﻞْ ﻳﺎ ﺃَﻫْﻞَ ﺍﻟْﻜِﺘﺎﺏِ ﻟَﺴْﺘُﻢْ ﻋَﻠﻰ ﺷَﻰْ ءٍ ﺣَﺘَّﻰ ﺗُﻘِﻴﻤُﻮﺍ ﺍﻟﺘَّﻮْﺭﺍﺓَ ﻭَ ﺍﻟْﺈِﻧْﺠِﻴﻞَ ﻭَ ﻣﺎ ﺃُﻧْﺰِﻝَ ﺇِﻟَﻴْﻜُﻢْ ﻣِﻦْ ﺭَﺑِّﻜُﻢْ:

" ﺍﻯ ﺍﻫﻞ ﻛﺘﺎﺏ ﺷﻤﺎ ﺍﺭﺯﺷﻰ ﻧﺨﻮﺍﻫﻴﺪ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﮕﺮ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺗﻮﺭﺍﺕ ﻭ ﺍﻧﺠﻴﻞ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﻮﻯ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﺑﺮ ﭘﺎ ﺩﺍﺭﻳﺪ" (ﻭ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺑﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﺳﻠﺎم ﺹ ﻛﻪ ﺑﺸﺎﺭﺕ ﻇﻬﻮﺭﺵ ﺩﺭ ﻛﺘﺐ ﺷﻤﺎ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﻴﺎﻭﺭﻳﺪ).

2- ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻧﺎﻇﺮ ﺑﻪ ﺳﺆﺍﻟﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺑﺴﻴﺎﺭﻯ ﺍﺯ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺁﻏﺎﺯ ﺍﺳﻠﺎم ﻣﻄﺮﺡ ﺑﻮﺩﻩ، ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﻓﻜﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺭﺍﻩ ﺣﻖ ﻭ ﻧﺠﺎﺕ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﺳﻠﺎم ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﺗﻜﻠﻴﻒ ﻧﻴﺎﻛﺎﻥ ﻭ ﭘﺪﺭﺍﻥ ﻣﺎ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ؟، ﺁﻳﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻋﺪم ﺩﺭﻙ ﺯﻣﺎﻥ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﺳﻠﺎم ﻭ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﺪ؟

ﺩﺭ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺁﻳﻪ ﻓﻮﻕ ﻧﺎﺯﻝ ﮔﺮﺩﻳﺪ ﻭ ﺍﻋﻠﺎم ﺩﺍﺷﺖ ﻫﺮ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻋﺼﺮ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺑﺮ ﺣﻖ ﻭ ﻛﺘﺎﺏ ﺁﺳﻤﺎﻧﻰ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻮﻳﺶ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺢ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﻫﻞ ﻧﺠﺎﺕ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺟﺎﻯ ﻫﻴﭽﮕﻮﻧﻪ ﻧﮕﺮﺍﻧﻰ ﻧﻴﺴﺖ.

ﺑﻨﺎ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﻳﻬﻮﺩﻳﺎﻥ ﻣﺆﻣﻦ ﻭ ﺻﺎﻟﺢ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻇﻬﻮﺭ ﻣﺴﻴﺢ، ﺍﻫﻞ ﻧﺠﺎﺗﻨﺪ، ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﻣﺴﻴﺤﻴﺎﻥ ﻣﺆﻣﻦ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻇﻬﻮﺭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﺳﻠﺎم.

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۰۴
شهریور
۹۴

  • وَ إِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَىٰ لَنْ نَصْبِرَ عَلَىٰ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَ قِثَّائِهَا وَ فُومِهَا وَ عَدَسِهَا وَ بَصَلِهَا ۖ قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنَىٰ بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ ۚ اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَکُمْ مَا سَأَلْتُمْ ۗ وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ وَ بَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ۗ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُوا یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ ۗ ذَٰلِکَ بِمَا عَصَوْا وَ کَانُوا یَعْتَدُونَ
  • و (به یاد آورید) آن گاه را که گفتید: ای موسی! ما بر یک خوراک (ترنجبین و بلدرچین) شکیبائی نداریم .  از خدای خود بخواه که برای ما آنچه را زمین از سبزی و خیار و گندم و سیر و عدس و پیاز می‌رویاند, بیرون آورد .  موسی گفت: آیا برآنید که چیز پست‌تر را جانشین چیز بهتر سازید؟ پس (از سرزمین سیناء) به شهری (از شهرها) فرود آیید که در آنجا آنچه را خواسته‌اید خواهید یافت, و (به سبب این غرور و سرمستی و سرکشی) گرفتار خواری و تنگدستی شدند و در خور خشم خدا گردیدند .  این هم بدان علّت بود که به آیات خدا بی‌باور شدند و پیغمبران را بدون سبب و تنها به انگیزه‌ی مخالفت با حق می‌کشتند .  این (تکفیر آیات و کشتن پیامبران, بر اثر تکرار گناهان و غرق شدن در معاصی بود که بدیشان جرأت داده بود که) سرکشی کنند و به تجاوز و تعدّی دست یازند .  
  • [[«أُدْعُ»: فراخوان .  «بَقْلِ»: سبزیجات .  از قبیل: نعناع و کرفس و تره .  «قِثَّآء»: خیار .  خیار چنبر .  «فُوم»: سیر .  «بَصَل»: پیاز .  «أَدْنَی»: ناچیز .  «خَیْرٌ»: خوب .  «مِصْراً»: شهری .  «الْمَسْکَنَةُ»: خواری و بیچارگی .  «بَآءُوا»: برگشتند .  «بَآءُوا بِغَضَبٍ مِّنَ اللهِ»: خشم خدا را با خود آوردند .  مورد خشم خدا قرار گرفتند .  «عَصَوْا»: سرپیچی کردند . ]]
  • When you demanded Moses to provide you with a variety of food, saying, "We no longer have patience with only one kind of food, ask your Lord to grow green herbs, cucumbers, corn, lentils, and onions for us," Moses replied, "Would you change what is good for what is worse? Go to any town and you will get what you want . " Despised and afflicted with destitution, they brought the wrath of God back upon themselves, for they denied the evidence (of the existence of God) and murdered His Prophets without reason; they were disobedient transgressors 
  • سوره‌ی بقره : 61.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 9 از قرآن ، به خط عثمان طه است. 
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۰۴
شهریور
۹۴

  • وَ إِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَکُمْ بِاتِّخَاذِکُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ ذَٰلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ عِنْدَ بَارِئِکُمْ فَتَابَ عَلَیْکُمْ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ
  • و زمانی را که موسی به قوم خود گفت: «ای قوم من! شما با انتخاب گوساله (برای پرستش) به خود ستم کردید! پس توبه کنید؛ و به سوی خالق خود باز گردید! و خود را [=یکدیگر را] به قتل برسانید! این کار، برای شما در پیشگاه پروردگارتان بهتر است.» سپس خداوند توبه شما را پذیرفت؛ زیرا که او توبه‌پذیر و رحیم است.
  • Moses said to his people, "My people, you have done wrong to yourselves by worshipping the calf .  Seek pardon from your Lord and slay yourselves . " He told them that it would be best for them in the sight of their Lord, Who would forgive them, for He is All-forgiving and All-merciful
  • سوره‌ی بقره : 54.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 8 از قرآن ، به خط عثمان طه است. 
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۰۳
شهریور
۹۴

این مطلب نخستین بار در یکشنبه شانزدهم شهریور ۱۳۹۳ ساعت 9:42 شماره پست: 543 از طریق وبلاگ قبلی من در بلاگفا منتشر شده بود.

شعر از ابو سعید ابوالخیر است ؛(رباعی ش 472)

این مصراع آخر در عین سادگی بیش از حد ، شاهکاری است از تناسب و زیبایی ؛

میلاد امام (علیه‌السلام) رو به شما تبریک می‌گم.

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۰۲
شهریور
۹۴

  • وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَاةِ ۚ وَ إِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ
  • و از شکیبائی (و واداشتن نفس بر آنچه دوست ندارد, از جمله روزه) و نماز (که دل را پاکیزه و انسان را از گناهان و پلیدیها به دور می‌دارد) یاری جوئید, و نماز سخت دشوار و گران است مگر برای فروتنان (دوستدار طاعت و عبادت) .  
  • [[«اسْتَعِینُوا»: یاری بجوئید .  مدد بطلبید .  «إنَّهَا»: این که آن .  مرجع ضمیر (هَا) واژه (الْصَّلاةِ) است .  «کَبِیرَةٌ»: سخت .  سنگین . ]]
  • سوره‌ی بقرة : 45.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 7 از قرآن ، به خط عثمان طه است. 
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۰۲
شهریور
۹۴

با استعانت از ذات مقدس حضرت باری تعالی و ضمن تبریک به دانشجویان محترم بابت نزدیک شدن به شروع سال تحصیلی جدید، برنامه‌ی تدریس نیمسال اول سال تحصیلی 95 – 94 را به شرح ذیل اعلام می‌نمایم؛ در این زمینه چند نکته قابل ذکر است:

اولاً  این برنامه بر اساس اطلاعات فعلی است که در دسترس من قرار دارد؛‌ معنای این سخن این است که این برنامه قطعی نیست و امکان تغییر در برنامه‌ی ذیل نامحتمل به نظر نمی‌رسد.

ثانیاً ضمن تشکر از دانشجویان محترمی که از طریق وبلاگ، ابراز تمایل می‌نمایند تدریس درس خاصی به من واگذار شود در این زمینه دو نکته را لازم به توضیح می‌بینم:

نکته‌ی اول اینکه برنامه‌ریزی درسی از وظایف خاص مدیریت محترم گروه است که با توجه به ظرفیت‌ها، امکانات و درخواست دانشجویان، انجام می‌شود، این امر بدان معنا است که چنین اختیاری برای مدرسان، پیش‌بینی نشده است که پس از طراحی برنامه تقاضا نمایند کلاس خاصی برای ایشان ارائه گردد، لذا ضمن تشکر مجدد از نظر لطف دانشجویان، اجابت چنین درخواستی یا انجام چنین تقاضایی از مدیر گروه برای من ناممکن است.

نکته‌ی دوم اینکه همه‌ی اساتید محترم دانشگاه، نورچشم و عزیز هستند و تفاوتی نمی‌کند درسی خاص را با چه استادی بگذرانید؛ در هر حال، درس با هر استادی هم که ارائه شود زحمت اصلی به عهده‌ی دانشجو است؛ در ضمن اینکه درس خاصی با من ارائه نشده را به فال نیک بگیرید؛ حداقل برای یک ترم هم که شده از دست سخت‌گیری‌های من راحت هستید!

پانوشت (1): بدین وسیله به دانشجویان محترمی که بر خلاف میلشان مجبورند در ترم بعد، وجود مرا تحمل کنند و تلاش‌های احتمالی‌شان برای اینکه من در خدمتشان نباشم ممکن است (گفتم ممکن است؛ توجه داشته باشید) ره به جایی نبرد! این ضایعه‌ی دردناک را صمیمانه تسلیت عرض نموده، از خدا برای آنان صبر جمیل و اجر جزیل، مسئلت می‌نمایم و امیدوارم بتوانم در شادی‌هایشان جبران کنم!!!

پانوشت (2): نیز از طریق همین تریبون به دانشجویان محترمی که این سعادت نصیبشان شده که من ترم بعد در خدمتشان نباشم (و حداقل یه ترم هم که شده نفس راحتی بکشن!!!!) صمیمانه تبریک عرض نموده و آرزو دارم خداوند این نعمت را از آن‌ها سلب نکند!!

پانوشت (3): هر گونه تغییر احتمالی بعدی به محض قطعی شدن (و البته به محض دسترسی به شبکه‌ی جهانی اون‌تِرنت!) از همین طریق، اطلاع‌رسانی خواهد شد. 


ردیف

نام درس

روز و ساعت

جنسیت

کلاس

1

آیین دادرسی مدنی 2

شنبه 8 تا 10

خواهران

303

2

حقوق تجارت 4

شنبه 10 تا 12

برادران

313

3

حقوق مدنی 3

شنبه 13 تا 16

برادران

303

4

حقوق مدنی 1

شنبه 16 تا 17

برادران

303

5

ادله‌ی اثبات دعوا

شنبه 17 تا 19

برادران

303

 

موارد خاص :

اول : از اینکه این ترم کار تحقیقی با من ارائه نشده بسسسسیار بسسسسیار خوشحال و مشعوفم و خدا رو از صمیم قلب بخاطر این نعمت ، شاکر هستم ؛ هر کار تحقیقیِ یک واحدی به اندازه‌ی ده واحد درس ، هر ترم از من وخت و انرژی می‌گرفت. خدا خیر بده مدیر محترمِ گروه رو. از این فرصت استثنائی استفاده کنید و بزرگوارانی ک این چند ترم کار تحقیقی‌های ارائه شده با من رو نگرفتید برید بگیرید.

دوم : از اینکه این ترم با یه قسمت از یک ورودیِ خاص ، درسی ندارم ، خدا رو شاکر و سپاس‌گزار هستم ؛ نه من اونا و رفتارشون رو درک میکردم و نه اونا خوششون میومد از من ؛ نمیگم مقصر کی بود یا کی هست ؛ ولی مطمئناً این شادی و احساس رضایت ، متقابل و دو طرفه هست ! 

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۰۲
شهریور
۹۴


از برخی از خانومایی ک با لباسای نامناسب و آرایش‌های شوکه کننده دست در دست شوهرانشون !!!! در کوچه و خیابون ظاهر میشن شنیده شده ک میگن شوهر ما از ما انتظار داره ک ما شیک بگردیم ! چیِ ما از زَنای دیگه کمتره ؟ اگر اینطوری نگردیم شوهر ما رو از دستمون درمیارن و چشم شوهرمون دچار هرز گردی میشه ؛ ما اینجوری می‌کنیم ک شوهرمون رو نگه داریم.

 از برخی از دختران هم شنیده شده ک میگن علت اینطوری گشتنِ ما اینه ک الان پسرا دنبال همچین دخترایی هستن ؛ ما اینطوری میگردیم ک احتمال پیدا کردنِ شوهر واسمون بیشتر بشه !!!!

شِرْک نوشت : علمای علم کلام توضیح دادن ک شرک ب خدا دو نوع داره ، شرک خفی و شرک جلی ؛ شرک جلی اینه ک کسی آشکارا معتقد باشه خدا شریک داره و اون شریک رو در کنار خدا بپرسته ؛ شرک خفی اما این هست ک اون شخص ، ب زبون میگه خدا یکی هست اما در عمل طوری رفتار میکنه ک نشون دهنده‌ی این هست ک خدا همه کاره نیس و سررشته‌ی امور به دست افرادی غیر از خداس ؛ حالا ربط این بحث ، به مطلب من این هست که اگه فک کنیم ک اون زنان و این دختران ، واقعن ب این توجیهی ک میکنن معتقد هستن آیا خانوم یا دختری که بخاطر جلب رضایت یک انسان ، ولو شوهرش ، در عَلَن ، احکام خدا رو زیر پا میگذاره ، ب اونا تجاوز میکنه و در واقع نظر یک مرد رو ارجح میدونه بر نظر خدا ، آیا همچین زن و همچین دختری گرفتار شرک خفی نیس ؟ ینی تو اگه حجابت رو رعایت کنی خدا نمیتونه نگهداره شوهرت رو واست ؟ ینی خدا نمیتونه یه شوهر صالح نصیبت کنه ؟

عنکبوت نوشت : (مثل الذین اتخذوا من دون الله اولیاء کَمَثل العنکبوت اتخذت بیتاً و انّ اَوهَنَ البیوت لبیت العنکبوت لو کانوا یعلمون).[عنکبوت - 41]

قرآن در این آیه، مشرکان را به عنکبوت تشبیه کرده که از لعاب دهانِ عنکبوت ، سست‌ترین خانه را می‌سازند و آن را تکیه‌گاه خویش قرار می‌دهند، در صورتی که یک باد کافی است تا آن خانه را ویران کند. مشرکان نیز در عقاید دینی به سست‌ترین منطق و خرافی‌ترین اعتقاد روی می آورند.

مورچه نوشت : پیامبر اکرم (ص) می فرماید: « الشِّرْکُ فِی أُمَّتِی أَخْفَى مِنْ دَبِیبِ النَّمْلَةِ السَّوْدَاءِ فِی اللَّیْلَةِ الظَّلْمَاءِ » عوالی( غوالی) اللئالی العزیزیة‌ ؛ ج 2 ؛ ص 74.

« نیت شرک در میان امت من از راه رفتن مورچه سیاه بر روی سنگی صاف در شبی ظلمانی مخفی‌تر است».

شوهر نوشت : شوهری ک میخاد از طریق بی غیرتی (= نشون دادنِ زیبائی‌های زنش به بقیه) بمونه با آدم ، شوهری ک میخاد بخاطر بی غیرتی جذبِ آدم بشه ، همون هر چه سریع‌تر گورش رو گم کنه بلاتردید بهتر هست ؛ نه عایا ؟

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۰۱
شهریور
۹۴

  • وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً ۖ قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَ یَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ ۖ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ
  • زمانی (را یادآوری کن) که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی بیافرینم (تا به آبادانی زمین بپردازد و آن زیبانگاری و نوآوری را که برای زمین معیّن داشته‌ام به اتمام رساند و آن انسان است .  فرشتگان دریافتند که انسان بنا به انگیزه‌های سرشتی زمینی‌اش فساد و تباهی برپا می‌دارد .  پس برای دانستن نه اعتراض کردن از خدا پرسیدند که حکمت برتری دادن انسان بر ایشان برای امر جانشینی چیست و) گفتند: آیا در زمین کسی را به وجود می‌آوری که فساد می‌کند و تباهی راه می‌اندازد و خونها خواهد ریخت, و حال آن که ما (پیوسته) به حمد و ستایش و طاعت و عبادت تو مشغولیم؟ گفت: من حقائقی را می‌دانم که شما نمی‌دانید .  
  • [[«إِذْ»: آن گاه را که .  زمانی را که .  مفعولٌ‌به فعل محذوفی مانند (اُذْکُرْ) است .  «جَاعِلٌ»: سازنده .  پدیدآورنده .  «خَلِیفَةً»: جانشین .  برخی واژه خلیفه را جانشین خدا معنی کرده‌اند, که چندان چنگی به دل نمی‌زند, و برخی آن را جانشین یکدیگر مردمان گرفته‌اند که سخنی مقبول و پسندیده است .  «یَسْفِکُ»: خونریزی می‌کند .  «الدِّمَآءَ»: جمع دَم, خونها .  «نُسَبِّحُ»: تسبیح می‌گوئیم .  به پاکی می‌ستائیم .  «نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ»: ستایشگرانه به تنزیه و پاکی تو می‌پردازیم .  حرف باء در اینجا معنی حال را می‌رساند (نگا: مائده / 61) .  «نُقَدِّسُ»: به پاکی می‌ستائیم . ]]
  • سوره‌ی بقره : 30.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 6 از قرآن ، به خط عثمان طه است. 
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۳۱
مرداد
۹۴

+ با تشکر از بازدیدکننده‌ی محترم (سماء) بابت ارسال تصویر اول

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۳۱
مرداد
۹۴

این مطلب نخستین بار در سه شنبه بیست و نهم اسفند ۱۳۹۱ ساعت 3:08 از طریق وبلاگ قبلی من در بلاگفا منتشر شده بود. اگر تمایل به دیدن کامنت‌ها و پاسخ‌هایی دارید که بازدیدکنندگان وبلاگ و من ، ذیل این مطلب در بلاگفا نوشته بودیم اینجا را ببینید.

بهار از نظر شما مرادف با چه مفاهیمی است؟

بهار و حال و هوای ویژه‌ی آن چه حسی را در شما برمی‌انگیزد؟

از نظر من بهار یادآور سال‌های کودکیم در روستا است. راستش را بخواهید از آن سال‌ها به بعد هیچ‌وقت بهار را به‌تمامی و با تمام دلم حس نکرده‌ام. یا به این دلیل است که از آن موقع به بعد هیچ‌گاه بی‌واسطه با طبیعت در ارتباط نبوده‌ام یا به این دلیل است که با بالا رفتن سنّ، متأسفانه حال و هوای کودکی هم دست از سر آدم برمی‌دارد.

به‌هرحال از این خوشحالم که بهار همچنان دست‌نخورده با من باقی مانده است، خوشحالم از اینکه بهار همچنان همان حس پاکی و لطافت و شور و سرزندگی‌ای را در من برمی‌انگیزد که وقتی کودک بودم در من برمی‌انگیخت.

در بسیاری موارد دیگر افسوس می‌خورم که حسم با آن حسی که در زمان کودکی داشتم فرق کرده و به‌اصطلاح، منطقی‌تر شده است!

اما خوشبختانه بهار همان است. بوی علف تازه، آفتاب درخشان، هوای تمیز که تا منتهای افق را دست و دل‌بازانه به تو نشان می‌دهد، فارغ‌البال روی علف‌ها دراز کشیدن و تن به نوازش آن‌ها سپردن. بهار که نزدیک می‌شد - وقتی در روستا نبودیم – لحظه‌شماری می‌کردم برای بازگشت. تو گویی به جایی می‌روم که با آنجا معنا می‌شدم

هرکسی کو دور مانْد از اصل خویش :: بازجوید روزگار وصل خویش

پس از آن هیچ‌وقت خاطره یا حسی پایا و تأثیرگذار نداشته‌ام که این حس را از ذهنم محو کند.

مرحوم فریدون مشیری چه زیبا در قالب کلمات همین حسّ مرا منتقل می‌کند، این شعر تمام آن چیزی است که من می‌خواهم بگویم – آن را با تلخیص، نقل کرده‌ام-:

بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک :: شاخه‌های شسته، باران‌خورده، پاک

آسمانِ آبی و ابر سپید :: برگ‌های سبز بید

عطر نرگس، رقص باد :: نغمه‌ی شوق پرستوهای شاد

نرم‌نرمک می‌رسد اینک بهار :: خوش به‌حالِ روزگار

خوش به‌حالِ چشمه‌ها و دشت‌ها :: خوش به‌حالِ دانه‌ها و سبزه‌ها

خوش به‌حالِ غنچه‌های نیمه‌باز :: خوش به‌حالِ آفتاب ........

جناب حافظ هم در این بیت همین مفهوم را به زیبایی به بند کشیده است:

نوبهاراست، در آن کوش که خوشدل باشی :: که بسی گُل بدمد باز و تو در گِل باشی!

با این همه صورتگری که خدای توانا در طبیعت کرده است حیف نیست که در مسافرت‌ها آدم خود را به دیدن بناهایی دل‌خوش کند که از عمر برخی حتی صد سال هم نمی‌گذرد؟ بازدید از بنای قبور باباطاهر، بوعلی و حافظ از همین قبیل است.

برخی که به بازدید از قبر حافظ رفته و به خیال خود، او را شرمنده می‌کنند بعید است بجز بیت

ألا یا ایها الساقی، أدر کأساً و ناولها :: که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها

حتی یک بیت دیگر از حافظ بلد باشند؛ و البته از همین یک بیت هم معنای یک مصرعش را به احتمال قریب به یقین بلد نیستند! خود حافظ توصیه کرده نوبهار به دامان طبیعت بروید، ما می‌گوییم خیر، تو بی‌خود می‌گویی، ما سر قبر تو می‌آییم، طبیعت رو بی‌خیال.

و وقتی هم که به دامان طبیعت می‌رویم چنان گندی به آن می‌زنیم که بعضی – مثل خود من – عطای رفتن به نقاط توریستی را به لقایش می‌بخشند و آرزو می‌کنند کاش جایی بود که قبلاً کسی به آنجا نرفته بود.

ببخشید درد دل زیاد است.

وقت نوشتن از خوشی‌هاست. از چیزهایی نگوییم که تلخ‌کاممان کند.

راستی این خرافه که وقت تحویل سال هر کاری بکنید تا پایان سال به همان کار مشغول خواهید بود امسال به طرز باورنکردنی‌ای در مورد من مصداق داشت. وقت تحویل سال 91 در قطار بودم و قسمت عمده‌ی این سال هر هفته پنج روز در مسافرت بودم!

بر همین سیاق برحسب اینکه جزو کدام دسته باشید – مشتاقان علم یا سینه‌چاکان ثروت- توصیه می‌شود وقت سال‌تحویل یا درس بخوانید یا پول بشمارید! البته اگر پولی برای شمردن داشته باشید!

سال 91 برای من پر بود از اتفاقات باورنکردنی.

خدا را از صمیم قلب شکر می‌گویم.

قبولی در آزمون قضاوت، اتمام سربازی و درست در همان روز، ثبت نام در دوره‌ی دکتری، مهم‌تر از همه قبولی در آزمون دکتری، گرفتن پروانه‌ی وکالت، اشتغال تمام‌وقت به کاری که عاشق آن هستم (تدریس)......

اگر کسی روز 29 اسفند سال 90 همین پاراگراف فوق را جلوی رویم می‌گذاشت و می‌گفت این لیست کارهایی است که قرار است در سال نود و یک انجام دهی، تنها کاری که می‌کردم کتک زدن او بود! از این جهت که مرا دست‌انداخته است.

امیدوارم سال 92 هم همین‌طور برای شما باورنکردنی باشد.

با توجه به معنی، این دعا را با هم بخوانیم، دعایی که سال 91 تمام و کمال در مورد من اجابت شد.

یا مقلّب القلوب و الأبصار

یا مدبّر الیل و النّهار

یا محوّل الحول و الأحوال

حوّل حالنا الی أحسن الحال

به تاریخ و ساعت نگارش این مطلب هم نگاهی بیندازید!

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۳۱
مرداد
۹۴

  •  إِنَّ اللَّهَ لَا یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا ۚ فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ ۖ وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَٰذَا مَثَلًا ۘ یُضِلُّ بِهِ کَثِیرًا وَ یَهْدِی بِهِ کَثِیرًا ۚ وَ مَا یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِینَ
  • خداوند شرم ندارد از این که مثال بزند به (کوچکترین موجودات), پشّه‌ای یا کمتر از آن .  کسانی که اهل ایمانند می‌دانند (هدف از این تمثیل چیست و) این صحیح و درست است و از جانب خدایشان می‌باشد .  و امّا کسانی که راه کفر و انکار را برگزیده‌اند, می‌گویند: خواست خدا از این مثل چیست؟ (باید بدانند) خدا با بیان این نوع مثل, بسیاری را سرگردان و ویلان می‌سازد, و بسی را (به سوی حق) راهنمائی می‌نماید .  و امّا خدا جز کجروان و منحرفان را با آن گمراه و حیران نمی‌گرداند .  
  • [[«لا یَسْتَحْیی»: شرم نمی‌کند .  مراد این است که: ترک نمی‌کند و امتناع نمی‌ورزد .  «مَثَلاً مَّا»: ما در آن زائد است و (بَعُوضَةً) بدل از «مَثَلاً» است .  «بَعُوضَةً»: پشّه .  «فَوْقَهَا»: بالاتر از آن .  در معنی مراد کوچکی است .  یعنی: کمتر و پائین‌تر از آن .  «یُضِلُّ بِهِ .  .  . »: گمراه می‌سازد بدین مثل .  مراد این است که قرآن همچون غذای پرچربی است, برای شخص سالم مفید است و برای شخص بیمار مضرّ (نگا: ابراهیم / 27, غافر / 34) . ]]
  • سوره‌ی بقره : 26.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 5 از قرآن ، به خط عثمان طه است. 
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۳۱
مرداد
۹۴

  • وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَدَاءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ
  • اگر درباره آنچه بر بنده خود نازل کرده‌ایم, دچار شکّ و دودلی هستید, سوره‌ای همانند آن را بسازید (و ارائه دهید) و گواهان خود را بجز خدا (که بر صدق قرآن گواهی می‌دهد) فرا خوانید (تا بر صدق چیزی که آورده‌اید و همسان قرآنش می‌دانید, شهادت دهند) اگر راستگو و درستکارید .  
  • [[«رَیْبَ»: شکّ و گمان .  «عَبْدِنَا»: بنده ما که محمّد است .  «شُهَدَآئَکُمْ»: شُهَدَآء جمع شهیدِ به معنی شاهِد است, یعنی: گواهان .  همدمان .  کسانی که گواهی دهند که شما برحق هستید .  «مِن دُونِ»: بجز .  غیر از . ]]
  • سوره‌ی بقره : 23.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 4 از قرآن ، به خط عثمان طه است. 
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۳۰
مرداد
۹۴

ب دنبال اونچه اینجا نوشتم در خصوص پاسخگویی به سؤالات شرعی‌ای ک در حین تدریس درس حقوق خانواده (مدنی 5) پیش میاد ، ب عنوان قسمتِ دوم جزوه‌ای ک سابقاً اینجا در خصوص مسائل مربوط ب ازدواج موقت گذاشتم ، الان جزوه‌ای تحت عنوان (تعدد زوجات ، چرایی‌ها و چگونگی‌ها – بایدها و نبایدها) رو قرار میدم.

در این جزوه سعی شده طی دو فصلِ عمده ، از نظر عقلی و شرعی مفهوم تعدد زوجات تبیین شده و در حدّ امکان به سؤالاتی از این دست ، پاسخ داده بشه :

تعدد زوجات از نظر عقلی

·       چه عواملی باعث رواج تعدد زوجات ، در طول تاریخ شده است ؟

·       تعدد زوجات ، حقی است برای مرد یا حقی است برای زن ؟

·       اگر قانون تعدد زوجات وجود نداشته باشد چه می‌شود ؟

·       آیا دین اسلام به وجود آورنده‌ی قانون تعدد زوجات بوده است ؟

·       آیا دین یهودیت ، با تعدد زوجات ، مخالف است ؟

·       آیا دین مسیحیت ، با تعدد زوجات ، مخالف است ؟

·       سابقه‌ی تعدد زوجات در ایران قبل از اسلام به چه نحو بوده است ؟

·       سابقه‌ی تعدد زوجات در غرب ، به چه نحو بوده است ؟

·       آیا تعدد زوجات ، ناشی از مسلط بودن و زورگویی جنس مرد نسبت به جنس زن است ؟

·       چرا در هیچ جامعه‌ای به زن اختیار چند شوهری داده نشده است ؟

·       آیا می‌توان گفت چون مرد می‌تواند چند زن داشته باشد ، زن هم باید بتواند چند شوهر داشته باشد ؟

·       یا طبیعت مرد ، چند همسری است؟

·       برخی معتقدند تعدد زوجات ، عامل نجاتِ زندگی مشترک است ! آیا واقعاً همین طور است ؟

·       امروزه چرا بیشتر مردان ، از تعدد زوجات روی‌گردان هستند ؟

·       اشکالات وارد شده بر تعدد زوجات :

·       تعدد زوجات ، محکوم است چون احساس ، تکه تکه نمی‌شود.

·       تعدد زوجات ، محکوم است چون کانون گرم خانوادگی را می‌پاشانَد و فرزندان را فاسد می‌کند.

·       تعدد زوجات ، محکوم است چون سبب نادیده گرفتن احساسات زنانه‌ی زنِ سابق است !

·       تعدد زوجات ، محکوم است چون باعث اشتعال شهوت می‌شود !

·       تعدد زوجات ، محکوم است ، چون بمنزله‌ی معامله‌ی فضولی ، بدون رضای مالک است !

·       تعدد زوجات ، محکوم است چون با اصل مساوات بین انسان‌ها منافات دارد.

تعدد زوجات از نظر شرعی

·       در کجای اسلام تعدد زوجات اجازه داده شده است ؟

·       بررسی تاریخی – تحلیلی ازدواج‌های متعدد پیامبر اسلام

·       انگیزه‌ی پیامبر اسلام از ادواج‌های متعدد چه بود ؟

·       بررسی برخی از ازدواج‌های پیامبر اسلام به صورت موردی

·       شرائطی که اسلام برای تعدد زوجات قرار داده است چیست ؟

·       سؤالاتی در خصوص لزوم رعایت عدالت بین زوجاتِ متعدد :

·       رعایت عدالت بین زوجات متعدد ، چگونه صورت می‌گیرد ؟

·       برای رعایت عدالت بین زوجات ، آیا لازم است مرد ، همه‌ی زوجات خود را دقیقاً به یک اندازه دوست بدارد ؟

·    آیا می‌توان گفت چون رعایت عدالت در محبت قلبی بین زوجات متعدد ، امکان‌پذیر نیست ، پس حکم تعدد زوجات ، در عمل ، حکمی منسوخ است ؟

·       چگونه قبل از ازدواجِ دوم می‌توان احراز کرد آیا مرد پس از ازدواج ، توان اجرای عدالت را خواهد داشت یا خیر ؟

·       اگر پس از ازدواج ، مشخص شود که مرد ، عدالت بین زوجین را رعایت نمی‌کند آیا ازدواج ، باطل است ؟

·       آیا میتوان بر زوجه‌ی بعدی شرط نمود که رعایت عدالت در مورد او لازم نباشد ؟

·       آیا مردانی که زوجات متعدد دارند عدالت را در عمل اجرا می‌کنند ؟

دانلود کنید (حجم تقریباً 2 مگابایت)

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۹
مرداد
۹۴

  • وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ ۗ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَ لَٰکِنْ لَا یَعْلَمُونَ
  • و هنگامی که بدانان گفته شود: ایمان بیاورید همان گونه که توده‌ی مردم ایمان آورده‌اند, گویند: آیا همانند بی‌خردان ایمان بیاوریم؟ هان! ایشان بی‌خردانند ولیکن نمی‌دانند (که نادانی و بی‌خردی منحصر بدیشان و محدود بدانان است). 
  • [[«السُّفَهَآءُ»: جمع سفیه, بی‌خردان .  نادانان .  از مصدر سفاهت, به معنی: جهالت و بی‌عقلی . ]] 
  • سوره‌ی بقره : 13.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 3 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۸
مرداد
۹۴

  • الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ
  •  آن کسانی که به دنیای نادیده باور می‌دارند, و نماز را به گونه‌ی شایسته می‌خوانند, و از آنچه بهره‌ی آنان ساخته‌ایم می‌بخشند .  
  • [[«الْغَیْبِ»: آن چیزهائی که پوشیده و نهان از حواسّ و فراتر از دائره دانش انسان است و خدا و رسول بدان خبر داده‌اند .  از قبیل: فرشتگان, جنّ, رستاخیز, بهشت, دوزخ, چگونگی حساب و کتاب در آخرت .  آنچه فراتر از دائره دانش و خرد و روح انسان است «الصَّلاة»: نماز . ]] 
  • سوره‌ی بقره : 3.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحات اول و دوم قرآن ، ب خط عثمان طه است.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۶
مرداد
۹۴

ععععععلاف نوشت : لازم شد واسه یکی از اعضای خونواده از یه دکتری نوبت بگیرم ک فقط توی یه درمونگاه دولتیِ خاص ، کار میکنه ، واسه همینم ساعت پنج و نیم صُب !!!!! بعد از اذون و نماز صب ، اومدم درِ همون درمونگا ، اسم نوشتم توی لیستی ک خودِ منتظرین مینوشتن ، خوبه نفر چندم بودم ؟ نفر شونزدهم !!!!!!! ینی ساعت پنج و نیم صُب ، نفر شونزدهم !!!! الانم ک ساعت شده هشت صُب ، توی همون درمونگا هستم و هنو هیییییچ خبری نیس ، منتظرم ک مسؤول مربوطه ، تشیف بیاره شماره بده ب ما !!!!!!

فوووولاد نوشت : توی این درمانگاهی ک من امروز اومدم تا رسیدن ب وصال پزشک !!! پنج مرحله باید از سر گذرونده بشه ب این شرح :

  1. ثبت نام توی لیست اولیه : باید ساعت پنج الی پنج و نیمِ صُب بری ک نوبت گیرت بیاد و اسمت توی اون لیستی ک منتظرین مینویسن جزو نفرات اول باشه ، من ک پنج و نیم رفتم همونطور ک گفتم نفر شونزدهم بودم ، بعد بضی از دکترا هر روز ده نفر بیشتر نمی‌بینن یعنی مثلن اگه من شماره‌ی اون دکتر رو میخواستم با اینکه ساعت پنج و نیم رفته بودم بازم نوبت نمیرسید بهم !
  2. گرفتن شماره‌ی موقت : بعد باید بمونی تا ساعت نه و نیم ک مسؤول نوبت دهی بیاد و از روی لیستی ک نوشته شده شروع کنه ب دادن شماره ! اگه فک میکنید ک از ساعت پنج صب تا نه و نیم صبح میتونید یه جایی برید استراحت کنید سخخخخت در اشتباهید چون باید مث گرگ در کمین باشید و حواستون ب اون نفری باشه ک لیستِ دست نویس توی دستش هست ، حواستون باشه ک کجا میره و چکار میکنه ، هر چی نباشه الان ثمره‌ی دو سه ساعت سحر خیزی و از خوابِ خوش زدن شما در دست اونه.
  3. گرفتن شماره‌ی اصلی : بعد ک نوبت رو توی اغتشاش و بلوا گرفتی باید بری پذیرش درمونگاه و اون نوبت رو توی سیستمِ رایانه‌ای درمونگا ثبت کنی ، اونجا چن تا باجه هست ، اگه فک میکنید اونجا تفکیک میکنن باجه‌ها رو بین خانوما و آقایون و دفترچه‌ها رو میگیرن و بر اساس نوبت صدا میزنن سخخخخخت در اشتباهید ! چون اولن در هر باجه هم مراجعه‌کننده‌ی خانوم پذیرش میشه و هم مراجعه‌کننده‌ی آقا ب نحوی ک همون شیشه‌ی مربعی شکلِ کوچکِ سی سانت در سی سانت ، تقسیم میشه بین آقایون و خانوما ، و باید پهلو ب پهلوی جنس مخالف ، در تنگنای شدید واستی و بری جُلُو !!!!! و ثانیاً بدتر اینکه نمیشه دفترچه رو بذاری توی صف و واستی تا اسمتو اعلام کنن باید خودت با دفترچه‌ت نفر ب نفر توی اون گرما و التهاب و بوهای نامطبوعی ک هر از گاهی مشامِ جان رو مشمئز و آزرده میکنه واستی و بری جُلُو !
  4. پرداخت مبلغ ویزیت : تا الان نصفِ راهِ وصالِ پزشک رو اومدید ، حالا باید برید پول رو ب باجه‌ی مربوطه پرداخت کنید ، اونجا اما زود کارِتون راه میفته و انتظار زیادی مجبور نیستید بکِشید خدا رو شکر. پول رو که پرداخت کردید تازه برگه‌ی اصلیِ نوبت رو ب شما میدن ک توش نوشته توی برنامه‌ی ویزیتِ اون پزشکِ خاص در اون روزِ خاص ، شما نفر چندم هستید ، مثلن من با اینکه توی لیست انتظار اولیه نفر شونزدهم بودم الان شماره‌ای ک گیرم اومده نفر سی ام هست.
  5. انتظار دَمِ اتاقِ پزشک : حالا یه مرحله‌ی دیگه مونده هنو ! الان با در دست داشتن دفترچه و اون شماره باید مراجعه کنید ب اتاق پزشک مربوطه و توی نوبت بشینید تا چار تا چار تا بفرستنتون داخل پیش پزشک ! ایشالا ک هیچوخت همچین چیزی ب پُستتون نخوره !

اهههصاب فوووولادین میخاد واقعن گذروندن همچین پروسه‌ای !!!!

مجنون نوشت : بیرون ک اومدم و شماره‌ی نهایی دستم بود اننننقد مفتخر بودم ک دوس داشتم توی خیابون ، جلوی رهگذرا رو بگیرم و همون برگه‌ی سر و ساده و کوچیک رو نشونشون بدم و بگم ببینید من شماره گرفتم ، من شماره گرفتم !!!!!!

دلخوش نوشت : ساعت شده بود نه و نیم و همه منتظر بودیم ک مرحله‌ی دوم شروع بشه ، در این حیص و بیص یکی اومده بود دادِ سخن داده بود ک مگه اینجا دهاته ک از ساعت پنج صب میاید وامیستید توی نوبت ! هر کی هم اسم نوشته توی لیست بیخود نوشته ! اون لیست اصن قبول نیس ! فقط صف ملاکه ، اونم صفی ک از همین الان تشکیل بشه !!! ینی قشششششنگ خودشو محور دنیا میدید این آدم !!!!!

بیمار نوشت : یکی از کِسایی ک تنگ هم توی صف واستاده بودم پیشش گفت هر کی سالم هم باشه بیاد اینجا توی این شرائط واسته توی صف ، انننننقد نَفَس آدمای مختلف بهش میخوره مریض میشه میره بیرون !!!! دیدم چ حرف دقیقی زد واقعن !!!!!

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۶
مرداد
۹۴

یکی از آشناهای دور ک خانمی مسن هست ک شوهرش فوت کرده و دخترا و پسراش هم ازدواج کردن تعریف کرده بود واسه یکی از اعضای خونواده‌ی ما که دخترم توی آپارتمان روبروئیم زندگی می‌کنه با شوهر و دو تا بچه‌ش ، چون نشست و برخاست واسم سخته ب دخترم گفتم بیا من ماهی دویست سیصد تومن بِت میدم هر غذایی توی خونه واسه خودتون درست میکنین هر دفه یه کاسه هم واسه من بیار ک من مجبور ب درست کردن غذا نشم.

گفت دخترم گفته آآآآآآره ، همین مونده ک واسه غذا هم ازت پول بگیرم !!!! شوهرم بفهمه بدش میاد ! غذا واست میارم ، پول هم نمیخاد بدی.

بعد گفت یک ماهه ک از این حرفش میگذره حتا یک وعده هم غذا نیاورده واسم ! حالا تازه این ب کنار ، حتا بهم سر هم نمیزنه ببینه مُرده‌م یا زنده !!! بعد دختره ، همون روبروش زندگی میکنه ها !!!!

+ دنیا دار مکافاته ، خدا ب پیریِ این دختر رحم کنه !

++ از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمود: «رَغِمَ أَنْفُ رَجُلٍ أَدْرَکَ أَبَوَیْهِ عِنْدَ الْکِبَرِ فَلَمْ یُدْخِلَاهُ الْجَنَّة.»(بحارالأنوار، ج 71، ص 86)؛ «خوار بادا (و خاک بر بینی) آن کس که پدر و مادرش نزد او پیر شوند و او را به بهشت نبرند.» منظور اینه ک خاک بر سر کسی ک سنّ پیریِ پدر و مادرش رو ببینه و به واسطه‌ی خدمت کردن ب اونا ب بهشت نره !


  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۶
مرداد
۹۴

  • وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ
  • و از شرّ کسانی که در گره‌ها می‌دمند (و با نیرنگ‌سازی و حقّه‌بازیِ خود, اراده‌ها, ایمانها, عقیده‌ها, محبّتها, و پیوندها را سست می‌نمایند و فساد و تباهی می‌کنند) .  
  • [[«النَّفَّاثَاتِ»: جمع نَفَّاثَة, دمندگان .  مراد سخن‌چینان فساد پیشه است (نگا: جزء عمّ طبّاره, جزء عمّ شیخ محمّد عبده) .  صیغه مبالغه است و برای مذکّر و مؤنّث به کار می‌رود .  دمیدن در گره, کنایه از افسون و جادو است (نگا: تفهیم القرآن) .  افسونگران رشته‌ها را گره می‌زدند و همراه با مقداری آب دهان به گره‌ها فوت می‌کردند و بدانها می‌دمیدند, و سپس گره‌ها را باز می‌کردند, تا به عامّه مردم نشان دهند که گره پیوند زناشوئی فلان مرد و فلان زن را باز و آنان را از هم جدا ساخته‌اند .  نمّامان و سخن‌چینان هم خویشتن را در لباس دلسوزان و دوستداران در پیش اینان و آنان نشان می‌دهند و بدین وسیله پیوندها را سست و گسسته می‌کنند .  لذا کار افسونگران و سخن‌چینان به هم شبیه است .  «الْعُقَدِ»: جمع عُقْدَة, گره‌ها .  مراد پیوندها و رابطه‌های انسانها است; از قبیل پیوند زناشوئی, رابطه دوستی, ارتباط مکتبی . ]] 
  • سوره‌ی فلق : 4.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی پایانی ، از قرآن ، ب خط عثمان طه است. 
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۶
مرداد
۹۴

  • وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ
  • و همچنین همسرش که (در اینجا آتش بیار معرکه و سخن‌چین است در آنجا بدبخت و) هیزم‌کش خواهد بود .  
  • [[«إمْرَأَتُهُ»: همسرش .  عطف بر ضمیر فاعلی مستتر در اصل (سَیَصْلَی) است .  «حَمَّالَةَ»: بسیار بارکش .  مفعولٌ‌به برای فعل محذوفی است و مخصوص به ذمّ است .  برخی آن را حال هم دانسته‌اند .  «الْحَطَبِ»: هیزم .  «حَمَّالَةَ الْحَطَبِ»: هیزم‌کش .  کنایه از سخن‌چین است که با برافروختن آتش کینه‌توزی و دشمنانگی در میان مردم, خرمن محبّت و مودّت آنان را آتش می‌زند, و رشته دوستی و رابطه خویشاوندی همگان را می‌گسلاند . ]] 
  • سوره‌ی مسد : 4.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 603 ، از قرآن ، ب خط عثمان طه است. 
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۴
مرداد
۹۴

  • فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ
  • واویلا به حال نمازگزاران!
  • [[«وَیْلٌ»: وای! واویلا!]]
  • الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ
  • همان کسانی که نماز خود را به دست فراموشی می‌سپارند .  
  • [[«سَاهُونَ»: جمع ساهی, از ماده سَهْو, بی‌خبران و غافلان .  مراد کسانی است که یا به ترک نماز می‌گویند, و یا نمازی را می‌خوانند و چهار تا را پشت گوش می‌اندازند, و یا این که نماز می‌خوانند و همچون کودکان مقلّد از پدران و مادران, بالا و پائین می‌روند, و زمزمه‌هائی می‌کنند .  نه حرکتشان ارادی و نه کلماتشان اختیاری است .  نه می‌فهمند چه می‌کنند, و نه می‌فهمند چه می‌گویند . ]] 
  • سوره‌ی الماعون : آیات 4 و 5.
  • این دو آیه ، آیات منتخب از صفحه‌ی 602 از قرآن ، ب خط عثمان طه است.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۴
مرداد
۹۴

این یک نرم‌افزار جادوئی هست واسه افرادی ک زیاد با نرم‌افزار مایکروسافت وُرد سر و کار دارن ؛ ب طور اتوماتیک تقریباً  همه‌ی ویرایش‌های لازم رو در متن انجام میده و کار رو خییییییلی راحت میکنه ؛ این یکی دو روز ک پیداش کردم اننننننقد ذوق کردم ک نگو و نپرس ؛ مخصوصن این قابلیتش که ب طور خودکار (می شود و می رود) رو تبدیل میکنه ب (می‌شود و می‌رود) (درج نیم فاصله ب جای فاصله) عااااالیه واقعن ! البته مدت زیادی هست ک این نرم‌افزار وجود داره اما خب من تازه پیداش کردم !

برخی از قابلیت‌های نرم‌افزار

غلطیاب املایی

غلط‌یاب املایی ویراستیار از کارایی بالا و سرعت مناسبی برخوردار است. از موارد کارکرد غلطیاب می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • اصلاح املای واژه‌ها
  • ارائه‌ی لیستی از واژه‌های صحیح پیشنهادی
  • اصلاح انواع غلط‌های فاصله‌گذاری
  • چسبیدن واژه‌های متوالی به هم
  • درج فاصله‌ی اشتباه میان کلمه
  • اصلاح کاربرد نابجای فاصله به جای شبه‌فاصله
  • تلفیق درج اشتباه فاصله و چسبیدن واژه‌های متوالی
  • تشخیص و اصلاح واژه‌های با پسوند
  • تشخیص و اصلاح تکرار متوالی کلمه
  • اصلاح غلط‌های ناشی از هم‌آوایی
  • امکان افزودن واژه‌های جدید به واژه‌نامه
  • امکان اصلاح یک مورد غلط به طور یکباره در کل متن
  • امکان نادیده گرفتن یک مورد غلط و عدم اصلاح آن
  • امکان نادیده گرفتن یک مورد غلط و عدم اصلاح آن در کل متن

اصلاح نویسه‌های متن

بااستفاده از این ویژگی نرم‌افزار می‌توانید همۀ نویسه‌های (کاراکترهای) متن را استاندارد کنید. اگر نویسه‌ی غیر استانداردی یافت شد، با معادل استاندارد آن جایگزین می‌شود.

  • اصلاح انواع حرف «ک
  • اصلاح انواع حرف «ی»
  • تبدیل ارقام عربی به معادل فارسی.
  • اصلاح نویسه‌ی نیم‌فاصله
  • اصلاح اعراب
  • حذف نیم‌فاصله‌های تکراری

اصلاح نشانه‌گذاری

این بخش از نرم‌افزار، غلط‌های نشانه‌گذاری را تشخیص داده و اصلاح می‌کند. این غلط‌ها بر اثر اشتباه در نمادگذاری علائم زیر پدید می‌آیند:  

  • نقطه
  • ویرگول
  • نقطه ویرگول
  • علامت سوال
  • علامت تعجب
  • نقل قول
  • پرانتز
  • گیومه

پیش پردازش املایی متن

در پیش پردازش املایی موارد زیر می‌توانند تصحیح شوند:

  • ها: اصلاح فاصله‌گذاری «ها» در انتهای واژه‌ها 
  • می: اصلاح فاصله‌گذاری «می» در ابتدای واژه‌ها
  • ‍ـۀ: تبدیل «‍‍ۀ» به «‍ه‌ی»
  • ب: تبدیل «ب» متصل به ابتدای واژه‌ها به «به»
  • اصلاح فاصله‌گذاری پسوندها
  • دیگر قابلیت‌های افزونه

    علاوه بر موارد یاد شده این افزونه دارای قابلیت‌های دیگری است که در زیر به چند نمونه از آنها اشاره می‌کنیم.

    • قابلیت تکمیل خودکار کلمات
    • قابلیت به روز رسانی لغت نامه‌ها
    • ‍وجود راهنمای داخل برنامه
  • (حجم تقریباً 13 مگابایت - راهنمای نرم‌افزار هم داخل فایل فشرده‌ای ک دانلود می‌کنید هست و توضیحات کاملی در خصوص نحوه‌ی استفاده از نرم‌افزار رو داده با این وجود اگه مشکل داشتید و نصب نشد می‌تونید از راهنما و لینکایی ک اینجا قرار داده شده هم استفاده کنید)
    • دکتر سیدنوراله شاهرخی
    ۲۴
    مرداد
    ۹۴

    • بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ
    • آیا نشنیده‌ای که پروردگار تو با فیلداران چه کرده است و چه بر سر ایشان آورده است؟
    • [[«أَلَمْ تَرَ؟»: آیا ندیده‌ای؟ مراد از دیدن, شنیدن و باخبر شدن است (نگا: بقره / 243 و 246 و 258, فجر / 6) .  مخاطب هرچند پیغمبر است, ولی مراد عموم مردم است .  «أَصْحَابِ»: جمع صاحِب, دارندگان .  «الْفِیلِ»: فیل اسم جنس و در معنی جمع است .  «أَصْحَابِ الْفِیلِ»: فیلداران .  مراد سپاه حبشه است که به سرداری ابرهه برای تخریب کعبه به سوی مکّه حرکت کردند و فیلهائی را به همراه داشتند .  علّت حمله این بود که حبشیها که بر یمن فرمانروائی می‌کردند, چون توجّه مردم را به کعبه دیدند, کلیسائی را در صنعاء ساختند تا توجّه مردمان جزیرةالعرب را بدان جلب کنند و آنجا را مرکز عبادت و تجارت نمایند, ولیکن مکّه همچنان کانون پرستش ماند .  در سرزمین, «مغمس» نزدیک مکّه سپاه ابرهه از سوی دسته‌های پرندگان مورد هجوم قرار گرفت و فیلهای عظیم‌الجثّه با پرندگان ضعیفی از پای درآمدند . ]] 
    • سوره‌‌ی الفیل : 1.
    • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 601 ، از قرآن ، ب خط عثمان طه است. 
    • دکتر سیدنوراله شاهرخی
    ۲۳
    مرداد
    ۹۴

    این فراز از دعای صباح ، چ زیبا وصف حال منو بیان میکنه ؛ تو گویی اصلن واسه من نوشته شده :


    إِلَهِی قَلْبِی مَحْجُوبٌ وَ نَفْسِی مَعْیُوبٌ وَ عَقْلِی مَغْلُوبٌ وَ هَوَائِی غَالِبٌ وَ طَاعَتِی قَلِیلٌ وَ مَعْصِیَتِی کَثِیرٌ وَ لِسَانِی مُقِرٌّ بِالذُّنُوبِ فَکَیْفَ حِیلَتِی یَا سَتَّارَ الْعُیُوبِ وَ یَا عَلامَ الْغُیُوبِ وَ یَا کَاشِفَ الْکُرُوبِ اغْفِرْ ذُنُوبِی کُلَّهَا بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ. 


    خداى من ، دلم در پرده‏‌هاى ظلمت پوشیده شده و جانم دچار کاستى گشته و عقلم مغلوب هواى نفسم شده و هواى نفسم بر من چیره آمده ، طاعتم اندک ، و نافرمانیم بسیار ، و زبانم اقرارکننده به گناهان است ، چاره من چیست اى پرده‌‏پوش عیبها ، اى داناى نهان‏ها ، اى‏ برطرف‏کننده غمها ، همه گناهان مرا بیامرز ، به احترام محمّد و خاندان محمّد.

    • دکتر سیدنوراله شاهرخی
    ۲۳
    مرداد
    ۹۴

    «لایک! شما یک خانم چادری جذاب هستید» پسر بچه نوجوان این جمله را زیر عکس فلان خانم چادری در فلان شبکه اجتماعی نوشته و پاسخ گرفته بود: «ممنونم نظر لطف شماست» احتمالا آن خانم چادری فکر کرده برای ترویج فرهنگ حجاب یک گام بزرگ برداشته. اینکه با حجاب توانسته در معرض نگاه و توجه و تحسین و گاهی اوقات ابراز علاقه قرار بگیرد

    گمان کرده که ظرفیت‌های کشف نشده چادر را پس از ده‌ها سال کشف کرده !!!! گمان کرده که با شگردی منحصر به فرد هم خدا را به دست آورده هم خرما را. برای همین است که هر روز مدلی جدیدی از ترکیب چادر و روسری و آستین و ساعت و آرایش را رو می‌کند و خودش را پرچمدار تبلیغ حجاب می‌داند، اما حواسش نیست که اساسا چادر قرار است مقابل این خودنمایی‌ها را بگیرد و جذابیت‌های زنانه‌اش را بپوشاند. حواسش نیست که در این ترکیب ناهمگون، تعارضی ذاتی دارد. مثل آن آقایی که سال‌ها قبل در یکی از کشورهای خارجی با لباس روحانیت پاپیون زده بود که باید نوآوری کنیم و از قضا اسباب خنده مردم را فراهم کرد.

    در این چند سال اخیر، چادر با فرهنگ‌های جدیدی همراه شده که برخی از آنها اساسا فرقی با بدحجابی ندارد. حتما شما هم دیده‌اید دخترانی که چادر را بخشی از تیپ خود می‌دانند و گویا با استفاده از چادر می‌خواهند چهره خود را قاب بگیرند. بعد هم در قواره یک فعال اجتماعی ظاهر می‌شوند و هر روز عکس‌های مختلفشان را این طرف و آن طرف منتشر می‌کنند تا محرم و نامحرم لایکشان کنند.

    اما حقیقتا این نوع پوشش که باعث انگشت نما شدن فرد در جامعه می‌شود، مصداق لباس شهرت نیست؟ در تعریف‌های فقهی ما یک شرط اساسی برای حجاب تعریف شده که نباید «جلب توجه» کند. حجاب باید در مسیر عفاف و حیا و پوشیدگی تعریف شود، اما این فرهنگ جدید و ابداعی که از قضا وارداتی هم نیست و ساخت ذهن خلاقانه برخی از بانوان ایرانی است، حجاب جدیدی را معرفی کرده که در مسیر خودنمایی تعریف می‌شود و از بیخ و بن ضدحجاب است.

    + مطلب ، نوشته شده توسط من نیست.

    ++ نه اینوری ؛ نه اونوری ؛ هم اینوری ؛ هم اونوری.

    +++ تکلیفمون رو روشن کنیم با خودمون : یا اینوری ؛ یا اونوری !!!

    • دکتر سیدنوراله شاهرخی
    ۲۲
    مرداد
    ۹۴

    • بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ
    • مسابقه‌ی افزون‌طلبی و نازش (به مال و منال و خدم و حشم و ثروت و قدرت) شما را به خود مشغول و سرگرم می‌دارد .  
    • [[«أَلْهَی»: به خود مشغول و سرگرم داشت .  غافل و بی‌خبر کرد (نگا: منافقون / 9, نور / 37, حجر / 3) .  «التَّکَاثُرُ»: مسابقه افزون‌طلبی در اموال و اولاد, و مباهات بدان (نگا: حدید / 20) . ]]
    • حَتَّىٰ زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ
    • تا بدان گاه که (می‌میرید و) به گورستانها می‌روید (و کار از کار می‌گذرد) .  
    • [[«زُرْتُمْ»: دید و بازدید کردید .  مراد از چنین ملاقات کردن و روبرو شدنی, مردن و در گورستانها دفن شدن است «الْمَقَابِرَ»: جمع مَقْبَرَة, گورستانها . ]] 
    • سوره‌ی تکاثر : آیات 1 و 2.
    • این آیات ، آیات منتخب از صفحه‌ی 600 ، از قرآن ، ب خط عثمان طه است.
    • دکتر سیدنوراله شاهرخی