عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

من سید نورالله شاهرخی، عضو هیأت علمی دانشگاه لرستان، دکترای حقوق خصوصی دوره‌ی روزانه‌ دانشگاه علامه طباطبایی تهران (رتبه‌ی 13 آزمون دکتری) ، کارشناسی ارشد حقوق خصوصی از همان دانشگاه (رتبه‌ی 21 آزمون ارشد)، پذیرفته شده‌ی نهایی آزمون قضاوت، مدرس دانشگاه و وکیل پایه یک دادگستری هستم. این وبلاگ در وهله‌ی اول برای ارتباط با دانشجویان و دوستانم و در وهله‌ی بعد برای ارتباط با هر کسی که علاقمند به مباحث مطروحه در وبلاگ باشد طراحی شده است. سؤالات حقوقی شما را در حد دانش محدودم پاسخ‌گو هستم و در زمینه‌های گوناگون علوم انسانی به‌خصوص ادبیات و آموزش زبان انگلیسی و نیز در صورت تمایل، تجارب شما از زندگی و دید شما به زندگی علاقمند به تبادل نظر هستم.

***
***

جهت تجمیع سؤالات درسی و حقوقی و در یکجا و اجتناب از قرار گرفتن مطالب غیر مرتبط در ذیل پُستهای وبلاگ ، خواهشمند است سؤالات درسی و / یا حقوقی خود را در قسمت اظهار نظرهای مطلبی تحت همین عنوان (که از قسمت طبقه بندی موضوعی در ذیل همین ستون هم قابل دسترسی است) بپرسید. به سؤالات درسی و / یا حقوقی که در ذیل پُستهای دیگر وبلاگ پرسیده شود در کمال احترام ، پاسخ نخواهم داد. ضمناً توجه داشته باشید که امکان پاسخگویی به سؤالات ، از طریق ایمیل وجود ندارد.

***
***
در خصوص انتشار مجدد مطالب این وبلاگ در جاهای دیگر لطفاً قبل از انتشار ، موضوع را با من در میان بگذارید و آدرس سایت یا مجله‌ای که قرار است مطلب در آن منتشر شود را برایم بفرستید؛ (نقل مطالب، بدون کسب اجازه‌ی قبلی ممنوع است!) قبلاً از همکاری شما متشکرم.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۲۵۷ مطلب با موضوع «در محضر قران» ثبت شده است

۰۲
شهریور
۹۴

  • وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَاةِ ۚ وَ إِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ
  • و از شکیبائی (و واداشتن نفس بر آنچه دوست ندارد, از جمله روزه) و نماز (که دل را پاکیزه و انسان را از گناهان و پلیدیها به دور می‌دارد) یاری جوئید, و نماز سخت دشوار و گران است مگر برای فروتنان (دوستدار طاعت و عبادت) .  
  • [[«اسْتَعِینُوا»: یاری بجوئید .  مدد بطلبید .  «إنَّهَا»: این که آن .  مرجع ضمیر (هَا) واژه (الْصَّلاةِ) است .  «کَبِیرَةٌ»: سخت .  سنگین . ]]
  • سوره‌ی بقرة : 45.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 7 از قرآن ، به خط عثمان طه است. 
  • سید نورالله شاهرخی
۰۱
شهریور
۹۴

  • وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً ۖ قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَ یَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ ۖ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ
  • زمانی (را یادآوری کن) که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی بیافرینم (تا به آبادانی زمین بپردازد و آن زیبانگاری و نوآوری را که برای زمین معیّن داشته‌ام به اتمام رساند و آن انسان است .  فرشتگان دریافتند که انسان بنا به انگیزه‌های سرشتی زمینی‌اش فساد و تباهی برپا می‌دارد .  پس برای دانستن نه اعتراض کردن از خدا پرسیدند که حکمت برتری دادن انسان بر ایشان برای امر جانشینی چیست و) گفتند: آیا در زمین کسی را به وجود می‌آوری که فساد می‌کند و تباهی راه می‌اندازد و خونها خواهد ریخت, و حال آن که ما (پیوسته) به حمد و ستایش و طاعت و عبادت تو مشغولیم؟ گفت: من حقائقی را می‌دانم که شما نمی‌دانید .  
  • [[«إِذْ»: آن گاه را که .  زمانی را که .  مفعولٌ‌به فعل محذوفی مانند (اُذْکُرْ) است .  «جَاعِلٌ»: سازنده .  پدیدآورنده .  «خَلِیفَةً»: جانشین .  برخی واژه خلیفه را جانشین خدا معنی کرده‌اند, که چندان چنگی به دل نمی‌زند, و برخی آن را جانشین یکدیگر مردمان گرفته‌اند که سخنی مقبول و پسندیده است .  «یَسْفِکُ»: خونریزی می‌کند .  «الدِّمَآءَ»: جمع دَم, خونها .  «نُسَبِّحُ»: تسبیح می‌گوئیم .  به پاکی می‌ستائیم .  «نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ»: ستایشگرانه به تنزیه و پاکی تو می‌پردازیم .  حرف باء در اینجا معنی حال را می‌رساند (نگا: مائده / 61) .  «نُقَدِّسُ»: به پاکی می‌ستائیم . ]]
  • سوره‌ی بقره : 30.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 6 از قرآن ، به خط عثمان طه است. 
  • سید نورالله شاهرخی
۳۱
مرداد
۹۴

  •  إِنَّ اللَّهَ لَا یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا ۚ فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ ۖ وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَٰذَا مَثَلًا ۘ یُضِلُّ بِهِ کَثِیرًا وَ یَهْدِی بِهِ کَثِیرًا ۚ وَ مَا یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِینَ
  • خداوند شرم ندارد از این که مثال بزند به (کوچکترین موجودات), پشّه‌ای یا کمتر از آن .  کسانی که اهل ایمانند می‌دانند (هدف از این تمثیل چیست و) این صحیح و درست است و از جانب خدایشان می‌باشد .  و امّا کسانی که راه کفر و انکار را برگزیده‌اند, می‌گویند: خواست خدا از این مثل چیست؟ (باید بدانند) خدا با بیان این نوع مثل, بسیاری را سرگردان و ویلان می‌سازد, و بسی را (به سوی حق) راهنمائی می‌نماید .  و امّا خدا جز کجروان و منحرفان را با آن گمراه و حیران نمی‌گرداند .  
  • [[«لا یَسْتَحْیی»: شرم نمی‌کند .  مراد این است که: ترک نمی‌کند و امتناع نمی‌ورزد .  «مَثَلاً مَّا»: ما در آن زائد است و (بَعُوضَةً) بدل از «مَثَلاً» است .  «بَعُوضَةً»: پشّه .  «فَوْقَهَا»: بالاتر از آن .  در معنی مراد کوچکی است .  یعنی: کمتر و پائین‌تر از آن .  «یُضِلُّ بِهِ .  .  . »: گمراه می‌سازد بدین مثل .  مراد این است که قرآن همچون غذای پرچربی است, برای شخص سالم مفید است و برای شخص بیمار مضرّ (نگا: ابراهیم / 27, غافر / 34) . ]]
  • سوره‌ی بقره : 26.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 5 از قرآن ، به خط عثمان طه است. 
  • سید نورالله شاهرخی
۳۱
مرداد
۹۴

  • وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَدَاءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ
  • اگر درباره آنچه بر بنده خود نازل کرده‌ایم, دچار شکّ و دودلی هستید, سوره‌ای همانند آن را بسازید (و ارائه دهید) و گواهان خود را بجز خدا (که بر صدق قرآن گواهی می‌دهد) فرا خوانید (تا بر صدق چیزی که آورده‌اید و همسان قرآنش می‌دانید, شهادت دهند) اگر راستگو و درستکارید .  
  • [[«رَیْبَ»: شکّ و گمان .  «عَبْدِنَا»: بنده ما که محمّد است .  «شُهَدَآئَکُمْ»: شُهَدَآء جمع شهیدِ به معنی شاهِد است, یعنی: گواهان .  همدمان .  کسانی که گواهی دهند که شما برحق هستید .  «مِن دُونِ»: بجز .  غیر از . ]]
  • سوره‌ی بقره : 23.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 4 از قرآن ، به خط عثمان طه است. 
  • سید نورالله شاهرخی
۲۹
مرداد
۹۴

  • وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ ۗ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَ لَٰکِنْ لَا یَعْلَمُونَ
  • و هنگامی که بدانان گفته شود: ایمان بیاورید همان گونه که توده‌ی مردم ایمان آورده‌اند, گویند: آیا همانند بی‌خردان ایمان بیاوریم؟ هان! ایشان بی‌خردانند ولیکن نمی‌دانند (که نادانی و بی‌خردی منحصر بدیشان و محدود بدانان است). 
  • [[«السُّفَهَآءُ»: جمع سفیه, بی‌خردان .  نادانان .  از مصدر سفاهت, به معنی: جهالت و بی‌عقلی . ]] 
  • سوره‌ی بقره : 13.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 3 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • سید نورالله شاهرخی
۲۸
مرداد
۹۴

  • الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ
  •  آن کسانی که به دنیای نادیده باور می‌دارند, و نماز را به گونه‌ی شایسته می‌خوانند, و از آنچه بهره‌ی آنان ساخته‌ایم می‌بخشند .  
  • [[«الْغَیْبِ»: آن چیزهائی که پوشیده و نهان از حواسّ و فراتر از دائره دانش انسان است و خدا و رسول بدان خبر داده‌اند .  از قبیل: فرشتگان, جنّ, رستاخیز, بهشت, دوزخ, چگونگی حساب و کتاب در آخرت .  آنچه فراتر از دائره دانش و خرد و روح انسان است «الصَّلاة»: نماز . ]] 
  • سوره‌ی بقره : 3.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحات اول و دوم قرآن ، ب خط عثمان طه است.
  • سید نورالله شاهرخی
۲۶
مرداد
۹۴

  • وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ
  • و از شرّ کسانی که در گره‌ها می‌دمند (و با نیرنگ‌سازی و حقّه‌بازیِ خود, اراده‌ها, ایمانها, عقیده‌ها, محبّتها, و پیوندها را سست می‌نمایند و فساد و تباهی می‌کنند) .  
  • [[«النَّفَّاثَاتِ»: جمع نَفَّاثَة, دمندگان .  مراد سخن‌چینان فساد پیشه است (نگا: جزء عمّ طبّاره, جزء عمّ شیخ محمّد عبده) .  صیغه مبالغه است و برای مذکّر و مؤنّث به کار می‌رود .  دمیدن در گره, کنایه از افسون و جادو است (نگا: تفهیم القرآن) .  افسونگران رشته‌ها را گره می‌زدند و همراه با مقداری آب دهان به گره‌ها فوت می‌کردند و بدانها می‌دمیدند, و سپس گره‌ها را باز می‌کردند, تا به عامّه مردم نشان دهند که گره پیوند زناشوئی فلان مرد و فلان زن را باز و آنان را از هم جدا ساخته‌اند .  نمّامان و سخن‌چینان هم خویشتن را در لباس دلسوزان و دوستداران در پیش اینان و آنان نشان می‌دهند و بدین وسیله پیوندها را سست و گسسته می‌کنند .  لذا کار افسونگران و سخن‌چینان به هم شبیه است .  «الْعُقَدِ»: جمع عُقْدَة, گره‌ها .  مراد پیوندها و رابطه‌های انسانها است; از قبیل پیوند زناشوئی, رابطه دوستی, ارتباط مکتبی . ]] 
  • سوره‌ی فلق : 4.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی پایانی ، از قرآن ، ب خط عثمان طه است. 
  • سید نورالله شاهرخی
۲۶
مرداد
۹۴

  • وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ
  • و همچنین همسرش که (در اینجا آتش بیار معرکه و سخن‌چین است در آنجا بدبخت و) هیزم‌کش خواهد بود .  
  • [[«إمْرَأَتُهُ»: همسرش .  عطف بر ضمیر فاعلی مستتر در اصل (سَیَصْلَی) است .  «حَمَّالَةَ»: بسیار بارکش .  مفعولٌ‌به برای فعل محذوفی است و مخصوص به ذمّ است .  برخی آن را حال هم دانسته‌اند .  «الْحَطَبِ»: هیزم .  «حَمَّالَةَ الْحَطَبِ»: هیزم‌کش .  کنایه از سخن‌چین است که با برافروختن آتش کینه‌توزی و دشمنانگی در میان مردم, خرمن محبّت و مودّت آنان را آتش می‌زند, و رشته دوستی و رابطه خویشاوندی همگان را می‌گسلاند . ]] 
  • سوره‌ی مسد : 4.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 603 ، از قرآن ، ب خط عثمان طه است. 
  • سید نورالله شاهرخی
۲۴
مرداد
۹۴

  • فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ
  • واویلا به حال نمازگزاران!
  • [[«وَیْلٌ»: وای! واویلا!]]
  • الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ
  • همان کسانی که نماز خود را به دست فراموشی می‌سپارند .  
  • [[«سَاهُونَ»: جمع ساهی, از ماده سَهْو, بی‌خبران و غافلان .  مراد کسانی است که یا به ترک نماز می‌گویند, و یا نمازی را می‌خوانند و چهار تا را پشت گوش می‌اندازند, و یا این که نماز می‌خوانند و همچون کودکان مقلّد از پدران و مادران, بالا و پائین می‌روند, و زمزمه‌هائی می‌کنند .  نه حرکتشان ارادی و نه کلماتشان اختیاری است .  نه می‌فهمند چه می‌کنند, و نه می‌فهمند چه می‌گویند . ]] 
  • سوره‌ی الماعون : آیات 4 و 5.
  • این دو آیه ، آیات منتخب از صفحه‌ی 602 از قرآن ، ب خط عثمان طه است.
  • سید نورالله شاهرخی
۲۴
مرداد
۹۴

  • بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ
  • آیا نشنیده‌ای که پروردگار تو با فیلداران چه کرده است و چه بر سر ایشان آورده است؟
  • [[«أَلَمْ تَرَ؟»: آیا ندیده‌ای؟ مراد از دیدن, شنیدن و باخبر شدن است (نگا: بقره / 243 و 246 و 258, فجر / 6) .  مخاطب هرچند پیغمبر است, ولی مراد عموم مردم است .  «أَصْحَابِ»: جمع صاحِب, دارندگان .  «الْفِیلِ»: فیل اسم جنس و در معنی جمع است .  «أَصْحَابِ الْفِیلِ»: فیلداران .  مراد سپاه حبشه است که به سرداری ابرهه برای تخریب کعبه به سوی مکّه حرکت کردند و فیلهائی را به همراه داشتند .  علّت حمله این بود که حبشیها که بر یمن فرمانروائی می‌کردند, چون توجّه مردم را به کعبه دیدند, کلیسائی را در صنعاء ساختند تا توجّه مردمان جزیرةالعرب را بدان جلب کنند و آنجا را مرکز عبادت و تجارت نمایند, ولیکن مکّه همچنان کانون پرستش ماند .  در سرزمین, «مغمس» نزدیک مکّه سپاه ابرهه از سوی دسته‌های پرندگان مورد هجوم قرار گرفت و فیلهای عظیم‌الجثّه با پرندگان ضعیفی از پای درآمدند . ]] 
  • سوره‌‌ی الفیل : 1.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 601 ، از قرآن ، ب خط عثمان طه است. 
  • سید نورالله شاهرخی
۲۲
مرداد
۹۴

  • بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ
  • مسابقه‌ی افزون‌طلبی و نازش (به مال و منال و خدم و حشم و ثروت و قدرت) شما را به خود مشغول و سرگرم می‌دارد .  
  • [[«أَلْهَی»: به خود مشغول و سرگرم داشت .  غافل و بی‌خبر کرد (نگا: منافقون / 9, نور / 37, حجر / 3) .  «التَّکَاثُرُ»: مسابقه افزون‌طلبی در اموال و اولاد, و مباهات بدان (نگا: حدید / 20) . ]]
  • حَتَّىٰ زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ
  • تا بدان گاه که (می‌میرید و) به گورستانها می‌روید (و کار از کار می‌گذرد) .  
  • [[«زُرْتُمْ»: دید و بازدید کردید .  مراد از چنین ملاقات کردن و روبرو شدنی, مردن و در گورستانها دفن شدن است «الْمَقَابِرَ»: جمع مَقْبَرَة, گورستانها . ]] 
  • سوره‌ی تکاثر : آیات 1 و 2.
  • این آیات ، آیات منتخب از صفحه‌ی 600 ، از قرآن ، ب خط عثمان طه است.
  • سید نورالله شاهرخی
۲۱
مرداد
۹۴

  • إِنَّ الْإِنْسَانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ
  • انسان نسبت به پروردگار خود بسیار ناسپاس و حق ناشناس است .  
  • [[«الإِنسَانَ»: مراد انسانی است که در پرتو معارف الهی تربیت نیافته است و تعلیمات انبیاء بر دلش نتافته است, و خویشتن را تسلیم غرائز و شهوات سرکش نموده است .  «کَنُودٌ»: کفران نعمت‌کننده .  ناسپاس .  حق‌ناشناس . ]]
  • سوره‌ی عادیات : 6.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 599 ، از قرآن ، ب خط عثمان طه است. 
  • سید نورالله شاهرخی
۲۱
مرداد
۹۴

  • إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ وَ الْمُشْرِکِینَ فِی نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا ۚ أُولَٰئِکَ هُمْ شَرُّ الْبَرِیَّةِ
  • مسلّماً کافرانِ اهل کتاب, و مشرکان, جاودانه در میان آتش دوزخ خواهند ماند! آنان بدون شک بدترین انسانها هستند. 
  • [[«الَّذِینَ کَفَرُوا .  .  .  الْمُشْرِکِینَ»: مراد کافران اهل کتاب و مشرکان سراسر تاریخ بشریّت است .  «شَرُّ»: بدترین .  «الْبَرِیَّةِ»: انسانها . ]]
  • سوره‌ی البینة : 6.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 598 ، از قرآن ، ب خط عثمان طه است. 
  • سید نورالله شاهرخی
۱۹
مرداد
۹۴

  • أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَىٰ
  • آیا او ندانسته است که خداوند (همه‌ی احوال او را می‌پاید, و همه‌ی اعمال وی را) می‌بیند؟
  • [[«أَلَمْ یَعْلَمْ .  .  .  یَرَی»: اشاره به این واقعیّت است که: عالَم هستی محضر خدا است . ]]
  • سوره‌ی علق :14.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 597 ، از قرآن ، ب خط عثمان طه است.  
  • سید نورالله شاهرخی
۱۹
مرداد
۹۴

  • فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ
  • هرگاه (از کار مهمّی) بپرداختی, به دنبال آن (به کار مهمّ دیگری بپرداز و در آن بکوش و) رنج ببر (و فرجام کاری را آغاز کار دیگری‌کن) .  
  • [[«فَرَغْتَ»: فراغت یافتی .  تمام شدی و بیکار ماندی .  «إنصَبْ»: رنج ببر .  مؤمن باید انسان متحرّک و پویائی باشد و پس از فراغت از وظیفه‌ای, آماده کوشیدن و سختی کشیدن در وظیفه دیگری باشد .  چون: ما زنده به آنیم که آرام نگیریم . ]]
  • سوره‌ی الم نشرح :7.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 596 ، از قرآن ، ب خط عثمان طه است.  
  • سید نورالله شاهرخی
۱۸
مرداد
۹۴

  • فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاهَا
  • او را دروغگو نامیدند (و بیم و تهدیدش را نادرست شمردند) و شتر را پی کردند و کشتند .  پس خدا به سبب گناهشان بر آنان خشم گرفت و ایشان را هلاک کرد و با خاک یکسانشان ساخت .  
  • [[«دَمْدَمَ عَلَیْهِمْ»: بر آنان خشم گرفت .  عذاب را بر همگان گماشت .  ایشان را خُرد و خمیر کرد .  آنان را هلاک و نابود کرد .  «سَوَّاهَا»: ایشان را با خاک یکسان ساخت .  عذاب و هلاک را به طور یکسان گریبانگیر همگان کرد و کارشان را یکسره ساخت .  «فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ .  .  .  فَسَوَّاهَا»: به سبب گناهشان عذاب را بر همگان گماشت و ایشان را یکسان نابود کرد . ]] 
  • سوره‌ی شمس:14.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 595 ، از قرآن ، ب خط عثمان طه است. 
  • سید نورالله شاهرخی
۱۷
مرداد
۹۴

  • لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی کَبَدٍ
  • ما آدمی را برای رنج و محنت آفریده‌ایم (نه برای راحت و آسایش) .  
  • [[«لَقَدْ خَلَقْنَا .  .  . »: جواب قسمهای بالا است .  «فِی»: معنی مصاحبت و مرادفت دارد .  یعنی انسان همراه و همزاد با رنج و زحمت است و زندگی این جهان او برای استراحت و خوشی نیست .  سرتاسر حیات او میدان مبارزه با مشکلات است و زندگی وی غرق در درد و رنج, حرف (فی) علاوه از معنی ظرفیّت, مقارن حرف لام نیز می‌باشد .  گویند: إِنَّما أَنْتَ لِلْعَنَاءِ وَ النَّصَبِ .  یا این که: إَنَّمَا أَنْتَ فِی الْعَنَاءِ وَ النَّصَبِ (نگا: روح‌البیان, کبیر) .  «کَبَدٍ»: درد و رنج .  مشقّت و محنت .  «فِی کَبَدٍ»: حال انسان است (نگا: روح‌البیان) . ]] 
  • سوره‌ی البلد :4.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 594 ، از قرآن ، ب خط عثمان طه است.  
  • سید نورالله شاهرخی
۱۵
مرداد
۹۴

  • فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ
  • امّا انسان (آن انسانی که در پرتو ایمان عقل و خردش رشد نیافته است, و شخص خود را مقیاس همه چیز می‌پندارد) همین که پروردگارش او را بیازماید و برای این کار او را بزرگی ببخشد و بدو نعمت بدهد, خواهد گفت: پروردگارم مرا بزرگوار و گرامی و محترم و مکرم دیده است! (و این عزّت و نعمت, حق من و شایسته‌ی من است) .  
  • [[«فَأَمَّا الإِنسَانُ»: شأن خدا چنان بود که گذشت, و امّا حال انسان .  مراد انسان کافر یا سست ایمان و سست باور است (نگا: مؤمنون / 55 و 56, معارج / 19 - 22) .  «إِبْتَلاهُ»: او را آزمایش کرد (نگا: انبیاء / 35) .  «أَکْرَمَهُ»: سَروریش بخشید و بزرگیش داد .  بدو جاه و مقام و قدرت و قوّت داد .  «نَعَّمَهُ»: بدو نعمت و ثروت داد .  دارا و ثروتمندش کرد .  «أَکْرَمَنِی»: مرا گرامی و بزرگوار کرده است و شایسته احترام و اکرام دیده است .  یکی از معانی باب افعال, چیزی یا کسی را بر صفتی دیدن است (نگا: گنجینه صرف) .  یعنی چنین فردی, جاه و مقام و ثروت و نعمت را نشانه عزّت و کرامت ذاتی خود در نزد پروردگار می‌شمارد و خویشتن را در خور چنین تفضّلی می‌داند . ]] 
  • وَ أَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهَانَنِ
  • و امّا زمانی که پروردگارش او را بیازماید و برای این کار روزی او را تنگ و کم نماید, خواهد گفت: پروردگارم مراخوار و زبون داشته است (و با فقر و فاقه, ذلیل و حقیرم نموده است) .  
  • [[«قَدَرَ»: تنگ کرد .  کم کرد (نگا: رعد / 26, قصص / 82, اسراء / 30) .  «أَهَانَنِی»: به من اهانت کرده است .  خوار و ناچیزم داشته است . ]] 
  • سوره‌ی فجر :آیات 15 و 16.
  • این دو آیه ، آیات منتخب از صفحه‌ی 593 ، از قرآن ، ب خط عثمان طه است.
  • سید نورالله شاهرخی
۱۵
مرداد
۹۴

  • بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ هَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ الْغَاشِیَةِ
  •  آیا خبر حادثه‌ی فراگیر (روز قیامت که مردمان بی‌دین و گناهکار را در بر می‌گیرد) به تو رسیده است؟
  • [[«هَلْ أَتَاکَ؟»: استفهام, برای نشان دادن عظمت شدائد و اهوال روز قیامت است .  «الْغَاشِیَةِ»: فراگیرنده .  مراد روز قیامت است که مردمان کافر و فاجر و فاسق را زیر مصائب و شدائد خود می‌گیرد . ]] 
  • سوره‌ی الغاشیة:1.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 592 ، از قرآن ، ب خط عثمان طه است. 
  • سید نورالله شاهرخی
۱۳
مرداد
۹۴

  • إِنْ کُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَیْهَا حَافِظٌ
  • کسی وجود ندارد مگر این که بر او نگهبانی است (که او را می‌پاید و پندار و کردار و گفتارش را ثبت و ضبط و حفظ می‌نماید) .  
  • [[«إنْ»: حرف نفی و به معنی (مَا) است .  «إِن کُلُّ .  .  . »: مسلّماً هرکسی مراقبی دارد .  «حَافِظٌ»: مُراقب .  مُحافظ .  مراد فرشتگان آفریدگارند که به منزله سپاهیان محافظ و مراقب انسان هستند .  هم او را از چیزهائی که خدا بخواهد حفظ می‌کنند, و هم اعمال او را می‌پایند و می‌نگارند (نگا: زخرف / 80, انفطار / 10 و 11) .  «لَمَّا»: مگر این که .  به معنی (إِلاّ) است .  این آیه, جواب قسم است . ]]
  • سوره‌ی طارق ، آیه‌ی 4.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 591 ، از قرآن ، ب خط عثمان طه است.
  • سید نورالله شاهرخی
۱۳
مرداد
۹۴

  • قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ
  • نفرین بر صاحبان گودال (شکنجه) باد!
  • [[«قُتِلَ»: هلاک باد .  مرگ بر .  نفرین بر (نگا: ذاریات / 10, مدّثّر / 19 و 20, عبس / 17) .  «الأُخْدُودِ»: گودال مستطیلی شکلی در زمین; مفرد است و جمع آن أَخادید است .  نماد همه کوره‌های آدم‌سوزی و شکنجه‌گاهها و سیاه‌چالهای تاریخ است .  «أَصْحَابُ الأُخْدُودِ»: شکنجه‌گران کافر و بیرحمی‌بودند که در سرزمین یمن, گودال ژرف و درازی را کندند و در آن آتش زیادی را برافروختند و از مؤمنان مسیحی خواستند که دست از ایمان خود بردارند .  هنگامی که با مقاومت آنان روبرو شدند, ایشان را بدان گودال هولناک انداختند و در کنار آن ایستادند و از سوختن و بریان شدن مؤمنان شادی کردند و لذّت بردند .  «قُتِلَ أَصْحَابُ الأُخْدُودِ»: این جمله می‌تواند خبریّه و جواب قسم باشد, بدین معنی: صاحبان گودال شکنجه, به عذاب خدا و کیفر اعمال خود گرفتار شدند و نابود گشتند .  یا این که دعائی بوده و معنی آن در بالا گذشت .  در این صورت رهنمود به جواب قسم محذوف است و تقدیر چنین است: أُقْسِمُ بِهذِهِ الأُمُورِ, إِنَّ الَّذِینَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ, مُعَذِّبُونَ وَ مَلْعُونُونَ, کَمَا لُعِنَ أَصْحَابُ الأُخْدُودِ . ]] 
  • سوره‌ی بروج :4.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 590 از قرآن ، ب خط عثمان طه است.
  • سید نورالله شاهرخی
۱۲
مرداد
۹۴

  • یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ
  • هان! ای انسان! تو پیوسته با تلاش بی‌امان و رنج فراوان به سوی پروردگار خود رهسپاری, و سرانجام او را ملاقات خواهی کرد (و نتیجه‌ی رنج و تلاش خود را خواهی دید) .  
  • [[«کَادِحٌ»: تلاشگرِ رنجبر .  «کَدْحاً»: جدّ و جهد در کار همراه با رنج و تعب, به گونه‌ای که در جسم و جان اثر بگذارد .  «إِلی رَبِّکَ»: این آیه, بیانگر ذاتِ جویا و کوشای انسان و حرکت دائمی این رهرو رنجبر نالان در کاروان جهان گذران به سوی یزدان سبحان است .  «فَمُلاقِیهِ»: به پروردگار خود می‌رسی .  به نتیجه تلاش و رنج خود می‌رسی .  ضمیر (هِ) به رَبّ یا کَدْح برمی‌گردد . ]] 
  • سوره‌ی انشقاق :6.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 589 از قرآن ، ب خط عثمان طه است.
  • سید نورالله شاهرخی
۱۰
مرداد
۹۴

  • کَلَّا إِنَّ کِتَابَ الْفُجَّارِ لَفِی سِجِّینٍ
  • هرگزا هرگز! مسلّماً نوشته‌ی اعمال بزهکاران و بدکاران در «سِجّین» قرار دارد .  
  • [[«کِتَابٌ»: نوشته .  یادداشت شده .  «سِجِّین»: اسم خاصّ دیوان یا دفتر کلّ بایگانی نامه‌های اعمال بدکاران و بزهکاران است .  صیغه مبالغه «سِجنّ» است که به معنی زندان است, لذا سِجّین, زندان بسیار سخت و تنگ است (نگا: فرهنگ لغات قرآن دکتر قریب) .  تعبیر از آن بدین نام شاید به خاطر این باشد که محتویات این دیوان سبب زندانی شدن صاحبانش در دوزخ است .  گویا اصل آن «سِنْجُون» و در زبان اتیوپی یا حبشی قدیم به گِل و لای گفته می‌شود .  در این صورت بیانگر فرود و پستی نیز می‌باشد (نگا: جزء عم شیخ محمّد عبده) . ]] 
  • سوره‌ی المطفّفین :7.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 588 ، از قرآن ب خط عثمان طه است.
  • سید نورالله شاهرخی
۰۹
مرداد
۹۴

  • یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ
  • ای انسان! چه چیز تو را در برابر پروردگار بزرگوارت مغرور ساخته است و در حق او گولت زده است (که چنان بی‌باکانه نافرمانی می‌کنی و خود را به گناهان آلوده می‌سازی؟!) .  
  • [[«مَا غَرَّکَ»: چه چیز تو را فریفته است؟ چه چیز مغرورت ساخته است؟ این پرسش, بیانگر تهدید شدیدی, و در عین حال توأم با نوعی لطف و محبّت است .  «الْکَرِیمِ»: عظیم .  بزگوار (نگا: المراغی) . ]] 
  • سوره‌ی انفطار :6.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 587 از قرآن ، ب خط عثمان طه است.
  • سید نورالله شاهرخی
۰۸
مرداد
۹۴

  • فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ
  • پس کجا می‌روید؟ (محمّد با بیان حجّت و رساندن حق و حقیقت بر شما اتمام حجّت کرده است .  پس هرجائی و راهی که بروید, گمراهی و سرگشتگی است) .  
  • [[«أَیْنَ تَذْهَبُونَ؟»: کجا می‌روید؟ یعنی جز راه قرآن, هرکجا بروید بیراهه است .  این پرسش همانند پرسش از کسی است که جاده مستقیم را رها سازد و بیراهه برود و او را ندا دهند: آهای کجا می‌روی؟]]
  •  سوره‌ی تکویر:26.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 586 از قرآن ، ب خط عثمان طه است.
  • سید نورالله شاهرخی
۰۷
مرداد
۹۴

  • یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ
  • در آن روز که انسان فرار می‌کند از برادر خود .  
  • [[«یَفِرُّ»: می‌گریزد .  علّت گریز این است که هرکسی برای نجات خود می‌کوشد, و از آنان که گمان می‌برد, چه بسا از او درخواست کمک کنند, فرار می‌کند . ]] 
  • وَ أُمِّهِ وَ أَبِیهِ
  • و از مادر و پدرش!
  • وَ صَاحِبَتِهِ وَ بَنِیهِ
  • و از همسر و فرزندانش .  
  • [[«صَاحِبَة»: زن .  همسر .  «بَنِیهِ»: پسرانش .  در اینجا مراد فرزندانی است, که در دنیا انسان جان و مال را فدای ایشان می‌کند . ]]
  • لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ
  • در آن روز هرکدام از آنان وضعی و گرفتاری بزرگی دارد که او را به خود سرگرم می‌کند و از هر چیز دیگری باز می‌دارد .  
  • [[«شَأْن»: وضع و حال .  کاروبار .  «یُغْنِیهِ»: او را بسنده است .  یعنی مجالی برای او باقی نمی‌گذارد تا امکان و فرصت این را داشته باشد به دیگران بپردازد .  او را به خود مشغول می‌کند و بی‌خبر از دیگران می‌سازد . ]] 
  • سوره‌ی عبس :آیات 34 تا 37.
  • این آیات ، آیات منتخب از صفحه‌ی 585 از قرآن ، ب خط عثمان طه است.
  • سید نورالله شاهرخی
۰۶
مرداد
۹۴

  • أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاءُ ۚ بَنَاهَا
  • (ای منکرانِ معاد!) آیا آفرینش (مجدّد پس از مرگ) شما سخت‌تر است یا آفرینش آسمان که خدا آن را (با این همه عظمت سرسام‌آور و نظم و نظام شگفت, بالای سرتان همچون کاخی) بنا نهاده است؟
  • [[«خَلْقاً»: آفرینش .  ساختار .  تمییز است .  «أَأَنتُمْ أَشَدُّ .  .  . »: این آیه پاسخ گفتار منکران معاد است که می‌گفتند: أإِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِی الْحَافِرَةِ .  اجزاء کرات آسمانی را از عدم آفریده است و آنها را به شکل خورشیدها و ماهها و ستاره‌ها درآورده است, اجزاء متفرّق بدن شما را نیز بازآفرینی می‌کند و بهم می‌پیوندد و در صحنه حیات مجدّد حاضر می‌گرداند و مورد بازخواستتان قرار می‌دهد .  پس چه جای شگفتی است؟]]
  • سوره‌ی النّازعات :27.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 584 از قرآن ، ب خط عثمان طه است.
  • سید نورالله شاهرخی
۰۶
مرداد
۹۴

  • إِنَّا أَنْذَرْنَاکُمْ عَذَابًا قَرِیبًا یَوْمَ یَنْظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ یَدَاهُ وَ یَقُولُ الْکَافِرُ یَا لَیْتَنِی کُنْتُ تُرَابًا
  • ما شما را از عذاب نزدیکی بیم می‌دهیم (که رخ می‌دهد در) آن روزی که انسان همه‌ی کارهائی را که کرده است می‌بیند, و انسان کافر فریاد برمی‌آورد: کاش من خاک می‌بودم!
  • [[«یَوْمَ»: مفعولٌ‌فیه برای (عَذَاباً) است .  «یَنظُرُ»: می‌نگرد .  می‌بیند .  «مَا قَدَّمَتْ یَدَاهُ»: (نگا: بقره / 95, آل‌عمران / 182, نساء / 62) .  «یَا لَیْتَنِی کُنتُ تُرَاباً»: کاش من خاک می‌بودم! یعنی شخص کافر از مشاهده این همه عذاب و هول و هراس, آرزو می‌کند که کاش از آغاز زاده نمی‌شدم و از مرحله خاک فراتر نمی‌رفتم! یا این که می‌گوید: ای کاش! بعد از آن که زادم و انسان شدم و مُردَم, هرگز پس از مردن و خاک شدن, زنده‌شدنی در میان نمی‌بود, و آن گونه که خودم در دنیا معتقد بودم که رستاخیزی در میان نیست, همچنان می‌بود!]] 
  • سوره‌ی النبأ :40.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 583 قرآن ، ب خط عثمان طه است.
  • سید نورالله شاهرخی
۰۵
مرداد
۹۴

  • وَ بَنَیْنَا فَوْقَکُمْ سَبْعًا شِدَادًا
  • و بالای سر شما هفت آسمان استوار نساخته‌ایم؟ (و بر فراز فرش زمین, خرگاه آسمان را برافراشته نکرده‌ایم؟) .  
  • [[«سَبْعاً»: هفت .  این عدد برای تکثیر است و اشاره به کُرات متعدّد آسمان و مجموعه‌های منظومه‌ها و کهکشانهای فراوان جهان هستی است که دارای ساختار استوار و بزرگی هستند .  و یا بر تحدید دلالت دارد, امّا آنچه ما از ستارگان می‌بینیم همه متعلّق به آسمان اوّل است و ماورای آن, شش آسمان دیگر وجود دارد که از دسترس علم بشر بیرون و فراتر است (نگا: صافّات / 6, فصّلت / 12) . ]] 
  • سوره‌ی النبأ :12.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 582 ، از قرآن ب خط عثمان طه است.
  • سید نورالله شاهرخی
۰۳
مرداد
۹۴

  • هَٰذَا یَوْمُ الْفَصْلِ ۖ جَمَعْنَاکُمْ وَ الْأَوَّلِینَ
  • (بدیشان گفته می‌شود:) امروز, روز داوری (در میان مردم) و جداسازی (مؤمنان از کافران و حق از باطل و بالأخره بهشتیان از دوزخیان) است, شما را با همه‌ی پیشینیان گرد آورده‌ایم . 
  •  [[«الْفَصْلِ»: داوری .  جداسازی (نگا: صافّات / 21, دخان / 40, مرسلات / 13 و 14) .  «الأوَّلِینَ»: پیشینیان .  مفعول معه است و یا عطف است بر ضمیر (کُمْ) . ]] 
  • سوره‌ی المرسلات:38.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 581 ، از قرآن ، ب خط عثمان طه است.
  • سید نورالله شاهرخی
۰۳
مرداد
۹۴

  • وَ مَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا
  • شما نمی‌توانید بخواهید, مگر این که خدا بخواهد .  بی‌گمان خداوند بس آگاه و کاربجا است. 
  •  [[«مَآ تَشَآءُونَ إِلّآ أَن یَشَآءَ اللهُ»: مراد این است که از خواستنتان چیزی ساخته نیست, تا وقتی که خدا نخواسته باشد .  یعنی اراده کردن و خواستن وظیفه انسان است و در برابرش سزا و جزا می‌بیند, و توفیق دادن و نتیجه بخشیدن در دست خدا است, و خدا قادر مطلق است .  خلاصه, مشیّت بندگان در گرو مشیّت خدا است, یا به عبارت دیگر: حرکت کار بندگان, و برکت کار یزدان است .  مثلاً به هنگام گرسنگی, نان خوردن کار انسان و سیر کردن کار خدا است .  در وقت بیماری, دوا خوردن کار آفریدگان و شفا دادن کار خدای سبحان است . ]] 
  • سوره‌ی هل اتی :30.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 580 ، از قرآن ، ب خط عثمان طه است.
  • سید نورالله شاهرخی
۰۱
مرداد
۹۴

  • عَالِیَهُمْ ثِیَابُ سُنْدُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ ۖ وَ حُلُّوا أَسَاوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا 
  • بر تن ایشان, لباسهای ابریشم نازک سبز و دیبای ضخیم است, و با دستبندها و النگوهای سیمین, زیب و زینت شده‌اند, و پروردگارشان بدیشان شراب پاک می‌نوشاند .  
  • [[«عَالِیَهُمْ»: بر اندام ایشان است .  به تن ایشان است .  واژه عالی, حال ضمیر (هم) در (عَلَیْهِم), یا مفعول‌فیه است, هرچند که در قالب اسم فاعل است .  مثل: (خارج, داخل, باطن, ظاهر) .  می‌توان گفت: جَلَسْتُ خَارِجَ الدَّارِ .  «سُندُسٍ .  .  .  إِسْتَبْرَقٌ»: (نگا: کهف / 31, دخان / 53) .  «حُلُّوا»: آراسته گشته‌اند .  زینت شده‌اند .  فعل ماضی مجهول از مصدر تحلیه است .  «أَسَاوِرَ»: (نگا: کهف / 31, حجّ / 23, فاطر / 33) .  «طَهُوراً»: بسیار پاک و پاکیزه (نگا: فرقان / 48) .  این شراب عالی‌ترین نوع شراب بوده و غیر از شراب مذکور در آیات پنجم و هفدهم است . ]] 
  • سوره‌ی هل اتی :21.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 579 قرآن ، ب خط عثمان طه است.
  • سید نورالله شاهرخی
۰۱
مرداد
۹۴

  • إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَ إِمَّا کَفُورًا
  • ما راه را بدو نموده‌ایم, چه او سپاسگزار باشد یا بسیار ناسپاس .  
  • [[«إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ»: خدا راه را به انسانها نشان داده است .  خرد را بدو بخشیده است, و کتاب هستی را در مقابل دیدگانش باز کرده است, و پیغمبرانی برای او روانه نموده است, و بالاخره راه خوب و راه بد را بدو نشان داده است (نگا: بلد / 10) .  این, انسان است که به اختیار و انتخاب خود راه سعادت یا راه شقاوت می‌پوید و بهشت یا دوزخ را می‌جوید (نگا: فصّلت / 17) .  «شَاکِراً»: حال ضمیر (ه) است .  برخی هم احتمال می‌دهند که خبر (یَکُونُ) محذوفی بوده و تقدیر چنین است: إمَّا یَکُونُ شَاکِراً وَ إمَّا یَکُونُ کَفُوراً . ]] 
  • سوره‌ی هل اتی :3.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 578 قرآن ، ب خط عثمان طه است.
  • سید نورالله شاهرخی
۳۰
تیر
۹۴

  • بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ
  •  (انسان در قدرت خداوند بر گردآوردن استخوانها و زنده کردن مردگان تردیدی ندارد) بلکه هدف انسان (از انکار) این است که می‌خواهد در مدّت زمانی که در پیش دارد (تا زنده است) گناه کند .  
  • [[«لِیَفْجُرَ»: تا گناه کند .  علل گرایش به مادیگری و انکار مبدأ و معاد, غیر مقیّد بودن به چیزی, یعنی کسب آزادی برای انجام گناهان, و گریز از مسؤولیّتها, و اقناع کاذب وجدان است .  وگرنه کسی برای نفی مبدأ و معاد, ادلّه و براهینی در دست ندارد, و از درون به مادیگری خود قانع و راضی نمی‌باشد .  «أُمَامَهُ»: آینده‌ای را که در پیش دارد .  یعنی مادام که زنده است . ]] 
  • سوره‌ی القیامة :5.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 577 قرآن ، بخط عثمان طه است.
  • سید نورالله شاهرخی
۳۰
تیر
۹۴

  • فِی جَنَّاتٍ یَتَسَاءَلُونَ
  •  آنان در باغهای بهشت بسر می‌برند, و (از دوزخیان) می‌پرسند .  
  • [[«یَتَسَآءَلُونَ»: می‌پرسند .  مورد پرسش, دو آیه بعدی است .  انتخاب باب تفاعل, برای تکثیر است .  برخی گفته‌اند: از یکدیگر درباره گناهکاران می‌پرسند . ]]
  • عَنِ الْمُجْرِمِینَ
  •  از بزهکاران و گناهکاران (می‌پرسند) .  
  • [[«عَنِ الْمُجْرِمِینَ»: از بزهکاران .  درباره گناهکاران . ]]
  • مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ
  •  چه چیزهائی شما را به دوزخ کشانده است و بدان انداخته است؟
  • [[«سَلَکَکُمْ»: داخل گردانده است شما را (نگا: حاقّه / 32, جنّ / 17) . ]]
  • قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ
  • می‌گویند: (در جهان) از زمره‌ی نمازگزاران نبوده‌ایم .  
  • [[«الْمُصَلِّینَ»: نمازگزاران . ]]
  • سوره‌ی مدّثّر : آیات 40 تا 43.
  • سید نورالله شاهرخی
۲۸
تیر
۹۴

  • وَ رَبَّکَ فَکَبِّرْ
  •  و تنها پروردگار خود را به بزرگی و کبریائی بستای (و تنها او را بزرگ بشمار) .  
  • [[«کَبِّرْ»: به عظمت و کبریائی یاد کن (نگا: اسراء / 111) . ]] 
  • سوره‌ی مدّثّر :3.
  • سید نورالله شاهرخی
۲۷
تیر
۹۴

  • بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ
  • ای جامه به خود پیچیده!
  • [[«الْمُزَّمِّلُ»: جامه به خود پیچیده .  گویا پیغمبر اسلام در وقت نزول وحی اغلب با جامه‌ای خود را می‌پوشاند .  در اینجا پیغمبر گرامی با همان حالتی مخاطب قرار می‌گیرد که به هنگام وحی پیدا می‌کرد, و چنین ندائی هم برای ملاطفت با او است; نه معاتبت و سرزنش .  اشاره‌ای هم به این دارد که هر مؤمنی که در دل شبها جامه به خود پیچیده است, بلند شود و خودسازی کند و اندوخته‌ای بیندوزد .  صورت اصلی این واژه (مُتَزَمِّل) و از باب تفعّل است . ]]
  •  سوره‌ی مزّمّل :1.
  • سید نورالله شاهرخی
۲۶
تیر
۹۴

  • لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ ۚ وَ مَنْ یُعْرِضْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِ یَسْلُکْهُ عَذَابًا صَعَدًا
  • هدف این است که ما آنان را با این نعمت فراوان بیازمائیم, و هر کس از ذکر و یاد پروردگارش روی‌گردان گردد, او را به عذاب سخت و طاقت فرسائی داخل می‌گرداند .  
  • [[«یَسْلُکْهُ»: داخل می‌گرداند (نگا: قصص / 32, حاقّه / 32) .  «صَعَداً»: سخت .  غیر قابل تحمّل .  طاقت‌فرسا . ]]
  •  سوره‌ی الجنّ :17.
  • سید نورالله شاهرخی
۲۵
تیر
۹۴

  • بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ قُلْ أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا
  • (ای محمّد! به امت خود) بگو: به من وحی شده است که گروهی از قوم جن (به‌تلاوت قرآن من) گوش فرا داده‌اند و (پس از مراجعت به میان قوم خود, بدیشان) گفته‌اند: ما قرآن زیبا و شگفتی را شنیده‌ایم .  
  • [[«الْجِنّ»: آفریدگانی از آفریدگان خدا هستند که از آتش آفریده شده‌اند (نگا: حجر / 27) .  دارای عقل و شعور و فهم و درک, و تکلیف و مسؤولیّت, و آشنائی به زبان بوده, و مخاطب کتابهای آسمانی و از جمله قرآن می‌باشند (نگا: احقاف / 30), و موظّف به تبلیغ حق هستند .  آنها پیش از انسانها آفریده شده‌اند (نگا: حجر / 27) و می‌توانند برخی از کارهای مورد نیاز بشر را انجام دهند (نگا: سبأ / 12 و 13, نمل / 39) .  وجود جنّ حتمی و قطعی است, ولی ما چیزی از نحوه زندگی و ماهیّت ایشان - جز آنچه قرآن فرموده است - نمی‌دانیم .  لیکن باید انسان مؤمن به دنبال خرافات و موهومات راه نرود و ناآگاهانه افسانه‌هائی را درباره ایشان از خود نبافد .  این را هم بداند که جای تعجّب نیست که چه بسا انواع و اقسام موجودات زنده‌ای در این عالم وجود داشته باشند و ما با حواسّ محدود و دانش اندک خود با آنها آشنا نباشیم, همان گونه که رنگها و صداهای فراوانی در جهان ما است, ولی مقدار ناچیزی از آنها را می‌بینیم و می‌شنویم .  «نَفَرٌ»: گروه (نگا: اعراف / 27, احقاف / 29 - 32) .  «عَجَباً»: عجیب و بی‌نظیر .  یعنی این کلام, از نظر لفظ و معنی اعجاز انگیز است, و با سخنان دیگر متفاوت است .  مصدر است و برای مبالغه, صفت شده است . ]]
  • سوره‌ی الجنّ :1.
  • سید نورالله شاهرخی
۲۴
تیر
۹۴

  • وَ قَالَ نُوحٌ رَبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْکَافِرِینَ دَیَّارًا
  •  نوح (به دعای خود ادامه داد و) گفت: پروردگارا! هیچ احدی از کافران را بر روی زمین زنده باقی مگذار .  
  • [[«دَیَّاراً»: کسی .  فردی .  در اصل به معنی کسی است که بیاید و برود و بگردد و بچرخد .  یعنی جنبنده انسان نامی . ]]
  • إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبَادَکَ وَ لَا یَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا کَفَّارًا
  • که اگر ایشان را رها کنی, بندگانت را گمراه می‌سازند, و جز فرزندان بزهکار و کافرِ سرسخت نمی‌زایند و به دنیا نمی‌آورند .  
  • [[«کَفَّاراً»: بسیار کفر پیشه .  بسیار ناسپاس . ]]
  • سوره‌ی نوح : آیات 26 و 27.
  • سید نورالله شاهرخی
۲۳
تیر
۹۴

  • یَغْفِرْ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ وَ یُؤَخِّرْکُمْ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى ۚ إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذَا جَاءَ لَا یُؤَخَّرُ ۖ لَوْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ 
  • (اگر دعوت مرا بپذیرید) خداوند گناهان شما را می‌آمرزد, و تا اجل نهائی مرگ شما را به تأخیر می‌اندازد .  امّا اگر متوجّه باشید, هنگامی که اجل نهائی الهی فرا رسد, تأخیر پیدا نمی‌کند . 
  •  [[«یُؤَخِّرْکُمْ»: شما را به تأخیر می‌اندازد .  مراد طول عمر بخشیدن و به آن برکت دادن است .  حکمت خدا مقتضی آن است که ملّتی که ایمان داشته باشد و جاده عدل و داد را در پیش گیرد, بیشتر زیست کند و از طول عمر برخوردار شود, و ملّتی که کفر و فساد و ظلم و زور را در پیش گیرد, هرچه زودتر نابود گردد (نگا: المصحف‌المیسّر) .  امّا در هر صورت, سر رسید عمر یا اجل نهائی در وقت خود فرا می‌رسد و پَسی و پیشی در آن نیست .  به عبارت دیگر, انسان دارای دو اجل است: یکی اجل معلّق, که مشروط به عوامل و اسباب بوده و قابل تغییر است, و دیگری اجل مُبْرَم, که حتمی است و مقیّد به چیزی نبوده و قابل تغییر و تعجیل و تأخیر نیست (نگا: نمونه .  التفسیر القرآنی للقرآن) .  «أَجَلٍ مُّسَمّیً»: (نگا: انعام / 2, اعراف / 34, یونس / 49, هود / 3) . ]] 
  • سوره‌ی نوح :4.
  • سید نورالله شاهرخی
۲۲
تیر
۹۴

  • یُبَصَّرُونَهُمْ ۚ یَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ یَفْتَدِی مِنْ عَذَابِ یَوْمِئِذٍ بِبَنِیهِ
  • (دوستان صمیمی و خویشاوندان نزدیک) به همدیگر نشان داده می‌شوند و معرّفی می‌گردند (امّا هر کس گرفتار کار خویشتن است, و هول و هراس بیش از آن است که کسی بتواند به دیگری بیندیشد .  وضع چنان است که) شخص گناهکار آرزو می‌کند کاش می‌شد برای رهائی خود از عذاب آن روز, پسران خود را فدا سازد .  [[«یَفْتَدِی»: فدا سازد و خویشتن را باز رهاند .  از ماده (فداء) به معنی حِفْظ کردن خود از مصائب و مشکلات, به وسیله پرداخت چیزی . ]]
  • سوره‌ی المعارج :11.
  • سید نورالله شاهرخی
۲۱
تیر
۹۴

  • وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ
  •  اگر پیغمبر پاره‌ای سخنان را به دروغ بر ما می‌بست .  
  • [[«الأَقَاوِیلِ»: جمع أَقْوال, و آن جمع قَوْل است همچون اَبابیت جمع اَبْیات, و اَناعیم جمع اَنْعام .  این واژه بیشتر به سخنان دروغین گفته می‌شود . ]]
  • لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ
  • ما دست راست او را می‌گرفتیم .  
  • [[«الْیَمِینِ»: دست راست .  مراد دست راست پیغمبر است (نگا: روح المعانی, روح البیان, کشّاف) .  منظور جلوگیری از تعدّی به کلام خدا است .  همان گونه که می‌گویند: جلو دستش را بگیرید . ]]
  • ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ
  • سپس رگ دلش را پاره می‌کردیم .  
  • [[«الْوَتِینَ»: شاهرگ قلب که خون را به تمام اعضاء بدن می‌رساند و اگر قطع شود مرگ انسان آنی و حتمی است . ]]
  • فَمَا مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِینَ
  • و کسی از شما نمی‌توانست مانع (این کار ما در باره‌ی) او شود (و مرگ را از او باز دارد) . 
  •  [[«حَاجِزِینَ»: جمع حاجِز, به معنی مانِع و رادِع .  بازدارندگان .  جلوگیری کنندگان .  خبر (مَا) است . ]]
  • سوره‌ی الحاقّه :آیات 44 تا 47.
  • سید نورالله شاهرخی
۲۱
تیر
۹۴

  • فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَیَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَءُوا کِتَابِیَهْ
  • و امّا هر کس که نامه‌ی اعمالش به دست راست او داده شود, (فریاد شادی سر می‌دهد و) می‌گوید: (ای اهل محشر! بیائید) نامه‌ی اعمال مرا بگیرید و بخوانید!
  • [[«هَآؤُمُ»: بگیرید! .  (هَآء) اسم الفعل است و به معنی (بگیرید) .  واژه (م) بیانگر جمع بودن مخاطب است که افراد پیرامون او هستند .  «کِتَابِیَهْ»: حرف (ه) در آخر این واژه و واژه‌های: حِسَابِیَهْ, و مَالِیَهْ, و سُلْطَانِیَهْ در آیات بعدی, هاء سکته نامیده می‌شود و معنی خاصّی ندارد . ]]
  • وَ أَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَیَقُولُ یَا لَیْتَنِی لَمْ أُوتَ کِتَابِیَهْ
  • و امّا کسی که نامه‌ی اعمالش به دست چپش داده شود, می‌گوید: ای کاش هرگز نامه‌ی اعمالم به من داده نمی‌شد!
  • [[«شِمَال»: دست چپ . ]]
  • سوره‌ی الحاقّه : آیات 19 و 25.
  • سید نورالله شاهرخی
۱۹
تیر
۹۴

  • بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ الْحَاقَّةُ 
  • رخداد راستین!
  • [[«ألْحَآقَّةُ»: یکی از نامهای قیامت است .  از آنجا که قیامت حتماً و قطعاً فرا می‌رسد و حقیقت و واقعیّت دارد, بدین نام خوانده شده است . ]]
  • کَذَّبَتْ ثَمُودُ وَ عَادٌ بِالْقَارِعَةِ
  • قوم ثمود و قوم عاد (رخداد راستین) درهم کوبنده را تکذیب کردند .  
  • [[«الْقَارِعَةَ»: یکی از نامهای قیامت است .  از آنجا که جهان را در هم می‌کوبد و حوادث و اهوال آن مردمان را فرا می‌گیرد, بدان نام خوانده شده است . ]]
  • سوره‌ی الحاقّه : آیات 1 و 4
  • سید نورالله شاهرخی
۱۸
تیر
۹۴

  • أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِینَ کَالْمُجْرِمِینَ

  • آیا فرمانبرداران را همچون گناهکاران یکسان می‌شماریم؟!
  •  [[«الْمُسْلِمِینَ»: فرمانبرداران .  تسلیم شوندگان فرمان یزدان (نگا: انعام / 163, اعراف / 126, یونس / 72) . ]] 
  • سوره‌ی القلم :35.
  • سید نورالله شاهرخی
۱۸
تیر
۹۴

  • وَ لَا تُطِعْ کُلَّ حَلَّافٍ مَهِینٍ
  •  از فرومایه‌ای که بسیار سوگند می‌خورد, پیروی مکن .  
  • [[«حَلاّفٍ»: بسیار سوگند خورنده .  به حق یا به ناحق .  «مَهِینٍ»: خوار و پست .  رَذْل و حقیر . ]]
  • هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِیمٍ
  • بسیار عیبجوئی که دائماً سخن‌چینی می‌کند .
  • [[«هَمَّازٍ»: بسیار عیبجو .  رخنه‌گر .  بسیار بدگو و بد زبان .  «مَشَّآءٍ»: پادو .  تیزرونده .  در اینجا با حرف (ب) متعدّی شده و به معنی بسیار بَرنده و نقل‌کننده است .  «مَشَّآءٍ بِنَمِیمٍ»: بسیار سخن چین .  کسی که سخن این را برای آن, و کلام آن را برای این, به منظور فساد و تباهی می‌آورد و می‌برد . ]]
  • سوره‌ی قلم : آیات شریفه‌ی 10 و 11
  • سید نورالله شاهرخی
۱۶
تیر
۹۴

  • أَفَمَنْ یَمْشِی مُکِبًّا عَلَىٰ وَجْهِهِ أَهْدَىٰ أَمَّنْ یَمْشِی سَوِیًّا عَلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ
  • آیا آن کسی که نگونسار و بر رخساره راه می‌رود راهیاب‌تر است, یا کسی که بر پا ایستاده و درست در راه راست گام بر می‌دارد؟
  • [[«مُکِبّاً»: نگونسار, بر رو افتاده .  «سَوِیّاً»: راست قامت, راست و درست . ]] 
  • سوره‌ی المُلْک :22.
  • سید نورالله شاهرخی
۱۵
تیر
۹۴

  • إِنَّ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ کَبِیرٌ
  • کسانی که در نهان, از پروردگار خود می‌ترسند, آمرزش و پاداش بزرگ و فراوانی دارند . 
  •  [[«بِالْغَیْبِ»: در نهان .  دور از چشم مردمان .  بدون این که خدا را ببینند . ]] 
  • سوره‌ی مُلْک :12.
  • سید نورالله شاهرخی
۱۴
تیر
۹۴

  • ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ ۖ کَانَتَا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَیْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ یُغْنِیَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَیْئًا وَ قِیلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِینَ
  • خداوند از میان کافران, زن نوح و زن لوط را مثل زده است .  آنان در حباله‌ی نکاح دو تن از بندگان خوب ما بودند و (با ساخت و پاخت با قوم خود, و گزارش اسرار و اخبار بدیشان) به آن دو خیانت کردند و آن دو نتوانستند در پیشگاه الهی کمترین کاری برای ایشان بکنند و (آنان را از عذاب خانمانسوز دنیوی, و سخت کمرشکن اخروی نجات دهند .  به هنگام مرگ توسّط فرشتگان بدیشان) گفته شد: به دوزخ درآئید همراه با همه‌ی کسانی که بدان در می‌آیند . 
  •  [[«إمْرَأَةَ»: در رسم‌الخطّ قرآنی با تاء کشیده نوشته شده است .  مفعولٌ‌به اوّل فعل (ضَرَبَ) و (مَثَلاً) مفعولٌ‌به دوم آن است .  «تَحْتَ»: این واژه, کنایه از تحت سرپرستی و زیر نکاح است .  «خَانَتَاهُمَا»: خیانت این دو همسرِ بدشگون, همکاری با دشمنان و گزارش اخبار و پخش اسرار خانواده و مؤمنان بود .  خیانت ایشان انحراف از جاده عفّت نبود .  زیرا هرگز همسر هیچ پیغمبری آلوده به بی‌عفّتی نشده است (نگا: نمونه, جلد 24, صفحه 301) .  «أُدْخُلاَ النَّارَ»: به هنگام مرگ, فرشتگان به بدان یا نیکان خبر ورود آتی ایشان به دوزخ یا به بهشت را می‌دهند (نگا: المصحف المیسّر) .  «فَلَمْ یُغْنِیا»: در آخرت همه رابطه‌های دنیوی جز رابطه ایدئولوژی گسیخته می‌گردد (نگا: بقره / 48 و 123, لقمان / 33, ممتحنه / 3, انفطار / 19) . ]] 
  • سوره‌ی تحریم :10.
  • سید نورالله شاهرخی