عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

من سیدنوراله شاهرخی، عضو هیأت علمی دانشگاه لرستان، دکترای حقوق خصوصی دوره‌ی روزانه‌ دانشگاه علامه طباطبایی تهران (رتبه‌ی 13 آزمون دکتری)، کارشناسی ارشد حقوق خصوصی از همان دانشگاه (رتبه‌ی 21 آزمون ارشد)، پذیرفته شده‌ی نهایی آزمون قضاوت و وکیل پایه یک دادگستری هستم.

تحصیلات ابتدایی تا متوسطه خود را در شهر خرم‌آباد گذراندم، در دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم‌آباد مشغول به تحصیل شده و با معدل 19.35 و به‌عنوان نفر برگزیده‌ی ورودی فارغ‌التحصیل شدم. در آزمون کارشناسی ارشد با رتبه‌ی 21 در دانشگاه علامه طباطبایی تهران (دوره‌ی روزانه بدون سهمیه) پذیرفته شده و با معدل 19.08 و به عنوان نفر اول ورودی فارغ‌التحصیل شدم. در این مقطع نمره‌ی رساله اینجانب نمره‌ی 20 (تحت راهنمایی شادروان حضرت استاد آقای دکتر کوروش کاویانی و مشاورت حضرت استاد آقای دکتر حبیب الله رحیمی) بود.

پس از گذراندن خدمت مقدس سربازی و اخذ پروانه وکالت دادگستری، با رتبه‌ی 13 در آزمون دکتری (دوره‌ی روزانه بدون سهمیه) پذیرفته شده و در دانشگاه علامه طباطبایی تهران مشغول به تحصیل شدم. در این مقطع تحصیلی نیز تز دکترای خود را تحت راهنمایی حضرت استاد آقای دکتر حبیب الله رحیمی و مشاورت حضرت استاد آقای دکتر ایرج بابایی با نمره‌ی 19 دفاع نموده و فارغ‌التحصیل شدم. از این رساله تا کنون مقالات علمی پژوهشی متعددی (در زمان نگارش این متن چهار مقاله) استخراج و به جامعه‌ی علمی کشور عرضه شده است، مقالات متعدد دیگری نیز بر همین مبنا در دست تألیف است که در آینده ارائه خواهد شد.

از سال 1391 شروع به تدریس در دانشگاه کردم و از آن زمان تا کنون بصورت پیوسته در دانشگاه‌های متعددی نظیر دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاه آیت الله بروجردی، دانشگاه لرستان، دانشگاه ملایر، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم‌آباد و بروجرد افتخار همکاری داشته‌ام. در نگارش و داوری رساله‌های کارشناسی ارشد متعددی هم به‌عنوان مشاور و داور همکاری داشته‌ام.

هم اکنون به عنوان عضو هیأت علمی گروه حقوق دانشگاه لرستان در کسوت معلمی، افتخار خدمت به جوانان این سرزمین را دارم.

***
***
در خصوص انتشار مجدد مطالب این وبلاگ در جاهای دیگر لطفاً قبل از انتشار ، موضوع را با من در میان بگذارید و آدرس سایت یا مجله‌ای که قرار است مطلب در آن منتشر شود را برایم بفرستید؛ (نقل مطالب، بدون کسب اجازه‌ی قبلی ممنوع است!)

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
۲۱
آذر
۹۴

  • وَ أَنِ احْکُمْ بَیْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَ احْذَرْهُمْ أَنْ یَفْتِنُوکَ عَنْ بَعْضِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَیْکَ ۖ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُصِیبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ ۗ وَ إِنَّ کَثِیرًا مِنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ
  • و (به تو ای پیغمبر فرمان می‌دهیم به این که) در میان آنان طبق چیزی حکم کن که خدا بر تو نازل کرده است, و از امیال و آرزوهای ایشان پیروی مکن, و از آنان برحذر باش که (با کذب و حق‌پوشی و خیانت و غرض‌ورزی) تو را از برخی چیزهائی که خدا بر تو نازل کرده است به دور و منحرف نکنند (و احکامی را پایمال هوی و هوس باطل خود نسازند) .  پس اگر (از حکم خدا رویگردان شدند و به قانون خدا) پشت کردند, بدان که خدا می‌خواهد به سبب پاره‌ای از گناهانشان ایشان را دچار بلا و مصیبت سازد (و به عذاب دنیوی, پیش از عذاب اخروی گرفتار کند) .  بیگمان بسیاری از مردم (از احکام شریعت) سرپیچی و تمرّد می‌کنند (و از حدود قوانین الهی تخطّی می‌نمایند) .  
  • [[«أَن یَفْتِنُوکَ عَنْ .  .  . »: تو را به دور دارند از .  تو را منحرف نمایند از .  «أَن یُصِیبَهُمْ»: این که آنان را دچار عذاب و بلا سازد . ]]
  • سوره‌ی مائدة : 49.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 116 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز جمعه ، بیستم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۱
آذر
۹۴

  • وَ کَتَبْنَا عَلَیْهِمْ فِیهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَ الْعَیْنَ بِالْعَیْنِ وَ الْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ وَ الْجُرُوحَ قِصَاصٌ ۚ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ کَفَّارَةٌ لَهُ ۚ وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ
  • و در آن (کتاب آسمانی, تورات نام) بر آنان مقرّر داشتیم که انسان در برابر انسان (کشته می‌شود) و چشم در برابر چشم (کور می‌شود) و بینی در برابر بینی (قطع می‌شود) و گوش در برابر گوش (بریده می‌شود) و دندان در برابر دندان (کشیده می‌شود) و جراحتها قصاص دارد (و جانی بدان اندازه و به همان منوال زخمی می‌گردد که جراحت وارد کرده است اگر مثل آن جراحات ممکن گردد و خوف جان در میان نباشد) .  و اگر کسی آن را ببخشد (و از قصاص صرف نظر کند), این کار باعث بخشش (برخی از گناهان) او می‌گردد .  و کسی که بدانچه خداوند نازل کرده است حکم نکند (اعم از قصاص و غیره) او و امثال او ستمگر بشمارند .  
  • [[«کَتَبْنَا عَلَیْهِمْ»: بر آنان واجب کردیم .  «النَّفْسَ»: جان .  شخص .  «الْجُرُوحَ»: مفرد آن جُرْح, زخم‌ها .  جراحات . ]]
  • سوره‌ی مائدة : 45.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 115 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز پنجشنبه ، نوزدهم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۱
آذر
۹۴

  • وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُمَا جَزَاءً بِمَا کَسَبَا نَکَالًا مِنَ اللَّهِ ۗ وَ اللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ
  • دست مرد دزد و زن دزد را به کیفر عملی که انجام داده‌اند به عنوان یک مجازات الهی قطع کنید, و خداوند (بر کار خود) چیره و (در قانونگذاری خویش) حکیم است (و برای هر جنایتی عقوبت مناسبی وضع می‌کند تا مانع پخش آن گردد) .  
  • [[«جَزَآءً»: مفعولٌ‌له است .  «نَکَالاً»: عقوبت .  مجازات .  بدل از (جَزَآءً) یا مفعولٌ‌له است .  یادآوری: برای قطع دست دزد شرائطی است .  از جمله: دزدی برابر نقشه قبلی و با پیروی از امیال نفسانی باشد و کالا اهمّیّت داشته و در انبار یا جای محکمی گذاشته شده باشد, و قحطی و فقر و فاقه انگیزه دزدی نبوده باشد . ]]
  • سوره‌ی مائدة : 38.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 114 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز چهارشنبه ، هجدهم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۱
آذر
۹۴

  • إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ یُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ۚ ذَٰلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیَا ۖ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ
  • کیفر کسانی که (بر حکومت اسلامی می‌شورند و بر احکام شریعت می‌تازند و بدین‌وسیله) با خدا و پیغمبرش می‌جنگند, و در روی زمین (با تهدید امنیّت مردم و سلب حقوق انسانها, مثلاً از راه راهزنی و غارت کاروانها) دست به فساد می‌زنند, این است که (در برابر کشتن مردم) کشته شوند, یا (در برابر کشتن مردم و غصب اموال) به دار زده شوند, یا (در برابر راهزنی و غصب اموال, تنها) دست و پای آنان در جهت عکس یکدیگر بریده شود, و یا این که (در برابر قطع طریق و تهدید, تنها) از جائی به جائی تبعید گردند و یا زندانی شوند .  این رسوائی آنان در دنیا است, و برای ایشان در آخرت مجازات بزرگی است .  
  • [[«یُحَارِبُونَ»: می‌جنگند .  «فَسَاداً»: حال است و به جای (مُفْسِدِینَ) به کار رفته است و یا این که مفعولٌ‌له است .  «یُصَلَّبُوا»: به دار زده شوند .  «مِنْ خِلافٍ»: عکس یکدیگر; یعنی دست راست و پای چپ, و اگر جنایت تکرار شد, دست چپ و پای راستِ باقیمانده .  «یُنفَوْا»: تبعید شوند .  زندانی شوند .  «خِزْیٌ»: خواری .  رسوائی . ]]
  • سوره‌ی مائدة : 33.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 113 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز سه‌شنبه ، هفدهم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۶
آذر
۹۴

تبیین سؤال !

رسم شده مردایی ک وکالتِ بلاعزل دادن در طلاق ب همسر خودشون و پشیمون شدن یا قصد تقلب دارن واسه اینکه زوجه رو یه طورایی غیر مستقیم از وکالت عزل کنن میان با توجه ب اینکه حق عزل خودشونو ساقط کردن ، وکالتِ استقلالیِ زوجه در طلاق رو تبدیل میکنن ب وکالت اجتماعی ؛ ینی وکیل دیگری رو ضمیمه میکنن ب زوجه در امر طلاق ، مثلن پدر یا برادر خودِ زوج رو ضمیمه میکنن ب زوجه ! پیش خودشونم خیال میکنن زوجه از این ب بعد اگه بخاد با استفاده از وکالتی ک داشت خودشو طلاق بده باید وکیل دیگر رو هم راضی کنه و وکیل دیگه هم چون قوم و خویش خودمه هیچوخت راضی ب این کار نمیشه بنابراین اصلِ وکالت در طلاقی ک ب زوجه داده شده بود ب این نحو میره زیر سؤال !!!

در همین زمینه توجه شما رو ب استفتائی ک از آیت‌الله مکارم شیرازی شده جلب می‌کنم :

اصل سؤال :

  1. آیا موکل می تواند پس از اعطای وکالت به وکیل، وکیل دیگری را برای انجام موضوع وکالت ضم وکیل سابق کند؟ در فرض امکان ، آیا وکالت وکیل نخست از حالت استقلالی به اجتماعی تبدیل می شود یا کما فی السابق حالت استقلالی باقی می ماند؟
  2. و آیا در عقد نکاح با سایر عقود تفاوتی از این حیث وجود دارد؟

پاسخ سؤال :

  1. وکیل اول استقلال داشت {دارد} مگر این که او را عزل کند سپس با ضمیمه وکالت دهد.
  2. فرقی ندارد و در عقد نکاح نیز به همین صورت است.

منبع : این لینک

حکم همین موضوع از نظر رویه‌ی عملی دفاتر اسناد رسمی : 

اداره کل امور اسناد و سردفتران سازمان ثبت اسناد و املاک کشور در پاسخ به پرسش دفترخانهٔ شماره 347 مشهد اعلام کرد:

 « هرگونه تغییر در مفاد وکالتنامه از جمله ضمِّ وکیل، موکول به توافق طرفین است »

بر این اساس برای ضم وکیل، نیاز به توافق و رضایت وکیل اصلی و اولیه خواهد بود.

تصویر نامهٔ اداره کل امور اسناد و سردفتران سازمان ثبت اسناد و املاک کشور در پاسخ به پرسش انجام شده به نقل از سایت کانون سردفتران خراسان به این صورت است:

در واقع در مواردی ک اعطای وکالت به وکیل ، واسه انجام کاری ، از نظر عرفی دادنِ حقی ب او محسوب می‌شه ، ضم وکیل ب او ، ب نحوی که وکیل اول برای انجام وکالت ، نیاز ب اخذ رضایت وکیل دیگر هم داشته باشه ب منزله‌ی سلب حق اعطا شده ب وکیل اول هست ک قاعدتن بدون رضایت او امکانپذیر نیست.


  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۶
آذر
۹۴

یکی از دانشجویان محترم تعریف کرد ک ساعت هشت صُب با من کلاس داشته ، ی مقدار دیر رسیده ، ساعت شده بوده هشت و ایشون تازه در ورودی دانشگاه بوده ، از سرویس ک پیاده شده هراسون و شتابون داشته میومده سمت کلاس ک بیشتر از ده دقیقه نشه تأخیرش و در اولویت پرسش ک قرار گرفته لااقل غیبته رو نخوره !! ایشون گفت شنیدم ک دو نفر دانشجو با دیدن اوضا و احوال من دارن میگن این حتمن با شاهرخی کلاس داره ک اینجوری داره میره !!!!

بعد جالبیش اینجا بوده ک ایشون تعریف کرد اون دو نفر دانشجویی ک این حرفو زدن راهشونو کج کردن سمت دانشکده‌ی فنی !!!! ینی نه تنها رشته‌شون حقوق نبوده بلکه علوم انسانی هم نمیخوندن حتا !!!!!! در این حد ینی !!!!!


نتیجه‌ی اخلاقی : دانشجویان محترم ، واقعن پشت سر من چها گفتید ب همقطاران خودتون ک اینطور آوازه‌ی منو پیچوندید بین دانشجوای رشته‌های دیگه حتا !!!! من واقعن نمیدونم باید از این وضعیت خوشحال باشم یا ناراحت ؟؟؟ عجالتن احساس خاصی ندارم ! اون کاری ک فک میکنم در هر موقعیتی درسته رو انجام میدم ، هر چه بادا باد !!!

دل‌نوشت : دانشگا لرستانیا ما رو نمی‌بینید خوشحالید احیانن ؟ از احوال ما خواسته باشید ما که بدون تعارف دلمون تنگ شده !!! شما رو البته میدونم هیچ دل خوشی ندارید ک چارشنبه داره نزدیک میشه !!!

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۶
آذر
۹۴

  • قَالُوا یَا مُوسَىٰ إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا أَبَدًا مَا دَامُوا فِیهَا ۖ فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّکَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ
  • گفتند: ای موسی! ما هرگز بدان سرزمین مقدّس پای نمی‌نهیم مادام که آنان در آنجا بسر برند .  پس (دست از سر ما بردار و) تو و پروردگارت بروید و (با آن زورمندان قوی هیکل) بجنگید; ما در اینجا نشسته‌ایم (و منتظر پیروزی شما هستیم!) .  
  • [[«قَاعِدُونَ»: نشستگان . ]]
  • سوره‌ی مائدة : 24.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 112 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز دوشنبه ، شانزدهم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۶
آذر
۹۴

این مطلب نخستین بار در جمعه پانزدهم آذر ۱۳۹۲ ساعت 22:51 با شماره‌ی پست 191 از طریق وبلاگ قبلی من در بلاگفا منتشر شده بود. اگر تمایل به دیدن کامنت‌ها و پاسخ‌هایی دارید که بازدیدکنندگان وبلاگ و من ، ذیل این مطلب در بلاگفا نوشته بودیم اینجا را ببینید.

بازدیدکننده‌ی محترمی که با نام "مریم" خود را معرفی کرده‌اند، این مطلب را به مناسبت روز 16 آذر (روز دانشجو) به وبلاگ هدیه کرده‌اند؛ انصافاً هر کسی این مطلب را نوشته در این زمینه، پیشکسوت، استخوان خُردکرده و خاک صحنه خورده بوده، آفرین...؛ مرحبا....؛ گُل گفتی:

چندتا از مهم‌ترین دستاوردهای دانشجویان در دانشگاه:


  • - اس ام اس دادن بدون نگاه کردن به موبایل
  • - خوابیدن درحال نگاه کردن به کتاب
  • - کارِ گروهی درهنگام امتحان
  • - حرف زدن بدون تکون خوردن لب
  • - حضور در زمان غیبت( از طریق فرستادن اقوام و دوستان ب جای خود سرِ کلاس!)
  • - توانایی خواندن مطالب کل ترم در کاغذی به ابعاد 4 در 4


روز دانشجو مبارک.

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۶
آذر
۹۴

این مطلب نخستین بار در چهارشنبه بیست و دوم خرداد ۱۳۹۲ ساعت 14:8 با شماره‌ی پست 62 از طریق وبلاگ قبلی من در بلاگفا منتشر شده بود. 

*لیس للإنسان إلا ما سعی* سوره‌ی طه / آیه‌ی 12

نمرات درس حقوق تجارت 2 مشخصه‌ی 745 هم از طریق سایت دانشگاه، اعلام شده است.

در این کلاس هم سه نفر موفق به کسب نمره‌ی بیست شدند؛ اما همچنان‌که در طول ترم از وضعیت تلاش هفتگی دانشجویان محترم معلوم بود و بارها در این خصوص هم به شما اخطار کرده بودم سطح نمرات نسبت به مشخصه‌ی 746 پایین‌تر بوده و رضایت‌بخش نیست.

دانشجویان محترمی که قصد انجام اقداماتی برای بالا بردن نمره‌ی خود را دارند قبل از انجام هر اقدامی به نکات ذیل توجه فرمایند:

1.   من در طول ترم بارها به شما اخطار کردم که از سرنوشت دانشجویان ترم قبل درس عبرت بگیرید و به شب امتحان موکول نکنید ولی هر هفته، قضیه همان‌طور بود که هفته‌های قبل.

2.  ثانیاً به یاد بیاورید به هنگام پرسش کلاسی به شما می‌گفتم این وضعیت، نمایان‌گر وضعیت شما در آخر ترم است و در آخر ترم مدعی نشوید که ما تلاش خود را کردیم یا فرجه نداشتیم یا دو امتحان با هم داشتیم.

3.  در مواقع پرسش، به نحوی تلاش شما کم بود که من چند بار اعلام می‌کردم چه کسی خوانده است و متأسفانه با نگاه توأم با تمسخر دانشجویانی روبرو می‌شدم که گویی می‌گفتند "طرف، خودش را سر کار گذاشته است!".

4.  شما در طول ترم همه‌ی فرصت‌های خود برای افزایش نمره از طریق پاسخ دادن در پرسش‌های کلاسی را از خود سلب کردید و همه‌چیز را به برگه موکول کردید که هم اکنون نتیجه‌ی آن را پیش چشم خود می‌بینید.

5.    علی‌رغم نکات فوق، برگه‌ها با نهایت دقت و البته در کمال ارفاق تصحیح شده است؛ امکان اشتباه در نمره‌ها وجود ندارد.

6.    اینکه در چه شرایطی امتحان داده‌اید با توجه به اینکه بجز مسأله، من همه‌ی سؤالات دیگر را بارها و بارها در کلاس پرسیده بودم عذر موجه محسوب نمی‌شود.

7.   اکنون و در این وقت از ترم امکان افزایش نمره از طریق توسل به وسایلی نظیر ارائه‌ی تحقیق یا پاورپوینت وجود ندارد زیرا قرار نیست هرکس درسش را نخواند و نمره‌اش کم شد اقدام به ساخت پاورپوینت کند و نمره‌اش را به حد قبولی برساند. پاورپوینت جای درس خواندن را نمی‌گیرد؛ اگر قرار بود به عنوان فعالیت کلاسی انجام شود باید در طول ترم پیشنهاد ساختش را می‌دادید، نه الان و به عنوان جبران کمبود نمره، الان وقت مناسبی برای پیشنهاد ساخت نیست، چون باید به همه‌ی کسانی که این شرایط را دارند این فرصت داده‌شود و از فردا من باید پاسخگوی خیل دانشجویانی باشم که نمره نگرفته‌اند و می‌خواهند پاورپوینت بسازند. همان‌طور که گفتم پاورپوینت جبران‌کننده‌ی درس نخواندن نیست. چون بعد از اعلام نمرات اگر قرار باشد این فرصت در اختیار همه قرار گیرد باید کسی هم که مثلاً 14 یا 10 یا 12 یا 18 برده این فرصت را داشته باشد که نمره‌ی خود را افزایش دهد و حتماً تصدیق می فرمایید که منطقی نیست همه صبر کنند ببینند نمره شان چند می‌شود و بعد به فراخور حال و نمره‌ی خود برای افزایش نمره اقدام به ساخت پاورپوینت کنند. البته توجه داشته باشید که من از طریق پرسش و پاسخ هفتگی به طور مستمر فرصت افزایش نمره را در اختیار شما گذاشتم اما افسوس که خودتان استفاده نکردید و همه چیزرابه امتحان پایان ترم موکول کردید.

8.   دل به شایعه‌ها نسپارید؛ کسانی که درس نخوانده‌اند و تلاش باید و شایدی نکرده‌اند حاصل کار خود را می‌بینند؛ مسائل خیالی مثل روی نمودار و زیر نمودار و..... وجود خارجی ندارد.

9.   توسل به تماس تلفنی با خود من، اعضای خانواده، دوستان، آشنایان و همکاران من هیچ تأثیری در افزایش نمره‌ی شما ندارد.

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۵
آذر
۹۴

  • وَ قَالَتِ الْیَهُودُ وَ النَّصَارَىٰ نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ ۚ قُلْ فَلِمَ یُعَذِّبُکُمْ بِذُنُوبِکُمْ ۖ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ ۚ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشَاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا بَیْنَهُمَا ۖ وَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ
  • یهودیان و مسیحیان می‌گویند: ما پسران و عزیزان خدائیم! بگو: پس چرا شما را در برابر گناهانتان عذاب می‌دهد؟ بلکه شما انسانهائی همچون سائر انسانهائی هستید که خدا آنان را آفریده است .  خداوند هر که را بخواهد عذاب می‌دهد .  و سلطنت آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است, متعلّق به خدا است (و همه‌چیز از آن او است) و برگشت (همگان) به سوی او است (و به حساب و کتاب هرکسی رسیدگی می‌کند) .  
  • [[«الْمَصِیرُ»: سرانجام کار .  برگشت . ]]
  • سوره‌ی مائدة : 18.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 111 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز یکشنبه ، پانزدهم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۵
آذر
۹۴

  • لَقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ ۚ قُلْ فَمَنْ یَمْلِکُ مِنَ اللَّهِ شَیْئًا إِنْ أَرَادَ أَنْ یُهْلِکَ الْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَ أُمَّهُ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا ۗ وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا بَیْنَهُمَا ۚ یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ ۚ وَ اللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
  • به طور مسلّم, کسانی که می‌گویند: خدا, مسیح پسر مریم است! کافرند .  بگو: اگر خداوند بخواهد مسیحِ پسرِ مریم و مادر او و همه‌ی کسانی را که در روی زمین هستند هلاک کند, چه کسی درمقابل می‌تواند (کوچکترین) کاری بکند (و جلو دست خدا را بگیرد)؟ از آن خدا است آنچه در آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است .  هر چه بخواهد می‌آفریند; و خدا بر هر چیزی توانا است .  
  • [[«فَمَن یَمْلِکُ مِنَ اللهِ شَیْئاً»: چه کسی می‌تواند در مقابل خدا کاری بکند؟]]
  • سوره‌ی مائدة : 17.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 110 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز شنبه ، چهاردهم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۵
آذر
۹۴

  • فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِیثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَةً ۖ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ ۙ وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُکِّرُوا بِهِ ۚ وَ لَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىٰ خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِیلًا مِنْهُمْ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ ۚ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ
  • امّا به سبب پیمان‌شکنی ایشان, آنان را نفرین کردیم و از رحمت خود محروم داشتیم و دلهایشان را سخت نمودیم (به گونه‌ای که دلیل و اندرز بدان راه نمی‌یافت) .  آنان سخنان را تحریف و بخش فراوانی از آنچه (در تورات بود و) بدیشان تذکّر داده شده بود, ترک کردند .  (این خوی پلید هنوز هم در چنین قومی وجود دارد و تو) همیشه می‌توانی خیانتی (تازه) از آنان ببینی, مگر عدّه‌ی کمی از ایشان (که به تو ایمان آورده‌اند و خیانت‌پیشه نیستند) .  پس از آنان درگذر و (بدسگالیها و دوروئیهایشان را) نادیده بگیر, که خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد .
  • [[«قَاسِیَةً»: سخت .  سنگین .  «الکَلِمَ»: اسم جنس جمعی کلمه, سخنان .  «یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ»: سخنان را از موارد خود منحرف می‌سازند و مطالب را دگرگون می‌سازند (نگا: بقره / 75 و 79, و آل‌عمران / 78) .  «خَآئِنَةٍ»: خیانت .  «إِصْفَحْ»: صرف نظر کن .  از مؤاخذه چشم‌پوشی کن (نگا: بقره / 109) . ]]
  • سوره‌ی مائدة : 13.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 109 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز جمعه ، سیزدهم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۳
آذر
۹۴

  • یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ ۖ وَ لَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلَّا تَعْدِلُوا ۚ اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ ۖ وَ اتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ
  • ای مؤمنان! بر ادای واجبات خدا مواظبت داشته باشید و از روی دادگری گواهی دهید, و دشمنانگی قومی شما را بر آن ندارد که (با ایشان) دادگری نکنید .  دادگری کنید که دادگری (به ویژه با دشمنان) به پرهیزگاری نزدیکتر (و کوتاه‌ترین راه به تقوا و بهترین وسیله برای دوری از خشم خدا) است .  از خدا بترسید که خدا آگاه از هر آن چیزی است که انجام می‌دهید .  
  • [[«قَوَّامِینَ»: کسانی که مجدّانه در انجام واجبات می‌کوشند و بر آنها دوام دارند .  تلاشگران راه عدل و داد .  «شُهَدَآءَ بِالْقِسْطِ»: گواهانی که دادگرانه گواهی می‌دهند و از این و از آن جانبداری نمی‌کنند .  «لا یَجْرِمَنَّکُمْ»: شما را بر آن ندارد .  «شَنَآنُ»: دشمنانگی .  بغض . ]]
  • سوره‌ی مائدة : 8.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 108 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز پنج شنبه ، دوازدهم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۳
آذر
۹۴

چرا همراه داشتن قانون در کلاس ، اجباری شد ؟

توی حقوق ، استناد ب قانون و آشنا شدن با متن قانون و حتا نحوه‌ی قرائت مواد قانونی ، نقش عمده و اساسی‌ای داره ، قبل‌ترها وخت تدریس با این مشکل بزرگ مواجه میشدم ک وختی توی درس ب ماده‌ی خاصی استناد میکنم و از بچه‌ها میخواستم اون ماده رو بخونن تا واسشون توضیحش بدم خیلیا اصن قانون همراشون نبود ، بضی جلسات حتا مجبور میشدم تبلتم رو بدم ب یه نفر از بچه‌ها تا از روی اون بخونه !!!! این تازه اول ماجرا بود ، چون بقیه‌ی دانشجوا قانون همراشون نبود وختی ماده‌ی قانونی قرائت می‌شد بقیه فک میکردن این بازه‌ی زمانی قرائت مواد ، جزو اوقات استراحتشون هست ، ب بیرون از پنجره خیره میشدن ، با موبایلشون ور میرفتن با بغل دستیشون حرف میزدن ووو اصن یه وضی !!! در بهترین حالت ، عقب موندگیشون توی جزوه‌ای ک لحظات قبل نوشته بودن رو جبران میکردن ! ب هر حال اون هدف من ک آشنایی با مواد قانون و استناد ب قانون بود برآورده نمی‌شد ! هر چی هم بهشون میگفتم آقا خانوم قانون بیارید با خودتون ، قانون ، هویت شماست ، قانون ، شناسنامه‌ی شماست ، قانون ، همه چیز یه دانشجوی حقوقه ب خرجشون نمیرفت ک نمیرفت ، حتا بضیا یه نگاه عاقل اندر سفیه هم بهم مینداختن ک یارو گیر آورده ما رو ها !!!!!

اینهمه سرتونو درد آوردم ک بگم بنا بر همین دلائل بود ک از ترم جاری قانونی گذاشتم مبنی بر اینکه اگه دانشجویان ، قانون همراشون نباشه منفی میگیرن !!! هر جلسه یه منفی !! همه رو هم توی خوندن مواد قانونی شرکت میدم تا با قرائت قانون آشنا بشن و روشون وا شه جلوی جمع !!! الان راضیم ، دیگه وختی یه دانشجو قانون میخونه بقیه ب امور متفرقه مشغول نیستن و سرشون توی قانونه !!! این موردم یکی از اون مواردی بود ک بهم ثابت کرد هر قانونی تا اخلاقیِ صرف باشه اجرا نمیشه و تا ضمانت‌اجرای قانونی - ینی منفی !!! - در کار نباشه ، رعایتی هم در کار نخواهد بود !!! با نگاه سنگین کردن و اخم کردن و گفتن جملاتی از این قبیل ک « انتظارم از شما بیشتر از اینا بود » و این قبیل موارد هم آب از آب تکون نمیخوره ک نمیخوره !!! 

حالا اما خاطره ....

توی یکی از کلاسا اسم یکی از دانشجوا رو آوردم ک فلانی فلان ماده رو بخونه ، دیدم قانون نداره ، دست ب منفی!!! شدم ، و یه دفه در کمال بهت و حیرت دیدم دانشجوی مربوطه میگه استاد این قانونی ک دست اینه مال منه !!!! و اشاره کرد ب نفر بغل دستیش !!! حیرتم وختی افزون شد ک نفر بغل دستی هم بعد از چند ثانیه مبهوت موندن و اینور اونور نگا کردن ، قضیه رو ب کلی منکر شد و گفت من قانون خودم دستمه !!!! دانشجوی مربوطه البته گوشش بدهکار بغل دستیش نبود و مدام اصرار میکرد ک این قانون منه ک دست بغل دستیمه !!!! مونده بودم چی کنم !!! از یه طرف بی واکنشی من و رد شدن من از کنار این قضیه بدون منفی زدن این خطر رو داشت ک از فردا توی اون کلاس ، هر کسی وختی قانون همراش نیست اشاره کنه ب قانون نفرِ بغل دستیش و بگه این کتاب قانون ، مال منه و انتظار هم داشته باشه چون من یه بار منفی نزدم همیشه باید منفی نزنم و ب این نحو باب دور زدن قانون باز بشه ، اگرم میخواستم واکنش نشون بدم مهم این بود ک باید واسه کی منفی میذاشتم ؟ موقعیت سختی بود خلاصه !!! شما بودید چکار میکردید ؟ 

بعد از چن ثانیه ، تصمیم خودمو گرفتم ! ب اون دانشجویی ک قانون دستش نبود گفتم هر کسی باید قانونش پیش خودش باشه ، اگه قانون رو دادی دست نفر بغل دستیت ک منفی نخوره ، حالام پای فداکاری‌ای ک کردی واستا و منفی رو نوش جون کن ، اگرم همینطوری الکی دادیش دست نفر بغل دستیت ک اشتباه کردی و باید منفی بخوری ، ب هر حال حق با کسی هست ک الان قانون دستشه !!!


خوف نوشت : موقعیت خوفناکی بود از این جهت ک قطعن یکیشون داشت توی روز روشن خلاف واقع میگفت !!! و با توجه ب حساسیت آینده‌ی شغلی حقوق ... هیچی بگذریم !!!!


  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۲
آذر
۹۴

  • الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ ۖ وَ طَعَامُ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ حِلٌّ لَکُمْ وَ طَعَامُکُمْ حِلٌّ لَهُمْ ۖ وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکُمْ إِذَا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ وَ لَا مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ ۗ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ
  • امروزه (با نزول این آیه) برای شما همه چیزهای پاکیزه (طبع سالم پسند) حلال گردید, و (ذبائح و) خوراک اهل کتاب (جز آنچه با آیات دیگر تحریم شده است) برای شما حلال است و خوراک شما برای آنان حلال است, و (ازدواج با) زنان پاکدامن مؤمن, و زنان پاکدامن اهل کتاب پیش از شما, حلال است, هرگاه که مهریّه‌ی آنان را بپردازید و قصد ازدواج داشته باشید و منظورتان زناکاری یا انتخاب دوست نباشد .  هر کس که انکار کند آنچه را که باید بدان ایمان داشته باشد (از جمله ایمان به احکام حلال و حرام برخی از خوراکیها و ازدواجهای مذکور در اینجا) اعمال او باطل و بیفایده می‌گردد و در آخرت از زمره‌ی زیانکاران خواهد بود .  
  • [[«الْمُحْصَنَاتُ»: زنان پاکدامن .  «أُجُور»: مهریّه‌ها .  «مُحْصِنِینَ»: مردان پاکدامن .  «غَیْرَ مُسَافِحِینَ»: مردانی که زناکار نیستند .  «أَخْدَان»: جمع خِدْن, رفیقه (نگا: نساء / 25) .  «الإِیمَان»: آنچه باید بدان باور داشت .  مراد احکام شریعت است . ]]
  • سوره‌ی مائدة : 5.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 107 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز چهارشنبه ، یازدهم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۲
آذر
۹۴





+ منظره‌ی هولناکی بود ؛ زیبا و پر هیبت شاید ؛ صدای توفنده‌ی آب ، ترسناک و البته و گوش‌نواز !!! بود !

++ خرم‌آباد ؛ خرم رود ؛ منظره‌ی پل صفوی ؛ عصر روز 1394/09/11 بعد از تقریبن سی چهل ساعت بارش مداوم !!! در حالت عادی در تصویر دوم و چهارم ، پل ماشین‌رویی بر روی رودخونه هست ک در اثر حجم آبی ک اومده به کلی ناپدید شده و در این تصویر ، هیچ اثری از آثار اون دو پل نیست !!!! ضمنن در تصویر اول ، گوشه‌ی سمت چپ ، بالا ، شَمایی از قلعه‌ی تاریخی فلک الافلاک رو میتونید مشاهده بفرمائید ؛ این نکته‌ی آخری رو عرض کردم واسه غیر خرم‌آبادی‌ها ! اسائه‌ی ادب نشه خدمت بقیه !!!!

+++ در صورت تمایل ب دیدن تصاویر ، اگه از اینترنت کم سرعت استفاده می‌کنید اندکی شکیبا باشید ؛ با توجه ب حجم تصاویر ، بارگذاری ممکنه طول بکشه !

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۱
آذر
۹۴

این مطلب نخستین بار در پنجشنبه سیزدهم آذر ۱۳۹۳ ساعت 20:40 با شماره‌ی پست 675 از طریق وبلاگ قبلی من در بلاگفا منتشر شده بود. 

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۰
آذر
۹۴

این مطلب نخستین بار در سه شنبه بیست و پنجم آذر ۱۳۹۳ ساعت 18:7 با شماره‌ی پست 695 از طریق وبلاگ قبلی من در بلاگفا منتشر شده بود.

مادرم تعریف میکرد ک یکی از اقوام سببی ما همین امسال ، اربعین ، با دوستاش راهی میشه بره لب مرز ، دوستاش قرار بوده برن کربلا ، ایشون مدارک همراشون نبوده و قراری هم بر رفتن ایشون ب کربلا نبوده (وختی میگم مدارک نداشته ینی هیچچچچی نداشته ها ! پاسپورت همراش نبوده ، ویزا نداشته ، شناسنامه همراش نبوده و کارت ملی هم همراش نبوده !!!!! حتا کپی کارت ملی یا شناسنامه هم همراش نبوده ، چون اصن قرار نبوده ایشون بره عراق ، قرار بوده تا لب مرز بره و برگرده !!!!) بعد وختی میره لب مرز ، می‌بینه اصن اوضاع خیییییییلی ب هم ریخته و داغونه (اگه نخام کلمه‌ی بدتری استفاده کنم البته!!!!!) ، ینی هیشکی ب هیشکی نیس !!!! ایشونم سرشو میندازه پایین با همون دوستاش میره عراق !!!!! هیچی دیگه نشون ب اون نشون ک برا خودش کربلا و نجف و کاظمین رو زیارت میکنه !!!!!

بعد جالبه دوستاش کاظمین نرفتن !!!! ایشون خودش رفته کاظمین هم حتا !!!! بعد گفته ک این چند روز هممممه چیش مجانی بوده ، جای خوابش ، غذاش و حمومش حتا !!!!! یک ریالی خرج نکرده ینی از این بابتا !!!!!

بعد برگشتنی ک رسیده لب مرز ، مأمورا گفتن اونایی ک کارت ملی همراشونه برن یه سمت اونائیم ک پاسپورت دارن برن از دروازه‌ی دیگه خارج شن !!!! بعد ایشون میمونه الان چیکار کنه !!!!! میره توی کارت ملیا وامیسته ، نوبت ک بهش میرسه میگن کارت ملیت کو پَ؟ میگه من اصن هیچچچچی همرام نیس ! هر کاریَم میخاین بکنین ! بعد اون مأموره هم میگه بیا برو !!!!! هیچی دیگه با این وضعیت رفت واسه خودش کربلایی شد !!!!! وختی حضرات (علیهم السلام) بطلبن اینجوری میطلبن !!!

تو مگو ما را بدان شه بار نیست

با کریمان ، کارها دشوار نیست

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۰
آذر
۹۴

این مطلب نخستین بار در سه شنبه بیست و پنجم آذر ۱۳۹۳ ساعت 0:37 با شماره‌ی پست 693 از طریق وبلاگ قبلی من در بلاگفا منتشر شده بود.

راجع ب بارون زیاد گفتن و شنیدیم ، اما امشب داشتم با خودم فک می‌کردم چقد زیباس ک از آسمون ، قطرات پاک ، خنک و زیبای آب میاد پایین ! بعضی صحنه‌ها وختی زیاد واسه آدم تکرار می‌شه زیبائیشو از دست میده ، انگار آدم اونا رو بدیهی حس میکنه ، اما امشب داشتم فک می‌کردم همین بارش بارون ،‌ یه معجزه‌ی تمام عیاره ؛ اگه ما بودیم و همین یه معجزه ک هر سال ، هر فصل ،‌جلوی دیدگانمون جون میگیره و تکرار میشه ، اگه ما بودیمو همین یکی ، کافی بود ک ب خدا ایمان داشته باشیم.

صدای روح‌بخش و نوازشگر بارونی ک پشت پنجره می‌باره ؛ سرمای خیسی ک تا لای پنجره رو وا می‌کنی می‌لغزه و میاد داخل و پوست تنِ آدمو مور مور می‌کنه ...... مگه میشه این حسا رو چشید و از زندگی لذت نبرد ..... مگه میشه زنده بود و خدا رو شکر نکرد.

+ امشب با یکی از استادای سابقم تلفنی حرف می‌زدم و چقد انرژی گرفتم ؛ چقد خوبه ک آدم می‌بینه زیر دست اشخاصی بزرگ شده ک هنوز فضیلت واسشون حرف اولو می‌زنه ، نه پول ! ب خودم می‌بالم ک شاگرد همچین بزرگانی بودم .

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۰
آذر
۹۴

این مطلب نخستین بار در جمعه بیست و یکم آذر ۱۳۹۳ ساعت 21:53 با شماره‌ی پست 689 از طریق وبلاگ قبلی من در بلاگفا منتشر شده بود. 

 
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۰
آذر
۹۴

برای دیدن جمال الهی و لمس قدرت او ، ب نظرم لزومن نیازی نیس انسان مستندهای پر هزینه‌ای ک با زحمت و مرارت فراوون از صحراها و جنگل‌های دور از دسترس ساخته شده رو ببینه ؛ همین تصاویری ک روزمره انسان می‌بینه زیبایی خیره‌کننده و بهت آوری دارن ک بازتاب دهنده‌ی قدرت الهی هست ؛ شاهکاری از تناسب ، لطافت و زیبایی ؛ تقدیم ب همه‌تون ؛ هر چند میدونم ممکنه ب نظر بعضیاتون این حس من در مورد این تصاویر ، عجیب و یا حتا احمقانه باشه ؛ ولی ب هر حال من اینطور می‌بینم قضایا رو ؛ از کودکان اقربا هستن ایشون ؛ دو نفر متفاوت هم هستن !!!:


 


  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۰
آذر
۹۴

  • یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْیَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا ۚ وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا ۚ وَلَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا ۘ وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَىٰ ۖ وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ
  • ای مؤمنان! (حرمت‌شکنی) شعائر (دین) خدا را برای خود حلال ندانید (بدین صورت که هرگونه که بخواهید بدان دست ببرید و در آن تصرّف کنید) و نه ماه حرام را (بدین معنی که در آن بجنگید), و نه قربانیهای بی‌نشان و نه قربانیهای نشانداری را (که به بیت‌الله هدیّه می‌گردند, بدین گونه که متعرّض چنین حیواناتی یا صاحبان آنها بشوید) و نه کسانی را که آهنگِ آمدن به خانه‌ی خدا را دارند و به دنبال لطف و خوشنودی خدایند (بدین معنی که آنان را از آمدن بدانجا بازدارید و یا این که با ایشان بجنگید) .  هر وقت که از احرام به در آمدید و از سرزمین حرم خارج شدید, شکار کنید (و شکار کردن برای شما بلامانع خواهد بود) .  دشمنیِ قومی که شما را از آمدن به مسجدالحرام باز داشتند, شما را بر آن ندارد که تعدّی و تجاوز کنید .  در راه نیکی و پرهیزگاری همدیگر را یاری و پشتیبانی نمائید, و همدیگر را در راه تجاوز و ستمکاری یاری و پشتیبانی مکنید .  از خدا بترسید .  بیگمان خداوند دارای مجازات شدیدی است .  
  • [[«لا تُحِلُّوا»: حلال مکنید .  مباح ندانید .  «شَعَآئِرَ»: جمع شَعِیرَة, علائم .  مراد خود عبادات است که انجام آنها نشانه خوشنودی خدا از انجام‌دهندگان عبادات است, و نشانه‌هائی هستند که بدانها راه هدایت از ضلالت باز شناخته می‌شود .  از قبیل: مناسک حجّ و سائر فرائض و احکام شریعت .  «الشَّهْرَ الْحَرَامَ»: ماه حرام .  مراد هر چهار ماه حرام است, یعنی: ذوالقعده, ذوالحجّه, محرّم, رجب (نگا: توبه / 36) .  «الْهَدْیَ»: حیوانات بی‌نشانی که به بیت‌الله هدیّه می‌شود .  «آمِّینَ»: قصدکنندگان .  روندگان .  «لا یَجْرِمَنَّکُمْ»: شما را وادار نسازد .  «شَنَآنُ»: بغض .  دشمنانگی .  «الْعُدْوَانِ»: تعدّی و تجاوز .  ظلم و ستم . ]]
  • سوره‌ی مائده : 2.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 106 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۰
آذر
۹۴

متن سؤال من از سامانه‌ی پیامکی دفتر آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی (سامانه‌ی 10000100)

سلام علیکم ، آیا چشم زخم به این معنا که افرادی هستن ک اگه از آدم تعریفی بکنن بلایی از جانب خدا ب آدم میرسه ، از نظر شرعی صحیحه ؟ و اگه صحیحه آیا نصب آیاتی نظیر « و إن یکاد » یا سوره‌هایی نظیر معوذتین بر دیوار منزل ، در دفع چنین چیزی مؤثر هست یا خیر ؟ با تشکر.

پاسخ دفتر آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی 

سلام علیکم،

چشم زخم در واقع نوعی انرژی موجود در چشم است که شخصی که دارای آن است می‌تواند از آن استفاده خوب یا بد کند مانند چاقویی است که کسی به دست می‌گیرد. ولی بیشتر چشم زخم‌هایی که مردم می‌گویند خیالات است. برای رفع آن هر روز پنج مرتبه آیة الکرسی بخوانید و به خود و اطرافیانتان بدمید و هر روز هر چند به مقداری صدقه بدهید و بر خدا توکل کنید.

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۰
آذر
۹۴

  • یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَا تَغْلُوا فِی دِینِکُمْ وَ لَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ ۚ إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ کَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَىٰ مَرْیَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ ۖ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ ۖ وَ لَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ ۚ انْتَهُوا خَیْرًا لَکُمْ ۚ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ سُبْحَانَهُ أَنْ یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ ۘ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الْأَرْضِ ۗ وَ کَفَىٰ بِاللَّهِ وَکِیلًا
  • ای اهل کتاب! در دین خود غلوّ مکنید (و درباره‌ی عیسی راه افراط و تفریط نپوئید) و درباره‌ی خدا جز حق مگوئید (و او را به اوصاف ناشایستی همچون حلول و اتّحاد و اتّخاذ همسر و انتخاب فرزند, نستائید) .  بیگمان عیسی مسیح پسر مریم, فرستاده‌ی خدا است (و او یکی از پیغمبران است, و پسر خدا نیست آن گونه که شما می‌پندارید) و او واژه‌ی خدا (یعنی پدیده‌ی فرمانِ: کُنْ) است که خدا آن را به مریم رساند (و بدین وسیله عیسی را در شکم مریم پروراند) و او دارای روحی است (که) از سوی خدا (به کالبدش دمیده شده است) پس به خدا و پیغمبرانش ایمان بیاورید (و الوهیّت را خاصّ خدا بدانید و هیچ یک از انبیاء را در الوهیّت انباز خدا نسازید) و مگوئید که (خدا) سه تا است (بلکه خدا یکتا است و جز الله خدای دیگری وجود ندارد .  از این سخن پوچ) دست بردارید که به سود شما است .  خدا یکی بیش نیست که الله است و حاشا که فرزندی داشته باشد .  (چگونه به انباز و زن و فرزند نیازی خواهد داشت) و حال آن که از آن او است آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است, و کافی است (که تنها) خدا مدبّر (مخلوقات خود) باشد .  
  • [[«کَلِمَتُهُ»: آفریده خدا, که خداوند او را با واژه (کُنْ) و همانند آن پدید می‌آورد .  جمع (کلمه), کلمات است که به معنی مخلوقات است (نگا: کهف / 109 و لقمان / 27) .  در این آیه مراد عیسی - علیه‌السلام - است (نگا: آل‌عمران / 39 و 45) و اطلاق سبب بر مسبّب شده است .  امام محمّدغزالی می‌فرماید: برای پیدایش هر فرزندی دو سبب قریب و بعید لازم است .  یکی منی و دومی فرمان (کُنْ) .  چون سبب نخستین در حق عیسی - علیه‌السلام - منتفی است, خداوند او را به سبب دوم اضافه فرموده است .  «رُوحٌ»: موجود ناشناخته‌ای که قوام حیات تن بدان است (نگا: اسراء / 85, حجر / 29, ص / 72, سجده / 9 .  .  . ) .  «رُوحٌ مِّنْهُ»: روحی که آفریده او است (نگا: سجده / 9, حجر / 29, ص / 72, تحریم / 12) .  «مِنْهُ»: از آن او .  ساخته او .  واژه (مِنْ) در اینجا حرف ابتدائیّه است; نه تبعیض (نگا: جاثیه / 13, و سوره‌های حجر, ص, سجده, و تحریم, آیات مذکور در فوق) .  «ثَلاثَة»: خبر مبتدای محذوف است و تقدیر چنین است: آلِهَتُنَا ثَلاثَة .  .  .  «وَکِیلاً»: حافظ .  نگهبان (نگا: نساء / 81, اسراء / 2, فرقان / 43, احزاب / 48, مزّمّل / 9) . ]]
  • سوره‌ی نساء : 171.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 105 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز دوشنبه ، نهم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۰۹
آذر
۹۴


تسلیم شدن آسون‌ترین کار دنیاس ؛ هر کسی میتونه انجامش بده

اما تسلیم نشدن و نگه داشتن خود ، در جایی که همه میدونن اگه بجای شما بودن از هم می‌پاشیدن 

اینه قدرت واقعی !


ب امید اینکه همه‌ی کسانی که در شرایط این نوشته هستن نگه دارن خودشونو و از هم نپاشن !!! همیشه ، بخصوص در مواقع سختی و ناراحتی !


  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۰۹
آذر
۹۴

 از نظر من اصولن معلما دو دسته‌ن ، و دسته‌ی دوم هم خودشون میشن دو گروه ، ب این شرح که :

دسته‌ی اول : همه چی همیشه آرومه از نظر اونا !!!!

دسته‌ی اول اونایی هستن ک کلاس از دستشون در رفته و دانشجو هرررر کاری بخاد سر کلاس میکنه ، آدامس میجوه ، میخابه ، توی فیص‌بوق ب هوادراش جواب میده ، جواب پیامک میده ، واسه پاسخگویی ب تلفن ، از کلاس خارج میشه یا حتا همون سر کلاس ب تلفن جواب میده اصن !!! این دسته از معلما ب اسم کنار اومدن با دانشجو و ایجاد مشکل نکردن واسه خودشون و دانشجو و دور همی گذروندن ترم و اینکه ما خودمونم جوون بودیم ، هم ب کلاس توهین میکنن ، هم ب مقام معلم و نیز البته ب مقام دانشجو !!! اینا ب کنار ، این دسته از محدوده خارجن و ما حرفی راجع ب اونا نداریم.

دسته‌ی دوم : ما می‌توانیم

اما دسته‌ی دوم از معلما اونایی هستن ک از پس اداره‌ی کلاس برمیان ، توی همین دسته ، معلمین تبدیل میشن ب دو گروه مجزا ، ب این شرح :

گروه اول از دسته‌ی دوم : ما می‌توانیم اما کسی ب ما نزدیک نشه لطفن !

 گروه اول کارشون آسون‌تر و گروه دوم کارشون پر مشقت‌تر اما پر ثمرتر هست ، گروه اول اون معلمینی هستن ک خودشونو با دانشجو درگیر نمیکنن ، طوری رفتار میکنن و پیله‌ای از تقدس و احترام دور خودشون می‌تَنَن ک کسی جرأت شکوندن اون پیله و نزدیک شدن ب اونا رو نداره ، حرفی ک میزنن توی کلاس ، حرف آخره ، اما نه پس از بحث و بررسی با دانشجو ، دانشجو اصولن ب خودش اجازه‌ی اعتراض و اظهار نظر نمیده ، کلاس ساکته ، اما جوّ کلاس سنگین و خسته‌کننده‌س. ب هر حال اینم یه نوع از اداره‌ی کلاسه اما من باهاش موافق نیستم گرچه خیلی بی دردسر و بی حاشیه‌س ؛ چون آدم ، آسته میره آسته میاد ، حاشیه‌ای هم واسش دُرُس نمی‌کنه کسی ؛ اما اگه قراره معلم ، معلم باشه ب معنای واقعی کلمه ، از نظر من این عافیت‌طلبی راهش نیست ؛ با دانشجو دوست نبودن ، گرچه کار معلم رو راحت می‌کنه اما نوعی عافیت طلبی درش هست ک از نظر من با مقتضای ذات معلمی در تناقض هست ؛ معلمی ینی عافیت‌سوزی !!!! اصولن من بجز در مواردی ک برخی از دانشجویان محترم ، جنبه‌ی مزاح رو نداشته باشن و فضای کلاس رو ب سمت بی ادبی سوق بدن ، ترجیح میدم فضای کلاس ، بیشتر از اونکه خشک و اداری باشه ، لطیف و دوستانه باشه و البته طبیعیه ک ب کسی اجازه‌ی سوءاستفاده از این جوّ دوستانه نمیدم. 

گروه دوم از دسته‌ی دوم : ما می‌توانیم اما مام یکی هستیم مث شما !!!

گروه دوم از دسته‌ی دوم اون معلمینی هستن ک دانشجو رو راه میدن ب حریم شخصی خودشون ، حتا اگه ب این قیمت باشه ک دانشجو بضی وختا حریم رو حفظ نکنه و حرف نامناسبی بزنه ، حتا اگه ب این قیمت ک دانشجو ب خودش حق بده و بگه چون تو خودت فلان وخت فلان قانونی ک گذاشتی اجرا نکردی پس منم اجرا نمیکنم ، ولی ب هر حال با دانشجو دوستن ، دوست هستن اما در جایی ک ب حفظ کیفیت آموزش مربوطه و بحث لجاجت بی مورد و دیکتاتور بازی نیس ذره‌ای از مواضع خودشون عقب نمیکشن ولو ب این قیمت تموم شه ک اکثریت مطلق کلاس ، از اونا در کوتاه مدت متنفففففففر بشه !!! اونا با دانشجو و یا حتا مسؤولین دانشگا معامله نکردن ک برای جلب و کسب رضایت این دو قشر ، از اون کاری ک صحیح میدونن و بر اساس استدلال بهش رسیدن دست بکشن.

همیشه سعی کردم جزو معلمین گروه دوم از دسته‌ی دوم باشم ، مدعی نیستم موفق بودم ، اما تلاش خودمو کردم ، حتا اگه این تلاش ، یه کوشش بیهوده‌ی محکوم ب شکستِ مطلق هم بوده باشه بازم ناراضی نیستم ، چون از بُن دندان و عمق جان ب این ابیات مولانا معتقدم که : 

مَردِ غرقه گشته جانی می‌کَنَد :: دست را در هر گیاهی می‌زند

تا کدامش دست گیرد در خطر :: دست و پایی می‌زند از بیم سر

دوست دارد یار این آشفتگی :: کوشش بیهوده به از خفتگی

+ دیدم نسبت ب امر معلمی و نحوه‌ی کلاس‌داری فعلن اینه ؛ چ بسا بعدن معتقد بشم یک دسته یا گروه دیگه ب این مواردی ک عرض کردم باید اضافه بشه یا من باید تغییراتی در رفتار خودم بدم ؛ ب هر حال ، موجود زنده در معرض تغییر و تحولاته همیشه ؛ مدعی نیستم بیس سال بعد اگه خدا توفیق بده و زنده باشم دقیقن همینطوری ب ماجرا نگا می‌کنم ک الان می‌بینم ، اما اونچه اینجا الان نوشتم دید فعلی من نسبت ب این قضیه‌س.


  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۰۸
آذر
۹۴

  • رُسُلًا مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ ۚ وَ کَانَ اللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا
  • ما پیغمبران را فرستادیم تا (مؤمنان را به ثواب) مژده‌رسان, و (کافران را به عقاب) بیم‌دهنده باشند, و بعد از آمدن پیغمبران حجّت و دلیلی بر خدا برای مردمان باقی نماند (و نگویند که اگر پیغمبری به سوی ما می‌فرستادی, ایمان می‌آوردیم و راه طاعت و عبادت در پیش می‌گرفتیم) .  و خدا چیره‌ی حکیم است (و کارهایش از روی قدرت و حکمت انجام می‌پذیرد) . 
  • [[«رُسُلاً»: بدل از (رُسُلاً) در آیه پیشین است .  «بَعْدَ الرُّسُلِ»: پس از آمدن پیغمبران . ]]
  • سوره‌ی نساء : 165.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 104 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز یکشنبه ، هشتم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۰۸
آذر
۹۴

  • وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا قَتَلُوهُ وَ مَا صَلَبُوهُ وَ لَٰکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ ۚ وَ إِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ ۚ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ ۚ وَ مَا قَتَلُوهُ یَقِینًا
  • و (خداوند بر آنان خشم گرفت به سبب این که از روی استهزاء و سخریّه) می‌گفتند که: ما عیسی پسر مریم, پیغمبر خدا را کشتیم! در حالی که نه او را کشتند و نه به دار آویختند, ولیکن کار بر آنان مشتبه شد و (متردّد گردیدند که آیا عیسی یا دیگری را کشته‌اند و در این‌باره با همدیگر اختلاف نظر پیدا کردند و) کسانی که درباره‌ی او اختلاف پیدا کردند (جملگی) راجع بدو در شکّ و گمانند و آگاهی بدان ندارند و تنها به گمان سخن می‌گویند و (باید بدانند که) یقیناً او را نکشته‌اند (و قطعاً مقتول کس دیگری بوده است) .  
  • [[«عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ, رَسُولَ اللهِ»: این سخن می‌تواند گفتار کافران یهود و از روی استهزاء و سخریّه باشد .  یعنی کسی را کشتیم که او خود را عیسی پسر مریم و فرستاده خدا می‌دانست; یا شما چنین می‌گوئید (نگا: شعراء / 27) و می‌تواند گفتار خدا بوده و بیانگر گناه بزرگ آنان باشد .  «مَا صَلَبُوهُ»: او را به دار نزده‌اند .  «لَفِی شَکٍّ مِّنْهُ»: درباره این که کشته, عیسی یا دیگری بوده است, دچار شکّ و گمانند .  «إِتِّبَاعَ»: پیروی کردن .  مستثنای منقطع است .  «یَقِیناً»: قطعاً .  حال ضمیر (و) یا (ه) در (مَا قَتَلُوهُ) است . ]]
  • سوره‌ی نساء : 157.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 103 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز شنبه ، هفتم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۰۸
آذر
۹۴

  • یَسْأَلُکَ أَهْلُ الْکِتَابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَیْهِمْ کِتَابًا مِنَ السَّمَاءِ ۚ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسَىٰ أَکْبَرَ مِنْ ذَٰلِکَ فَقَالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ۚ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ فَعَفَوْنَا عَنْ ذَٰلِکَ ۚ وَ آتَیْنَا مُوسَىٰ سُلْطَانًا مُبِینًا
  • اهل کتاب از تو می‌خواهند که (اگر پیغمبری, یکجا) کتابی را از آسمان بر آنان نازل کنی .  (البتّه این درخواست, استهزاء و بهانه‌ای بیش نیست) چرا که از موسی چیز بزرگتر از این را خواستند و گفتند: خدا را آشکارا به ما نشان بده .  به خاطر این ستم, صاعقه ایشان را فرا گرفت (و نابودشان کرد .  گناه بدتر و رسواکننده‌تر آنان این است که) پس از آن همه دلائل روشنی (چون: تبدیل عصا به اژدها, و ید بیضا, و شکافتن دریا) که برای آنان آمد (و خود شاهد نمودن معجزات موسی به فرعون و فرعونیها بودند) گوساله (ی سامری) را (به خدائی) گرفتند! ولی ما از این (گوساله‌پرستی پس از توبه‌ی ایشان) درگذشتیم و به موسی حجّت روشنی دادیم (که با آن بتواند آنان را هدایت کند) .  
  • [[«جَهْرَةً»: آشکارا .  حال ضمیر (نا) و به معنی (مُجَاهِرِینَ مُعَایِنِینَ) است, یا حال (اللهَ) است .  می‌تواند صفت مصدر محذوف (رُؤْیَة) هم باشد .  «ثُمَّ»: سپس .  در اینجا مراد ترتیب زمانی نیست .  بلکه پیشرفت در مراتب گناهان است .  چرا که گوساله‌پرستی پیش از درخواست رؤیت خدا است (نگا: بقره / 51 - 55, و طه / 85 - 97) .  «سُلْطَاناً»: حجّت و برهان .  مراد معجزاتی است که خدا بدو عطاء فرموده بود .  سلطه و قدرت . ]]
  • سوره‌ی نساء : 153.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 102 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز جمعه ، ششم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۰۶
آذر
۹۴

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۰۶
آذر
۹۴

لیسانس رشته‌های علمی و فنی (مثل ریاضی)

B.S. (Bachelor of Science)


فوق لیسانس رشته‌های علوم انسانی (مثل زبان،...)

M.A. (Master of Arts)


فوق لیسانس رشته‌های علمی و فنی (مثل ریاضی،...)

M.S. (Master of Science)


دکترا

Ph.D. (Doctor of Philosophy)


رئیس دانشگاه

principal/chancellor


رئیس دانشکده

dean of faculty


استاد مشاور

advisor


استاد راهنما

supervisor


جشن فارغ التحصیلی

graduation ceremony


آموزش عالی

higher education


تحصیلات تکمیلی

postgraduate studies


دانشجوی دوره‌ی کارشناسی

undergraduate student


دانشجوی دوره‌ی کارشناسی ارشد

postgraduate student


وام دانشجویی

student loan


مدیر گروه

head of department


پایان‌نامه

dissertation/thesis


مدرک دانشگاهی داری؟

Do you have a degree?


مدرکت چیه؟

What's your degree?


مدرک زبان دارم.

I've got a degree in English


پدرم فوق دیپلم زبان دارد.

My father has an associate's degree in English


لیسانس ریاضی دارم

I have a B.S. in mathematics


لیسانس ادبیات زبان انگلیسی دارم.

I have a B.A. in English literature


مدرک افتخاری دکترای حقوق

the honorary degree of Doctor of Laws


کجا لیسانست را گرفتی؟

Where did you get your bachelor's degree?


کنکور

university entrance exam


دانشجوی دانشگاه دولتی هستم.

I study at a state university


دانشکده‌ی هنر

art college


دانشجوی پاره‌وقت/تمام‌وقت دانشگاه دولتی هستم.

I study part time/full time at the state university.

 

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۰۵
آذر
۹۴

  • مُذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذَٰلِکَ لَا إِلَىٰ هَٰؤُلَاءِ وَ لَا إِلَىٰ هَٰؤُلَاءِ ۚ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِیلًا
  • در این میان سرگشته و متردّدند .  (گاهی به سوی دین می‌روند و گاهی به سوی کفر می‌دوند .  زمانی خویشتن را در صف مؤمنان, و زمانی در صف کافران جای می‌دهند! امّا در حقیقت) نه با اینان و نه با آنان هستند (و گمراه و حیرانند) و هر که را خداوند (بر اثر اعمال زشت و ناپسندش) سرگشته و گمراه کند, راهی برای او (به سوی سعادت و هدایت) نخواهی یافت . 
  • [[«مُذَبْذَبِینَ»: متردّدین .  اشخاص سرگردان و دودل . ]]
  • سوره‌ی نساء : 143.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 101 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۰۴
آذر
۹۴

  • وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آیَاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بِهَا وَ یُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّىٰ یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ ۚ إِنَّکُمْ إِذًا مِثْلُهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِینَ وَ الْکَافِرِینَ فِی جَهَنَّمَ جَمِیعًا
  • خداوند در کتاب (قرآن, این حکم را) بر شما نازل کرده است که چون شنیدید به آیات خدا کفر ورزیده می‌شود و آیات خدا به بازیچه گرفته می‌شود, با چنین کسانی منشینید تا آن گاه که به سخن دیگری بپردازند (و دست از کفر و شوخی نابهنجار خود بردارند) .  بیگمان در این صورت (که با ایشان همنشین می‌شوید و به استهزاء آنان گوش فرا می‌دهید) شما هم مثل آنان خواهید بود (و در استهزاء به قرآن شریک ایشان خواهید گشت) .  شک نیست که خداوند منافقان و کافران را همگی در دوزخ گرد می‌آورد; (پس از مخالطه و مجالسه‌ی ایشان بپرهیزید تا همراه آنان به آتش دوزخ گرفتار نیائید) .  
  • [[«حَتَّی یَخُوضُوا»: تا بپردازند .  تا فرو روند . ]]
  • سوره‌ی نساء : 140.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 100 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۰۴
آذر
۹۴

  • وَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الْأَرْضِ ۗ وَ لَقَدْ وَصَّیْنَا الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ إِیَّاکُمْ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ ۚ وَ إِنْ تَکْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الْأَرْضِ ۚ وَ کَانَ اللَّهُ غَنِیًّا حَمِیدًا
  • آنچه در آسمانها و زمین است از آن خدا است .  و ما (که خالق همه‌ی جهان و صاحب قدرت مطلق در آنیم) به کسانی که پیش از شما بدیشان کتاب (آسمانی) داده‌ایم توصیه نموده‌ایم و به شما (نیز ای مؤمنان) سفارش می‌کنیم که از (خشم) خدا بپرهیزید, و اگر (نافرمانی کردید و) کفر ورزیدید (زیانی به خدا نمی‌رسانید .  چرا) که آنچه در آسمانها و زمین است از آن او است و بی‌نیاز (از عبادت بندگان و) شایسته‌ی ستایش است .  
  • [[«إِیَّاکُمْ»: شما را .  عطف بر (الَّذِینَ) است .  «حَمِیداً»: ستودنی .  فعیل به معنی مفعول یعنی محمود است . ]]
  • سوره‌ی نساء : 131.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 99 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز سه‌شنبه ، سوم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۰۲
آذر
۹۴

  • لَیْسَ بِأَمَانِیِّکُمْ وَ لَا أَمَانِیِّ أَهْلِ الْکِتَابِ ۗ مَنْ یَعْمَلْ سُوءًا یُجْزَ بِهِ وَ لَا یَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِیًّا وَ لَا نَصِیرًا
  • (جزا و پاداش, و فضیلت و برتری) نه به آرزوهای شما و نه به آرزوهای اهل کتاب است .  هرکس که کار بدی بکند در برابر آن کیفر داده می‌شود, و کسی را جز خدا یار و یاور خود نخواهد یافت (تا او را کمک کند و از عذاب خدا محفوظ گرداند) .  
  • [[«أَمَانِیِّ»: جمع أُمْنِیَّة, آرزوها .  از ماده (منی) .  (نگا: بقره / 111) . ]]
  • سوره‌ی نساء : 123.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 98 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز دوشنبه ، دوم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۰۲
آذر
۹۴

  •  لَا خَیْرَ فِی کَثِیرٍ مِنْ نَجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَیْنَ النَّاسِ ۚ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذَٰلِکَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا
  • در بسیاری از نجواها و پچ‌پچ‌هایشان خیر و خوبی نیست, مگر در نجواها و پچ‌پچ‌های آن کسی که به صدقه و احسانی یا به کار نیکو و پسندیده‌ای یا اصلاح بین مردم دستور دهد .  هر که چنین کاری را به خاطر رضای خدا انجام دهد, خداوند پاداش بزرگی را بدو عطاء می‌کند .
  • [[«نَجْوَی»: پچ‌پچ, آهسته و در گوشی با هم صحبت کردن .  «إِلاّ مَنْ»: مگر نجوای کسی که .  واژه (مَنْ) مجرور است و بدل از (کَثِیرٍ) است .  «مَرْضَاتِ»: خوشنودی .  برابر رسم‌الخطّ قرآن با (ت) نوشته شده است والا کتابت آن (مَرْضاة) و مصدر میمی است . ]]
  • سوره‌ی نساء : 114.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 97 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز یکشنبه ، یکم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۰۲
آذر
۹۴
  • وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءًا أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللَّهَ یَجِدِ اللَّهَ غَفُورًا رَحِیمًا
  • هرکس که کار بدی بکند یا (با ارتکاب معاصی) بر خود ستم کند, سپس (دست دعا به سوی خدا بردارد و) از خدا آمرزش بطلبد, (از آنجا که درگاه توبه همیشه باز است) خدا را آمرزنده‌ی (گناهان خویش و) مهربان (در حق خود) خواهد یافت . 
  • [[«سُوءًا»: کار زشت .  گناهی که دیگران را ناراحت کند . ]]
  • سوره‌ی نساء : 110.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 96 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز شنبه ، سی‌ام.
    • دکتر سیدنوراله شاهرخی
    ۰۲
    آذر
    ۹۴

    • فَإِذَا قَضَیْتُمُ الصَّلَاةَ فَاذْکُرُوا اللَّهَ قِیَامًا وَ قُعُودًا وَ عَلَىٰ جُنُوبِکُمْ ۚ فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ ۚ إِنَّ الصَّلَاةَ کَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ کِتَابًا مَوْقُوتًا
    • هرگاه نماز را به پایان بردید, خدای را ایستاده و نشسته و بر پهلوهایتان افتاده (و در همه‌ی حال و احوال) یاد کنید (و حتّی در کشاکش روزگار و گرماگرم کشت و کشتار, خدا گوئید و خدا جوئید) و هنگامی که (ترس و هراسی نماند و) آرامش خود را باز یافتید, نماز را (به تمام و کمال و در وقت مشخّص) برپای دارید .  بیگمان نماز بر مؤمنان فرض و دارای اوقات معلوم و معیّن است .
    •  [[«قِیَاماً»: جمع قائم, ایستادگان .  «قُعُوداً»: جمع قاعد, نشستگان .  «جُنُوب»: جمع جنب, پهلوها .  «إِطْمَأْنَنتُمْ»: اطمینان یافتید .  به حال عادی برگشتید و آرامش خود را باز یافتید .  «کِتَاباً»: فرض .  واجب .  «مَوْقُوتاً»: زماندار .  دارای وقت معلوم و معیّن . ]]
    • سوره‌ی نساء : 103.
    • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 95 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
    • متعلق ب روز جمعه ، بیست و نهم.
    • دکتر سیدنوراله شاهرخی
    ۲۹
    آبان
    ۹۴

    یکی از بازدیدکنندگان محترم وبلاگ ک خودشون رو با نام مستعار « الماس » معرفی می‌کنن اینجا طی یه کامنت ، از حسرتی کهنه و قدیمی گفتن در خصوص معلمی فرضی ک دوس داشتن داشته باشن اما هیچوخت نداشتن ؛ فرمودن ک دوس داشتن انشائی در این زمینه بنویسن ، انشائی ک بنا ب دلائل مختلف هیچوخت نوشته نشد.

    همونجا من از ایشون درخواست کردم ک اگه مایل باشن اون انشای نانوشته رو بنویسن تا من در وبلاگ منتشرش کنم ؛ ایشونم لطف کردن و متن زیر رو ب رشته‌ی تحریر درآوردن ؛ متنی ک خییییییلی خوب نوشته شده و ب خوبی پرده از احساسات درونی دانش‌آموزِ دیروز و دانشجوی امروز برمیداره ؛ من البته خودمو « استاد » ک نمیدونم ب کنار ، ب هیچوجه اطلاق عنوان مقدس « معلم » رو هم بر خودم جایز نمیدونم ؛ اگه هم در کلاس ، خودمو در موارد متعدد « معلم » خطاب می‌کنم ب خاطر اینه ک عنوان دیگه‌ای ب ذهنم نمیرسه ؛ اما اگه بخام .... هیچی بگذریم ؛ احساسی بود ک از بین رفت...

    ب هر حال ، از ایشون بسیار ممنونم ک حس خودشون رو بیان کردن راجع ب مفهوم « معلم » و امیدوارم روزی برسه ک معلمین ، فارغ از دغدغه‌های صنفی و کمی و کاستی‌هایی ک احیانن در این زمینه وجود داره ، با عشق ب لحظه‌ لحظه‌ی تدریسشون فک کنن و کلاس رو مسجدی بدونن ک در اون میشه مقدس‌ترین عبادت‌ها رو انجام داد...

    این بحث از نظر من مفتوحه و با کمال میل حاضر ب انتشار دل‌نوشته‌ها و خاطراتی هستم ک هر کدوم از بازدیدکنندگان محترم ، مِن جمله بازدیدکننده‌ی محترمِ نویسنده‌ی متن ذیل ، در مورد این موضوع و سایر موضوعات ب رشته‌ی تحریر میارن.

    آغاز متن

    موضوع انشا:

    دوست دارید معلمتان چگونه باشد؟

    عنوان:

    نامه‌ای که هرگز به مقصد نرسید ....

    اجازه!

    هوا تابستان‌ها خیلی گرم است! آب دریا هم شور است! آفتاب بی‌رحمانه داغ و حال و هوای زمین غریبانه است.

    داشتم فکر می‌کردم که چقدر دوست داشتم معلمم مادر باشد و برایم لقمه بگیرد؛ مادرم هر روز عاشقانه‌هایش را برایم لقمه می‌گیرد و مواظب است که شیرینی مربای آلبالویش دندان خرابم را اذیت نکند.

    با دستان سبزش چانهٔ بالا رفتهٔ مقنعه‌ام را تنظیم کند و بلد باشد با الفاظ ، سناریوی شیرینی بنویسد که در فهم کودک خردسال دور افتاده از آغوش مادر باشد.

    و پدر باشد!

    چونانکه راه و رسم درستی بیاموزد مرا...

    در چشم‌هایم خیره شود و اختصاصی حال مرا بپرسد

    خوبی؟؟؟؟

    با تمام تکراری بودنش اما ... غوغا می‌کند

    گاهی با خود میگویم ای‌کاش شخص اول زندگی آن روزهایم گوش‌هایش را برای شنیدن باز می‌کرد.

    م ع لم

    کاش کمی بیشتر نگاهم می‌کرد آخر بعضی نگاه‌ها صدای قشنگی دارند تأثیر دلنشینی دارند

    اصلاً آدم است و نگاهش....

    شبی خواب می‌دیدم که نمرهٔ درس ریاضیاتم _11_ شده بود. در خواب طی تشریفات خاصی امضای پدر را جعل کرده و راهی مدرسه شده بودم ؛ معلم! دانای کل دست مرا خواند. خشمگینانه تماشایم کرد چهره در هم فروبرد و فریادکنان مرا دروغ‌گو خطاب کرد.....

    آن شب بارانی در خواب آرزو می‌کردم که ای‌کاش معلم از من تنها حقیقت را پرسیده بود! و بعد در چشمانم نگاه کرده بود...

    چشم‌های آدم‌ها بد جوری راست میگویند ... زیباتر پاسخ می‌دهند و قانع‌ترت می‌کنند ...
    و صبح آن روزیکه نمره ریاضیاتم _4_ شده بود مرا تنبیه نمی‌کرد و برای همان چهار نمره هم که به نوبهٔ خودش چهههههااااااااااااار نمره بود و چههههههااار ساعت تلاش ... یک کارت 4 آفرین به من هم می‌داد!!!

    پس از مکث‌هایش همیشه منتظر بودم سبحان اللهی بگوید و نفس عمیقی بکشد و بعد ادامه بدهد.

    12 سال گذشت

    و من هنوز منتظر بودم معلم مرا به نام کوچکم صدا بزند از علایقم بگویم و او کمی بیشتر ذوقم را بکند!

    دوست داشتم از 40 سالگی‌اش برایمان بگوید و خبری از آینده به ما بدهد ... ای‌کاش که معلم به ما می‌گفت که چرا بزرگ‌ترها نمی‌خندند؟؟؟؟ همیشه کفش مشکی می‌پوشند و غمی در نگاهشان نهفته است ...

    و حالا آموزگار چرخ و فلک به من آموخته که توقع زیاد داشتن چیز خوبی نیست !

    معلم ما مقصر نبود ...

    من! زخم داغ آدم اندر سینه دارم!! این غربت خاصیت کرهٔ خاکی است.

    داغی آفتاب مثل آتش برای *صیقل دادن نقره * به خالص شدن ما کمک می‌کند.

    آب شور دریا را معلم نمی‌تواند شیرین کند. ما تا به دریا رسیدیم گرفت بارانی ... اگر غلط نکنم اشک چشم فرهاد است.

    نقطه سر خط ........

    بیست و دوم آبان.

    با احترام به جایگاه مقدس معلمی 

    پایان متن

    • دکتر سیدنوراله شاهرخی
    ۲۸
    آبان
    ۹۴

    • لَا یَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُولِی الضَّرَرِ وَ الْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ ۚ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَجَةً ۚ وَ کُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَىٰ ۚ وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا
    • (جهاد با رعایت این همه احتیاطی که گذشت, بس بزرگ و ارزشمند است) .  مسلمانانی که (به جهاد نمی‌روند و در منازل خود) می‌نشینند, با مسلمانانی برابر نیستند که با مال و جان, در راه یزدان جهاد می‌کنند .  خداوند مرتبه‌ی والائی را نصیب مجاهدان کرده است که بالاتر از درجه‌ی خانه‌نشینان است, مگر چنین خانه‌نشینانی دارای عذری باشند (که ایشان را از بیرون شدن برای جهاد بازداشته باشد .  در این صورت درخور سرزنش نیستند, و پاداش بزرگ خود را از خدا دریافت می‌دارند و مرتبه‌ی بالائی دارند) .  خداوند به هر یک (از دو گروه مجاهد و وانشستگان معذور) منزلت زیبا (و عاقبت والائی) وعده داده است .  و خداوند مجاهدان را بر وانشستگان (بدون عذر) با دادن اجر فراوان و بزرگ, برتری بخشیده است .  
    • [[«الْقَاعِدُونَ»: نشستگان .  واپس نشستگان با اجازه فرمانده .  «غَیْرُ»: بدل یا صفت (الْقَاعِدُونَ) است .  «أُوْلِی الضَّرَرِ»: زیان دیدگان .  افراد معذور .  مانند بیماران و کوران و لنگان .  «أَجْراً عَظِیماً»: واژه (أَجْراً) می‌تواند مفعولٌ‌به دوم یا مفعول مطلق (فَضَّلَ) و یا منصوب به نزع خافض باشد . ]]
    • سوره‌ی نساء : 95.
    • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 94 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
    • متعلق ب روز پنج‌شنبه ، بیست و هشتم.
    • دکتر سیدنوراله شاهرخی
    ۲۸
    آبان
    ۹۴

    • یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَتَبَیَّنُوا وَ لَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَىٰ إِلَیْکُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ کَثِیرَةٌ ۚ کَذَٰلِکَ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْکُمْ فَتَبَیَّنُوا ۚ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا
    • ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هنگامی که (برای جهاد) در راه خدا به مسافرت رفتید تحقیق کنید (که با چه کسانی می‌جنگید .  آیا مسلمانند یا کافر) و به کسی که به شما سلام کرد (و سلام نشانه‌ی پذیرش اسلام است) مگوئید تو مؤمن نیستی و جویای مال دنیای (او) باشید .  (بلکه سلام آنان را بپذیرید و پاسخ گوئید و بدانید) که در پیش خدا غنائم فراوانی است (و آن را برای شما تهیّه دیده است و بسی بهتر از ثروت و غنیمت دنیای فانی است) .  شما پیش از این, چنین بودید (و کفر را گردن نهاده بودید و جنگهای شما تنها انگیزه‌ی غارتگری داشت . ) ولی خداوند بر شما منّت نهاد (و نعمت اسلام را نصیبتان کرد) پس (به شکرانه‌ی این نعمت بزرگ) تحقیق کنید .  بیگمان خداوند از آنچه می‌کنید باخبر است .  
    • [[«ضَرَبْتُمْ»: گام برداشتید .  به مسافرت رفتید .  «تَبَیَّنُوا»: روشن کنید .  تحقیق کنید .  «تَبْتَغُونَ»: می‌خواهید .  «عَرَض»: حُطام .  کالا و متاع فانی دنیا .  «کَذلِکَ کُنتُم مِّن قَبْلُ»: شما نیز پیش از این چنین وضعی را داشتید و کافر بودید .  شما پیش از پذیرش اسلام تنها به خاطر مال دنیا می‌جنگیدید . ]]
    • سوره‌ی نساء : 94.
    • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 93 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
    • متعلق ب روز چهارشنبه ، بیست و هفتم.
    • دکتر سیدنوراله شاهرخی
    ۲۸
    آبان
    ۹۴

    برای دیدن تصویر فوق ، در ابعاد واقعی ، اینجا رو کلیک کنید

    برای دیدن تصویر فوق در ابعاد واقعی ، اینجا رو کلیک کنید

    + مکان : دانشگاه لرستان ؛ ساختمون مرکزی دانشگاه ؛ منظره‌ی کلاس شماره‌ی نوزده

    زمان : 1394/08/27 ؛ ساعت سه عصر

    دوربین نوشت : دوربین تبلت خودم مدتهاس خرابه ؛ از دانشجوی محترمی ک بنا ب درخواست من با دوربین موبایل خودش این عکسا رو انداختن و در اختیار من قرار دادن ، متشکرم.

    خوشبخت نوشت : یه زَمانایی هست ک توی کلاس ، تدریسم همراه میشه با همچین هوایی و نسیم سردی ک از پنجره خودشو هُل میده داخل اتاق و میچسبه ب پوست بدن آدم و منظره‌ای اییییینطور فرحبخش ، با خودم فک میکنم ک چقـــــــــــــد خوشبختم من و اینکه حاضر نیستم جایگاه خودمو با هیییییشکی توی دنیا عوض کنم و از صمیییییم قلب خدا رو شکر می‌کنم ؛ خوشبختی چیز دیگه‌ای غیر از همین حسه مگه ؟


     اگه سرعت اینترنتی ک باهاش کانکت شدید پائین هست ، ب دلیل حجم بالای تصاویر ، احتمالن بارگذاری این دو تصویر ، دیر زمانی !!! ب طول خواهد انجامید ؛ در صورت تمایل ب دیدن این دو تصویر زیبا خاهشن اندکی شکیبا باشید.
    • دکتر سیدنوراله شاهرخی
    ۲۶
    آبان
    ۹۴

    •  فَمَا لَکُمْ فِی الْمُنَافِقِینَ فِئَتَیْنِ وَ اللَّهُ أَرْکَسَهُمْ بِمَا کَسَبُوا ۚ أَتُرِیدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ ۖ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِیلًا
    • شما (ای مؤمنان) چرا درباره‌ی منافقان دو دسته شده‌اید (و می‌گوئید: آیا آنان جزو مؤمنان یا از زمره‌ی کافرانند؟ صحیح است با آنان بجنگیم یا نجنگیم؟ قابل هدایتند یا اهل شقاوتند؟) و حال آن که خداوند به سبب اعمالشان (افکار) آنان را واژگونه کرده و به قهقراء برگردانده است (و فرودگاه دلشان خراب گشته است و آمادگی فرود طائر قدسی ایمان را از دست داده است) .  آیا می‌خواهید کسی را هدایت نمائید که خداوند (بر اثر کردار زشتش) گمراهش کرده است (و نعمت هدایت را از او گرفته است)؟ هر که را خدا گمراه کند, راهی برای او (به سوی هدایت) نخواهی یافت .  
    • [[«فِئَتَیْنِ»: دو دسته .  حال ضمیر (کُمْ) است, یا خبر (أَصْبَحْتُمْ) محذوف است و تقدیر چنین است: فَمَا لَکُمْ أَصْبَحْتُمْ فِی الْمُنَافِقِینَ فِئَتَیْنِ .  «أَرْکَسَهُمْ»: آنان را واژگون و دگرگون نموده است .  ایشان را بر اثر نفاق به سوی کفر برگشت داده است . ]]
    • سوره‌ی نساء : 88.
    • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 92 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
    • متعلق ب روز سه‌شنبه ، بیست و ششم.
    • دکتر سیدنوراله شاهرخی
    ۲۶
    آبان
    ۹۴

    • وَ إِذَا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا ۗ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ حَسِیبًا
    • هرگاه شما را درودی دادند (اعم از سلام کردن و دعا نمودن و احترام گذاردن) به گونه‌ی زیباتر و بهتر از آن یا (دست کم) همانند آن, آن را پاسخ گوئید .  بیگمان خداوند حسابرس هر چیزی است (و حساب هر چیزی را دارد) . 
    •  [[«حُیِّیتُمْ»: بر شما سلام شد .  «حَسِیباً»: مُحاسب .  حسابرس . ]]
    • سوره‌ی نساء : 86.
    • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 91 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
    • متعلق ب روز دوشنبه ، بیست و پنجم.
    • دکتر سیدنوراله شاهرخی
    ۲۵
    آبان
    ۹۴

    این مطلب نخستین بار در سه شنبه بیست و یکم خرداد ۱۳۹۲ ساعت 1:29 با شماره‌ی پست 61 از طریق وبلاگ قبلی من در بلاگفا منتشر شده بود. اگر تمایل به دیدن کامنت‌ها و پاسخ‌هایی دارید که بازدیدکنندگان وبلاگ و من ، ذیل این مطلب در بلاگفا نوشته بودیم اینجا را ببینید.

    یکی از دانشجویان، سؤالات مطروحه را مصداق انتقام‌گیری استاد!!! از دانشجویان دانسته است.

    دیگری بیان داشته "ما ترم اولیم؛ از کجا بدانیم در جواب مسأله‌ای که طرح کرده‌اید یک وکیل چگونه باید دفاع کند؟"

    دانشجوی دیگری دیدن سؤال اول را باعث سکته‌ی ناقص!!! خود اعلام کرده‌است.

    .

    .

    .

    و اینها نمونه‌ای بود از اظهارات بسیار دلگرم‌کننده‌ی شما در جواب یک ترم تدریس من!....که البته انجام وظیفه‌ام بوده و نه منتی بر سر کسی ندارم نه انتظار تشکری .....

    و ناگفته نباید گذاشت که دانشجویانی بودند که بدون این ادا و اطوارها پاسخ صحیح مسأله را در کمال منطق و صحت و بر اساس مطالب تدریس شده در طول ترم نوشته بودند که من به سهم خود از آنها تشکر می‌کنم.

    موارد مطروحه در مسأله، در طول ترم بارها و بارها به عنوان پرسش کلاسی پرسیده شده و مورد تأکید قرار گرفته بود؛ بله نیاز به یادآوری نیست، من هم میدانم شما ترم اول هستید، انتظار شق‌القمر از شما نداشته‌ام، صرفاً انتظار داشتم بر اساس آموخته‌هایتان در طول ترم، و نه بر اساس حدس . گمان، یا مطالب تدریس نشده، به موضوع پاسخ دهید. بقیه‌ی سؤالات هم که عیناً همان مطالبی بود که در کلاس، تدریس شده‌بود.....

    ما ز یاران چشم یاری داشتیم/خود، غلط بود آنچه می‌پنداشتیم

    بگذریم.......چه گویم که ناگفتنم بهتر است.

    إن‌شاءالله در همه‌ی مراحل زندگی موفق باشید.

    • دکتر سیدنوراله شاهرخی
    ۲۵
    آبان
    ۹۴


    حرمت نفس البته ب معنای انتقاد ناپذیری نیس !

    واسه بعضیا !!! سوءتفاهم پیش نیاد یه وخ خدای ناکرده !!!!

    • دکتر سیدنوراله شاهرخی
    ۲۵
    آبان
    ۹۴

    • أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ قِیلَ لَهُمْ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ وَ أَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَ آتُوا الزَّکَاةَ فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتَالُ إِذَا فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَخْشَوْنَ النَّاسَ کَخَشْیَةِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْیَةً ۚ وَ قَالُوا رَبَّنَا لِمَ کَتَبْتَ عَلَیْنَا الْقِتَالَ لَوْلَا أَخَّرْتَنَا إِلَىٰ أَجَلٍ قَرِیبٍ ۗ قُلْ مَتَاعُ الدُّنْیَا قَلِیلٌ وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِمَنِ اتَّقَىٰ وَ لَا تُظْلَمُونَ فَتِیلًا
    • آیا نمی‌بینی (ای محمّد و تعجّب نمی‌کنی از) کسانی که (پیش از آن که اجازه‌ی جنگ صادر شود, نسبت به جنگ علاقه نشان می‌دادند و هر چند) بدیشان گفته می‌شد: (وقت جهاد فرا نرسیده است;) دست از جنگ بدارید و نماز را برپا دارید و زکات مال بدر کنید (در ظاهر شتاب می‌کردند و گوششان به کسی بدهکار نبود) .  امّا وقتی که جنگ بر آنان واجب گردید (و فرمان جهاد داده شد) بدین هنگام دسته‌ای از ایشان از مردم همان گونه ترسیدند و هراس برداشتند که از خدا ترس و هراس داشتند! و بلکه بیشتر هم دچار خوف و وحشت شدند! و گفتند: پروردگارا! چرا (بدین زودی) جنگ را بر ما واجب کردی؟ چه می‌شد اگر به ما فرصت بیشتری می‌دادی (تا از لذائذ دنیا بهره می‌گرفتیم؟) .  بگو: کالای دنیا اندک است و آخرت برای کسی که پرهیزگار باشد بهتر است, (و جزای شما داده شود) و کمترین ستمی به شما نشود .  
    • [[«کُفُّوا أَیْدِیَکُم»: دست نگاه دارید .  دست بکشید .  «فَرِیق»: گروه .  دسته .  «أَشَدَّ خَشْیَةً»: بلکه ترس بیشتری .  (أَشَدَّ) مجرور است و چون غیرمنصرف است فتحه به جای کسره به کار رفته است و عطف بر (خَشْیَةِ) است .  و (خَشْیَةً) تمییز است .  «أَجَل»: مدّت .  «فَتِیلاً»: رشته‌گونه‌ای که در شکاف هسته خرما وجود دارد (نگا: نساء / 49) . ]]
    • سوره‌ی نساء : 77.
    • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 90 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
    • متعلق ب روز یکشنبه ، بیست و چهارم.
    • :) :) :) :)‌ : امروز روز خاصی بود ؛ این علامتا واسه اینکه امروز یادم باشه تا همیشه !!!
    • دکتر سیدنوراله شاهرخی
    ۲۵
    آبان
    ۹۴

    • وَ لَوْ أَنَّا کَتَبْنَا عَلَیْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِیَارِکُمْ مَا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِیلٌ مِنْهُمْ ۖ وَ لَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا یُوعَظُونَ بِهِ لَکَانَ خَیْرًا لَهُمْ وَ أَشَدَّ تَثْبِیتًا
    • و اگر ما (با تعیین تکلیفات طاقت‌فرسائی همچون جهاد مستمر) بر آنان واجب می‌کردیم که (در راه خدا, خود را در معرض تلف قرار داده و) خویشتن را بکشید, و یا این که (برای جهاد ترک یار و دیارتان کنید و) از سرزمین خود بیرون روید, این کار را جز گروه اندکی از آنان انجام نمی‌دادند (و اطاعت فرمان نمی‌کردند) .  و اگر اندرزهائی را که به آنان داده می‌شد انجام می‌دادند (و دستور را به کار می‌بستند, در دنیا و آخرت) برای آنان بهتر بود و (ایمان) ایشان را پابرجاتر می‌کرد .  
    • [[«أُقْتُلُوا أَنفُسَکُمْ»: خویشتن را بکشید .  مراد این که در راه خدا جهاد کنید و خود را به کشتن دهید و دشمنان همنوع خود را بکشید .  «تَثْبِیتاً»: پابرجا و استوار کردن . ]]
    • سوره‌ی نساء : 66.
    • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 89 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
    • متعلق ب روز شنبه ، بیست و سوم.
    • دکتر سیدنوراله شاهرخی
    ۲۲
    آبان
    ۹۴


    با تشکر از بازدیدکننده‌ی محترم (پارسا) بابت ارسال متن تأمل‌برانگیز فوق

    • دکتر سیدنوراله شاهرخی
    ۲۲
    آبان
    ۹۴

    این مطلب نخستین بار در چهارشنبه سیزدهم آذر ۱۳۹۲ ساعت 10:24 با شماره‌ی پست 184 از طریق وبلاگ قبلی من در بلاگفا منتشر شده بود.

    بازدیدکننده‌ی محترمی که با نام "شب‌زنده‌داران" خود را معرفی می‌نمایند، به مناسبت اول ماه صفر (ورود کاروان اهل بیت امام حسین(ع) همراه سر مبارک ایشان به شام و دمشق(سال 61قمری)، خطبه‌ی غرّای حضرت زینب در مجلس یزید ملعون را به وبلاگ هدیه کرده‌اند؛ از ایشان بسیار ممنونم. کاش ما همه می‌توانستیم از آن جناب یاد بگیریم و در مقابل کوچک‌ترین ناملایمات زندگی، زبان به شکوه و گلایه از خدا باز نکنیم..... به واقع، این خطبه چنان کوبنده است که از پس قرن‌ها می‌توان شرمندگی افراد حاضر در آن مجلس را به عینه دید؛ خون، همان‌جا بر شمشیر پیروز شد؛ چه کسی می‌تواند چنین نطقی بکند غیر از شیر دختر امیرالمؤمنین، علی (علیه‌السلام)؛ واقعاً خواندنی است؛ در نظر داشته باشید این ترجمه‌ی فارسی آن کلمات است؛ متن اصلی عربی که آمیخته با صناعات کلامی و آیات قرآنی است واقعاً دیوانه‌کننده است؛ تقدیم به شما:

    زینب دختر علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ برخاست و گفت: سپاس خدای را که پروردگار جهانیان است و درود خدا بر پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و همه‌ی خاندان او باد. راست گفت خدای سبحانه که فرمود: «سزای کسانی که مرتکب کار زشت شدند زشتی است، آنان که آیات خدا را تکذیب کردند و به آن ها استهزاء نمودند.»

    ای یزید آیا گمان می‌بری این که اطراف زمین و ‌آفاق آسمان را بر ما تنگ گرفتی و راه چاره را بر ما بستی که ما را به مانند کنیزان به اسیری برند، ما نزد خدا خوار و تو سربلند گشته و تو دارای مقام و منزلت شده‌ای؟ پس خود را بزرگ پنداشته به خود بالیدی، شادمان و مسرور گشتی که دیدی دنیا چند روزی به کام تو شده و کارها بر وفق مراد تو می‌چرخد، و حکومتی که حق ما بود در اختیار تو قرار گرفته است، آرام باش، آهسته‌تر. آیا فراموش کرده‌ای قول خداوند متعال را « گمان نکنند آنان که کافر گشته‌اند این که ما آنها را مهلت می‌دهیم به نفع و خیر آنان است، بلکه ایشان را مهلت می‌دهیم تا گناه بیشتر کنند و آنان را عذابی باشد دردناک که در انتظارشان است».

    آیا این از عدالت است ای فرزند بردگان آزاد شده‌ی رسول خدا (صلی الله علیه و آله ـ ) که تو، زنان و کنیزگان خود را پشت پرده نگه داری ولی دختران رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ اسیر باشند؟ پرده‌ی حشمت و حرمت ایشان را هتک کنی و صورتهایشان را بگشایی، دشمنان آنان را شهر به شهر ببرند، بومی و غریب چشم بدانها دوزند، و نزدیک و دور و وضیع و شریف چهره‌ی آنان را بنگرند در حالی که از مردان و پرستاران ایشان کسی با ایشان نبوده و چگونه امید می‌رود که مراقبت و نگهبانی ما کند کسی که جگر آزادگان را جویده و از دهان بیرون افکنده است، و گوشتش به خون شهیدان نمو کرده است. {کنایه از این که از فرزند هند جگر خوار چه توقع می توان داشت} چگونه به دشمنی با ما نشتابد آن کسی که کینه ما را از بدر و احد در دل دارد و همیشه با دیده‌ی بغض و عداوت در ما می‌نگرد. آن گاه بدون آن که خود را گناهکار بدانی و مرتکب امری عظیم بشماری این شعر را می خوانی

    فاهلوا و استهلوا فرحاً ثم قالوا یا یزید لا تشل

    و با چوبی که در دست داری بر دندانهای ابو عبدالله ـ علیه السّلام ـ سید جوانان اهل بهشت می‌زنی. چرا این شعر را نخوانی حال آن که دل های ما را مجروح و زخمناک نمودی و اصل و ریشه‌ی ما را با ریختن خون ذریه‌ی رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ و ستارگان روی زمین از آل عبدالمطلب بریدی، آن گاه پدران و نیاکان خود را ندا می‌دهی و گمان داری که ندای تو را می‌شنوند. زود باشد که به آنان ملحق شوی و آرزو کنی کاش شل و گنگ بودی نمی‌گفتی آنچه را که گفتی و نمی‌کردی آنچه را کردی.

    بارالها بگیر حق ما را و انتقام بکش از هر که به ما ستم کرد و فرو فرست غضب خود را بر هر که خون ما ریخت و حامیان ما را کشت. ای یزید! به خدا سوگند نشکافتی مگر پوست خود را، و نبریدی مگر گوشت خود را و زود باشد که بر رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ وارد شوی در حالتی که بر دوش داشته باشی مسئولیت ریختن خون ذریه‌ی او را، و شکستن حرمت عترت و پاره‌ی تن او را، در هنگامی که خداوند جمع می‌کند پراکندگی ایشان را، و می‌گیرد حق ایشان را «و گمان مبر آنان را که در راه خدا کشته شدند مردگانند، بلکه ایشان زنده‌اند و نزد پروردگار خود روزی می‌خورند.» و کافی است تو را خداوند از جهت داوری و کافی است محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ تو را برای مخاصمت و جبرئیل برای یاری او و معاونت. و بزودی آن کس که کار حکومت تو را فراهم ساخت و تو را بر گردن مسلمانان سوار نمود، بداند که پاداش ستمکاران بد است و در یابد که مقام کدام یک از شما بدتر و یاور او ضعیف تر است. و اگر مصایب روزگار مرا بر آن داشت که با تو مخاطبه و تکلم کنم ولی بدان قدر تو را کم می‌کنم و سرزنش تو را عظیم و توبیخ تو را بسیار می‌شمارم، این جزع و بی تابی که می بینی نه از ترس قدرت و هیبت توست، لکن چشمها گریان و سینه ها سوزان است

    چه سخت و دشوار است که نجیبانی که لشکر خداوندند به دست طلقاء (آزاد شدگان) که حزب شیطانند، کشته گردند و خون ما از دستهایشان بریزد، و دهان ایشان از گوشت ما بدوشد و آن جسدهای پاک و پاکیزه را گرگهای بیابان سرکشی کنند، و کفتارها در خاک بغلطانند (کنایه از غربت و بی کسی آنها). ای یزید! اگر امروز ما را غنیمت خود دانستی زود باشد که این غنیمت موجب غرامت(ضرر) تو گردد در هنگامی که نیابی مگر آنچه را که از پیش فرستاده ای، و خداوند بر بندگان ستم کننده نیست، به خدا شکایت می کنیم و بر او اعتماد می‌نماییم.

    ای یزید! هر کید و مکر که داری بکن، هر کوشش که خواهی بنمای، هر جهد که داری به کار گیر، به خدا سوگند هرگز نتوانی نام و یاد ما را محو کنی، وحی ما را نتوانی از بین ببری، به نهایت ما نتوانی رسید، هرگز ننگ این ستم را از خود نتوانی زدود، روزهای قدرت تو اندک و جمعیت تو رو به پراکندگی است،‌در روزی که منادی حق ندا کند که لعنت خدا بر ستمکاران باد.

    سپاس خدای را که اول ما را به سعادت و مغفرت ثبت کرد و آخر ما را به شهادت و رحمت فائز گرداند، از خدا می‌خواهیم که ثواب آنها را کامل کند و بر ثوابشان بیفزاید، و برای ما نیکو خَلَف و جانشین باشد، که اوست خداوند رحیم و پروردگار ودود، و ما را کافی در هر امری و نیکو وکیل است.

    + مرحبا بر شیر دختر امیرالمؤمنین ؛ این خطبه سند افتخار ماست ؛ مرحبا ....

    ++ کاش برسه روزی ک همه‌ی دخترای این جامعه همین طور صبور و استوار باشن ؛ دلشون ب لبخندی و وعده‌ای نره و به اندک مصیبتی دچار یأس فلسفی و پشت کردن ب خدا و معنویت نشن ؛ کاااااش .....

    • دکتر سیدنوراله شاهرخی